افسانه سرداب
غالب علماي متعصّب اهل سنّت و حتّي برخي از افراد منصف آنها ضمن بيان اوصاف مهدي صاحب الزمان (عليه السلام)، او را «صاحب سرداب» ناميده و گفته اند: شيعه مي گويد که امام آنها در سرداب غايب شده، و در آنجا بسر مي برد، و از سرداب بيرون مي آيد، يا از آنجا ظاهر مي شود، و يا موقع رفتن به سرداب مادرش به او نگاه مي کرد؛ ولي او ديگر برنگشت. اکنون به بحث و بررسي اين موضوع مي پردازيم.
«... اين که حضرت بقية اللّه (عليه السلام) کجا، کي و چگونه غايب شد؟! مطلبي است که جهان تشيّع در معرض تهمت هاي فراوان از طرف دشمنان اهل بيت (عليهم السلام) قرار گرفته است.
آخرين ديدار عمومي حضرت بقية اللّه (عليه السلام) با شيعيان، روزهشتم ربيع الاوّل 260 هجري بود که در مراسم تشييع جنازه پدرش براي آنان ظاهر شده، بر جنازه پدر بزرگوارش نماز خوانده، ناپديد شد؛ ديگر ملاقات رسمي و عمومي نداشت. اين ديدار
[ صفحه 168]
در «سامرّا» درخانه پدرش امام حسن عسکري (عليه السلام) انجام يافت.
خانه امام حسن عسکري (عليه السلام) همانند ديگر خانه هاي اشراف عراق، شامل غرفه اي براي مردان و غرفه اي براي زنان و سرداب زير زمين بود که سرداب نيز شامل غرفه هايي براي مردان و زنان مي شد و در تابستان از شدّت گرما به اين سرداب پناه مي بردند.
اين سرداب محل زندگي و عبادت امام هادي (عليه السلام)، امام حسن عسکري (عليه السلام) و حضرت بقية اللّه (عليه السلام) بود و تمام ديدارها با حضرت ولي عصر (عليه السلام) در عهد پدر در همين منزل و در همين سرداب انجام يافته بود. از اين رهگذر، شيعياني که بعد از رحلت امام حسن عسکري (عليه السلام) براي زيارت قبر عسکريين (عليهما السلام) وارد سامرا مي شدند، بعد از زيارت قبر آن بزرگواران، در محلّ عبادت سه امام بزرگوار نيز تبرّکاً نماز مي خواندند و آنجا را زيارت مي کردند.
مقدّس شمردن آن سرداب از طرف شيعيان موجب شد که دشمنان اهل بيت، شيعيان را متّهم کنند بر اين که آنها مي گويند: امام زمان (عليه السلام) در سرداب مخفي شده است
ولي شيعيان از چنين اعتقادي پاک و منزّه هستند آنها سرداب را به اين دليل مقدّس مي شمارند که محلّ زندگي و پرستش و نيايش سه امام معصوم (عليهم السلام) بوده است، محلّ زندگي حضرت حکيمه ـ عمّه امام حسن عسکري (عليه السلام) ـ و جناب نرجس خاتون ـ مادر والا گُهر امام زمان (عليه السلام) ـ بوده است؛ و به خصوص محلّ رؤيت حضرت وليّ عصر (عليه السلام) در عهد پدر بزرگوارش مي باشد و بس.
ما هرگز چنين اعتقادي نداريم. ما فقط از دشمنان شيعه مي شنويم که به ما نسبت مي دهند که ما معتقديم حضرت وليّ عصر در چاهي در سرداب مقدّس مخفي است و تا روز ظهور در همانجا خواهد بود!
براي اثبات چنين مطلبي، مدرکي از کتاب هاي شيعه، از احاديث شيعه، از اقوال علماي شيعه لازم است که چنين مدرکي وجود ندارد و به صرف اتّهام از طرف دشمنان چنين مطلبي ثابت نمي شود». [1] .
محدّث عالي مقام مرحوم حاج ميرزا حسين نوري (رحمه الله) در خاتمه کتاب «کشف
[ صفحه 169]
الاستار» درباره سرداب سامرّا مي نويسد.
«ما هرچه مراجعه کرديم و تفحّص نموديم از آنچه درباره سرداب گفته اند، در کتابهاي علماي شيعه هيچگونه اثري نديديم؛ بلکه اصلاً ذکري از سرداب به عنوان «سرداب غيبت» به ميان نيامده است». [2] .
