فخرالدين رازي
(متوفّاي سال 606 هجري) دانشمند متفکّر، فيلسوف، مفسّر و محقّق عالي مقام اهل سنّت، درکتاب «الفِرَق» ضمن شمارش فرقه هاي شيعه، چنين مي نويسد:
«سيزدهم منتظران اند. اينان چنان عقيده دارند که امامت بعد از امام حسن عسکري (عليه السلام) ويژه فرزند اوست که از نظرها غايب است و روزي ظهور کند و حاضر شود، اماميّه زمان ما، بر اين مذهب اند و هم ايشان در دعا مي گويند:
«اللهمّ صلّ علي محمّد المصطفي وعلي المرتضي و خديجة الکبري، وفاطمة الزهراء والحسن الزکي والحسين الشهيد بکربلا وعلي بن الحسين زين العابدين و محمّد بن علي الباقر وجعفر بن محمّد الصادق و موسي بن جعفر الکاظم وعلي بن موسي الرضا ومحمّد بن علي التقي وعلي بن محمّد النقي والحسن بن علي ومحمّد بن الحسن العسکري الإمام القائم المنتظر...» [1] .
با اين که مي دانيم فخر رازي در موارد بسياري از تفسير کبير خود و آثار ديگرش به شيعه تاخته است؛ ولي در عين حال، اين موضوع مانع از آن نشده است که وي نيز مانند ابن حجر با همه تعصّبي که داشته، حقّ و حقيقت بر قلمش جاري گردد و آنچه را به تعصّب پنهان داشته، گاهي آشکار کند.
وي در تفسير کبير خود که راجع به جهر و اخفات «بسم اللّه» در نماز سخن گفته است، مي گويد:
[ صفحه 149]
«و امّا مذهب علي بن ابي طالب (عليه السلام)، بلند گفتن «بسم اللّه» در نماز است و اين به تواتر ثابت شده است و هرکس در دين تابع علي بن ابي طالب (عليه السلام) باشد و او را پيشواي خود قرار دهد و او را امام خود بداند و به او اقتدا کند، به طور حتم راه حق را يافته است. مگر کسي منکر آنست که پيامبر فرموده است: «اللهمّ أدر الحقّ مع علي».
تا آنجا که مي گويد: دلايل عقلي با ما موافق و عمل ما با عمل علي (عليه السلام) مطابق است، و هرکس «علي (عليه السلام)» را امام بداند و او را به امامت ديني برگزيند، جان، دين و ايمان خود را به پناهگاهي محکم رسانيده است». [2] .
پاورقي
[1] اين کتاب به ضميمه چهارده مقاله ديگر از او و ساير دانشمندان توسّط آقاي سيّد محمّد باقر سبزواري، استاد دانشکده الهيات تهران ترجمه و چاپ شده است.
[2] تفسير کبير فخر رازي، ج 1، ص 168، در تفسير سوره حمد، باب 4، مسأله 9، حجّة 5.