بازگشت

اصالت مهدويت و انکار ظهور حضرت مهدي از سوي برخي از مغرضان و


مسأله مهدويّت و عقيده به ظهور حضرت مهدي (عليه السلام)، يکي از مسائل بسيار مهمّ و مشهور اسلامي است که ريشه هاي ثابت آن در کتاب و سنّت ـ آيات و روايات ـ قرار داشته، و در منابع و مدارک اهل سنّت نيز درباره آن از پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) وائمّه معصومين (عليهم السلام)، و صحابه و تابعين روايت شده است، وحتّي در معروفترين و معتبرترين و اصولي ترين منابع حديثي اهل سنّت مانند «مسند احمد حنبل» [1] و «صحاح ستّه» [2] روايات مربوط به آن حضرت به فراواني آمده است.

با اين حال، برخي از متعصّبان، مغرضان و کج انديشان، و يا افراد عنود و لجوج، ويا بالاتر از آن، تحصيل کرده هاي از خود راضي ـ از اهل سنّت ـ که علم و دانش خود را بالاتر از حقّ و حقيقت مي پندارند، و همه چيز را با معلومات ناقص خود مي سنجند، و به هرچه با معلومات ناقص شان سازگار نباشد با ديده ترديد و انکار مي نگرند، و زبان به ايراد و اعتراض مي گشايند، موضوع بدين روشني را مخدوش نموده، و پس از گذشت



[ صفحه 30]



چهارده قرن از اين واقعيّت ـ در عصر تمدّن و فرهنگ ـ تمام مطالب کتابهاي خودشان را ناديده گرفته، و عقيده به ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) را افسانه اي پنداشته اند که فقط شيعه معتقد به آن است!! [3] .

غافل از اين که مسأله مهدويّت و عقيده به ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) در اسلام، مسأله اي اصيل و ريشه دار است، و اختصاص به «تشيّع» ندارد، و قبل از اين که يک عقيده «شيعي» باشد، يک عقيده اسلامي ثابت و خالص است که مدّت چهارده قرن از عمر آن مي گذرد، و در طول اين مدّت پيوسته مورد اتّفاق و اجماع عموم مسلمانان بوده، و علما، دانشمندان، نويسندگان، محققان ومحدّثان ـ از شيعه و سنّي ـ در اين باره کتابها، رساله ها و مقاله ها نوشته اند، تا آنجا که هم اکنون بيش از پنجاه جلد کتاب معتبر مستقل درباره وجود مقدّس حضرت مهدي (عليه السلام) از علماي اهل سنّت [4] و متجاوز از يکهزار جلد کتاب مستقل در مسأله مهدويّت در دست است [5] که اين خود دليل قاطعي بر اصالت مسأله مهدويّت و ريشه دار بودن اين عقيده است.

البته ما در اينجا در مقام پاسخگويي به افتراهاي نارواي اين گونه افراد عنود و ماجراجو نيستيم. و پيش از اين، دانشوران، پژوهشگران و انديشمندان آزاد انديش و منصف جهان در اين باره حقّ مطلب را ادا کرده، و پاسخ ياوه گوئيهاي آنان را داده اند، ولي آنچه گفتن و نوشتن آن بر يک انسان مسلمان با ايمان لازم است و به صراحت بايد اعلام نمايد اين است که،مهدي موعود (عليه السلام) يک انسان عادي و يا قهرمان خيالي نيست، بلکه او حجّت خدا، و جانشين پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم)، و مردي الهي و آسماني، و مظهر قدرت خداوند است که پذيرش و انکار او از سوي شخصي يا گروهي، ذرّه اي از شکوه و عظمت او نمي کاهد، زيرا او چون مهر تابان و خورشيد فروزاني است که سرانجام به هر خانه اي خواهد تابيد، و از هر روزنه اي خواهد درخشيد، و هرگز تيرگي انديشه جاهلان و تنگ نظري خفّاشان، از نور افشاني آن آفتاب عالمتاب مانع نخواهد شد.



[ صفحه 31]





شب پره گر وصل آفتاب نخواهد

رونق بازار آفتاب نکاهد



آري! ظهور مبارک حضرت مهدي (عليه السلام) از وعده هاي حتمي پروردگار است، و خداوند در وعده هايش تخلّف نميورزد، و بي شک قيام شکوهمند آن مصلح پيروز تحقّق خواهد يافت، و دنيا را آن چنان که پر از ظلم و جور شده، از عدل و داد پر خواهد نمود و انکار منکران، لحظه اي آن را به تأخير نخواهد انداخت.

همچنين اعتراض معترضان، که بدون توجّه به دلايل روشن و براهين آشکار، بي مهابا به پيش مي تازند، و از شنيدن حقّ و پذيرفتن آن امتناع ميورزند، در تحقّق ظهور آن مصلح الهي هيچ گونه اثري نخواهد داشت، و ظهورش بدون ترديد به وقوع خواهد پيوست، و کسي را ياراي مقاومت در برابر آن نخواهد بود.

(وَيَسْتَنْبِؤُنَکَ أحَقٌّ هُوَ قُلْ اِي وَرَبّي إنَّه لَحَقٌّ وَما أنْتُمْ بِمُعْجِزين). [6] .

«از تو مي پرسند آيا به راستي آن حقّ است؟ بگو: آري! به پروردگارم سوگند، که آن حقّ است و شما هرگز راه فراري نداريد». [7] .

(فَوَرَبِّ السَماءِ وَالأَرض أنّه لَحَقٌّ مثلَ ما أنّکُمْ تَنْطِقونَ). [8] .

«به پروردگار آسمان و زمين سوگند، که اين وعده، همانند اين که شما با يکديگر سخن مي گوييد حقّ و حقيقت است».


پاورقي

[1] اين احاديث را مي توانيد به خصوص، در کتاب «مسند احمد بن حنبل» جلد يکم صفحه 84، 99، 376، و جلد دوّم صفحه 336، و جلد سوّم صفحه 17، 26، 28، 36، 98، 317، 345، 346، 384، و جلد پنجم صفحه 577، و جلد ششم صفحه 316 ملاحظه کنيد.

[2] «صحاح ستّه» معتبرترين کتب روايتي اهل سنّت مي باشد که عبارتند از: صحيح بخاري، صحيح مسلم، سنن ابي داود، سنن ترمذي، سنن نسائي، و سنن ابن ماجه.

[3] به کتاب «دانشمندان عامّه و مهدي موعود (عليه السلام)» مراجعه فرماييد.

[4] اسامي آنها را در کتاب «الامام المهدي»، علي محمد علي دخيّل، صفحه 260، و کتاب «او خواهد آمد» صفحه 79 ـ 84، بخوانيد.

[5] انتظار بذر انقلاب، ص 16، و روزگار رهايي، ج 1، ص 16.

[6] سوره يونس، آيه 53.

[7] گفته شده است: اين آيه از مدّتها ومهلتهاي توده ها و غايب شدن پيامبران و تکذيب آنها از سوي ملّتها، و نزول عذاب بر آنها سخن گفته، نويد ظهور مبارک حضرت مهدي (عليه السلام) را به هنگام انحراف امّت اسلامي از راه هدايت، مژده مي دهد. (غيبت شيخ طوسي، ص 110 به نقل از روزگار رهايي، ج 1، ص 71).

[8] سوره الذاريات، آيه 23. در مورد تفسير اين آيه از ابن عبّاس و حضرت امام زين العابدين (عليه السلام) روايت شده است که منظور از آن، قيام قائم (عليه السلام) است (غيبت شيخ طوسي (رحمه الله)، ص 110، و ينابيع المودّه، ص 511، باب 71).