مرحوم آيت اللّه صدر (رحمه الله) نيز در کتاب «المهدي (عليه السلام)» در اين باره مي نويسد:
«مسأله غيبت ابوالقاسم محمّد بن الحسن (عليه السلام) نزد ما شيعيان اماميّه صحيح است؛ امّا آنچه را که در اين باره بعضي از عوام شيعه مي گويند و بسياري از خواص اهل سنّت نيز به ما نسبت مي دهند، من نه براي آن مدرکي مي شناسم و نه سندي يافته ام». [3] .
اکنون ببينيد دانشمند بزرگ اهل سنّت، ابن خلدون در کتاب مشهور خود به نام «مقدّمه» چگونه دُر افشاني مي کند؛ زيرا آنجا که از «اثناعشريّه» سخن مي گويد مي نويسد:
«شيعيان عقيده دارند که دوازدهمين امام از امامان ايشان، يعني محمّد بن الحسن العسکري که او را مهدي مي خوانند وارد سرداب خانه خود در «حلّه» [4] شد و هنگامي که مادرش بازداشت شد، همانجا غايب گرديد و تا کنون منتظر او هستند. هر شب بعد از نماز مغرب اسبي را مي آورند جلو در سرداب مزبور مي ايستند و او را به نامش صدا مي زنند و از وي مي خواهند که خروج کند تا اين که ستارگان بدرآيند، آنگاه پراکنده مي شوند و موکول به شب آينده مي کنند و تا کنون آنها چنين اند». [5] .
دانشمند بزرگوار فقيد، علاّمه حاج شيخ عبدالحسين اميني (رحمه الله) در کتاب گرانقدر «الغدير» آنجا که تهمت هاي «قصيمي» مؤلّف کتاب «الصراع بين الإسلام و الوثنيّه» را پاسخ مي دهد، مي نويسد:
«داستان عجيب سرداب، زشت ترين چيزي است که دشمنان و مخالفان به ما نسبت داده اند. هرچند که قصيمي در اين نسبت ناروا تنها نيست، ولي او اضافه بر گذشتگان
[ صفحه 170]
نوشته است که «افزون از هزار سال است که شيعيان هر شب در مقابل سرداب مي ايستند و منتظر ظهور هستند» در صورتي که شيعه نمي گويد غيبت امام زمان (عليه السلام) در سرداب انجام گرفته، يا از آنجا ظهور مي کند، بلکه شيعه مطابق احاديث رسيده معتقدند که امام غايب آنها در مکّه معظّمه مقابل خانه کعبه ظهور مي کند، و هيچ کس نگفته است وي در سرداب بسر مي برد يا سرداب محلّ غيبت آن حضرت است. بلکه سرداب سامرّا جزء خانه امامان معصوم (عليهم السلام) بوده و مانند ساير قسمت هاي خانه احترام دارد و اين احترام بدين جهت است که سرداب محلّ زندگي سه امام معصوم (عليهم السلام) بوده است».
آنگاه علاّمه اميني (رحمه الله) مي افزايد:
«اي کاش اين افترا زنندگان درباره سرداب نظر واحدي ابراز مي داشتند تا دروغ آنها موجب آن همه رسوايي نشود. مثلاً «ابن بطوطه» در سفرنامه اش مي نويسد: اين سرداب در «حلّه» است، و قرماني در «اخبار الدول» مي گويد: در بغداد است، و ديگران گفته اند: در «سامرّا» است، و قصيمي آمده و متحيّر گرديده که بگويد اين سرداب در کجاست؟ ولذا به ذکر «سرداب» اکتفا نموده تا منظور پليد خود را بپوشاند». [6] .
همچنين دانشمند فقيد سيّد محمّد سعيد هندي (رحمه الله) مؤلف کتاب «الامام الثاني عشر» در آغاز تخطئه تهمت سرداب به شيعه، مي نويسد:
«موضوع سرداب از نسبت هاي ناروا و شگفت آوري است که به ما نسبت داده اند، زيرا نه يک حديث از طريق شيعه در اين خصوص وارد شده است، و نه مخالفان نام کتابي از شيعه مي برند که در آن نوشته باشد، و نه دانشمندي از ما را ذکر مي کنند که گفته باشد و از وي نقل نمايند. از اينها گذشته، غيبت در سرداب و بقاي حضرت در آنجا در هيچ کتاب شيعه نيست». [7] .
