بازگشت

ابن کثير شامي


ابن کثير شامي (متوفّاي سال 774 هجري) در تاريخ معروف خود «البداية والنهاية» در جلد يازدهم، ذيل حوادث سال 254هجري، فقط از امام دهم حضرت امام علي النقي الهادي (عليه السلام) نام مي برد و مي گويد: وي پدر حسن بن علي العسکري است. [1] و حتّي از خود «امام حسن عسکري (عليه السلام)» نيز مانند ساير علماي عصر، جداگانه نام نمي برد.

شگفت انگيزتر از گفتارهاي بي اساس و افکار بيمارگونه «ابن حزم» و همفکران وي، گفتار علاّمه سمناني است که به قول جامي در کتاب «شواهد النبوّة» و قاضي حسين «ديار بکري» در تاريخ «خميس» مي گويد: محمّد بن الحسن العسکري (عليه السلام) متولّد شد، و به مقام قطبيّت رسيد و سپس وفات يافت!! [2] .

شگفت انگيزتر از گفتار علاّمه سمناني، سخن حافظ ذهبي در «تاريخ اسلام» است که مي نويسد: محمّد بن الحسن، در سال 258 ـ يا 256 ـ هجري متولّد شد، و دو سال بعد از پدرش زنده بود و بعد معدوم الاثر شد و معلوم نيست چگونه وفات يافت! [3] .

و شگفت انگيزتر از گفتار اين دو تن، گفتار «ابن حجر هيثمي مکّي» است. وي با اين که در کتاب «الصواعق المحرقه» در آنجايي که از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) نام مي برد، بعد از شرح حال امام حسن عسکري (عليه السلام) مي نويسد:

باقي نگذاشت مگر پسرش «ابوالقاسم محمّد الحجّه» و سنّ او هنگام وفات پدرش



[ صفحه 135]



پنج سال بود و در اين سنّ، خداوند به او حکمت بخشيد، و او «قائم منتظر» ناميده مي شود.

با اين حال در دنباله سخنان خود در همان کتاب مي گويد: گفته شده که وي در مدينه پنهان شد و از نظرها غايب گرديد و معلوم نشد به کجا رفت! [4] .

رسوائي تا کجا؟

رسوايي اين گروه به جايي رسيده است که محدّث بزرگ اهل سنّت «ملاّ علي قاري» کتاب ويژه اي در ردّ آنها نوشته است، و کتابش را «الردّ علي من حکم و قضي بأنّ المهدي الموعود جاء ومضي» [5] ناميده است.

اي کاش اين متعصّبان گرفتار و عنودهاي لجوج، اندکي مي انديشيدند و لااقل به رواياتي که درباره مهدي موعود (عليه السلام)، در کتب معتبر اهل سنّت وارد شده و ظهور مهدي موعود منتظر (عليه السلام) را در آخر الزمان دانسته است و نظريات گروهي از مشاهير دانشمندانشان که در کتاب هاي خود از شخص محمّد بن الحسن العسکري (عليه السلام) به عنوان حجّت قائم و مهدي نام برده و به وجود مقدّس امام زمان شيعه اعتراف نموده اند، مراجعه مي کردند تا اين که در برابر محکمه تاريخ و وجدان هاي بيدار، و آزاد انديشان منصف جهان، تا اين اندازه سرافکنده و شرمسار و بي حيثيّت نمي شدند.



[ صفحه 139]




پاورقي

[1] البداية و النهاية ج 11 ص 17.

[2] تاريخ الخميس ج 2 ص 289.

[3] تاريخ الاسلام ج 19 ص 113 حوادث 51- 60.

[4] الامام المهدي عند اهل السنة ص 371.

[5] يعني بطلان قول کساني که گفته اند مهدي موعود آمده و رفته است.