البته بايد توجّه داشت که در بعضي از کتب ادعيه و غير آن نام سرداب سامرّا به ميان آمده است و برخي از دعاها و زيارات در آنجا خوانده مي شود؛ ولي اين بدان معنا نيست که سرداب محلّ غيبت امام زمان (عليه السلام) است و حضرتش در سرداب باقي مانده است؛ بلکه همان گونه که قبلاً يادآور شديم چون سرداب محلّ زندگي سه امام معصوم (عليهم السلام) از
[ صفحه 171]
جمله امام حسن عسکري (عليه السلام) و حضرت ولي عصر (عليه السلام) بوده است، از اين رو دعاها و زيارت ها را در آنجا مي خوانند.
آري خواننده گرامي! داستان سرداب سامرّا افسانه اي است که ساخته و پرداخته دشمنان اهل بيت عصمت و طهارت است، و ما هرگز چنين اعتقادي نداريم که سرداب، محلّ غيبت حضرت وليّ عصر (عليه السلام) بوده و يا از آنجا ظهور مي نمايد، بلکه «... ما مثل همه شيعيان در طول تاريخ معتقديم که حضرت وليّ عصر (عليه السلام) درتحت عنايات خاصّ پروردگار در اقطار و اکناف جهان در گردش است؛ همه ساله در مراسم حجّ شرکت مي جويد و قبر اجداد طاهرينش را در مدينه، عراق و طوس زيارت مي کند و با خدم و حشم ـ که تعداد آنها سي نفر است ـ به اقامتگاه خود در نقاط دور دست جهان و به دور از تير رس دشمنان باز مي گردد.
ما به صراحت اعلام مي کنيم که مقدّس شمردن سرداب به همين دليل است، و اين تقديس اختصاص به اين مکان ندارد، بلکه هر کجا که مشخّصاً معلوم باشد که محلّ عبادت يکي از امامان معصوم بوده است، از آنجا هم تبرّک مي جوييم، و هرکجا بدانيم که حتّي يک بار و يک لحظه حضرت ولي عصر (عليه السلام) ديده شده، آنجا را هم زيارت کرده و تبرّک مي جوييم ـ همچون مسجد سهله در کوفه و مسجد جمکران در قم و جز آنها ـ و هرگز راز ديگري در آن معتقد نيستيم.
ما اگر زادگاه حضرت بقية اللّه (عليه السلام) را زيارت مي کنيم، در مکّه نيز عليرغم فشار شرطه سعودي زادگاه رسول اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) را زيارت مي کنيم و تبرّک مي جوييم که حبّ محمّد و آل محمّد (صلي الله عليه وآله وسلم) با آب و گِل ما آميخته است و چون اکنون دست ما به دامن مقدّس امام، حجّت، مولي، سرور و رهبرمان نمي رسد، هرکجا بدانيم گام نهاده، آنجا را زيارت مي کنيم و هرکجا بدانيم که از هواي آنجا استنشاق نموده، از آنجا نيز تبرّک مي جوييم؛ کجا رسد به محلّي که به طور جزم مشخص است که سه تن از امامان معصوم (عليهم السلام) زندگي پر ثمرشان آنجا سپري شده، در آنجا شبها را تا به سحر به عبادت حقّ پرداخته اند. حجّت خدا در آنجا به دنيا آمده، نفسهايش بر در و ديوار آنجا نقش بسته است، و هر سال براي زيارت قبور شريفه پدر، جد، مادر و عمّه اش به آنجا تشريف فرما شده است». [8] .
[ صفحه 175]
پاورقي
[1] روزگار رهايي، ج 1، ص 287 ـ 288.
[2] کشف الاستار، ص 212، ط 3.
[3] المهدي، ص 162 ـ 163.
[4] حلّه، يکي از شهرهاي بزرگ عراق است که ميان بغداد و کوفه واقع شده است، (لغتنامه دهخدا).
[5] مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص 249، فصل 27، چاپ دار الفکر بيروت.
[6] الغدير، ج 3، ص 308 و 309.
[7] دانشمندان عامّه و مهدي موعود (عليه السلام)، ص 39.
[8] روزگار رهايي، ج 1، ص 288.