بازگشت

وقت ظهور حضرت مهدي


يکي از سؤال هايي که از گذشته تا امروز مطرح بوده است و همواره از امامان مي پرسيده اند، سؤال از وقت ظهور آن حضرت است. از اين رو، در اين زمينه روايات زيادي به دست ما رسيده است. از آن جا که اين مسأله اهميت دارد، آن را در اينجا بررسي مي کنيم.

وقت ظهور آن حضرت تعيين نشده و علم به وقت ظهور، از آن خداوند است و جز



[ صفحه 442]



او کسي نمي تواند وقت ظهور را تعيين کند. در اين زمينه، روايات بسيار صريح و معتبري از پيشوايان معصوم (عليهم السلام) وارد شده که به برخي از آنها اشاره مي کنيم:

1 ـ جلال الدين سيوطي در تفسير «درّ المنثور» در مورد اين آيه شريفه: «فَهَلْ يَنْظُرُونَ اِلاّ السّاعَةَ اَنْ تَأتِيَهُمْ بَغْتَةً» [1] از ابو هريره روايت کرده است که گفت:

«باديه نشيني از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) پرسيد: ساعت کي است؟

حضرت در جواب فرمود: «هنگامي که امانت ضايع شود، در انتظار ساعت باش».

اعرابي گفت: اي رسول خدا! ضايع ساختن امانت چگونه است؟

فرمود: «موقعي که کارها به کساني که اهليّت آن را ندارند واگذار گرديد، در انتظار ساعت باش». [2] .

2 ـ همچنين «سيوطي» از ابن مردويه، از ابو هريره روايت کرده است که گفت:

مردي نزد رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) آمد و گفت: يا رسول الله! موقع فرا رسيدن ساعت کي است؟

آن حضرت فرمود: «در اين مورد، مسئول از سئوال کننده آگاه تر نيست».

آن مرد گفت: اي کاش ما را از نشانه هاي آن باخبر مي ساختي!

فرمود: «هنگامي که بازارها و محل داد و ستدها به يکديگر نزديک شوند».

آن مرد گفت: نزديک شدن بازارها به يکديگر چيست؟

فرمود: «اين که برخي از مردم به برخي ديگر از کمبود در آمد شکايت کنند، و اولاد زنا فراوان گردد، و غيبت کردن گسترش يابد، و صاحبان مال و ثروت مورد تعظيم قرار گيرند، و صدا و آواز مردمان فاسق در مساجد بلند شود و اهل منکر آشکار گردند، و ستمگري بسيار شود آن وقت است که ساعت فرا رسد». [3] .

از احاديث شريفه زيادي که در مورد کلمه «ساعت» وارد شده، چنين استفاده مي شود که «ساعت» در اصطلاح شرع مقدس، به دو چيز اطلاق مي شود: يکي روز ظهور حضرت مهدي (عليه السلام)، و ديگري روز قيامت.



[ صفحه 443]



بنابر اين، مقصود از «ساعت» يا زمان ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) است يا زمان ظهور و قيامت. زيرا اين دو زمان در بسياري از نشانه ها با هم مشترک اند؛ چه آن که، هم روز ظهور و هم روز قيامت، براي مؤمنان مايه رحمت و شادکامي و براي کافران و منافقان، موجب عذاب و نقمت است، و چنان که از احاديث بعدي ظاهر مي شود، خداوند علم و آگاهي اين دو روز را به خود اختصاص داده و هيچ يک از انبيا و اولياي خود را از فرا رسيدن اين دو روز، مطلع نساخته است.

3 ـ در حديثي از امام حسن مجتبي (عليه السلام) آمده است که فرمود:

«از جدّم رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) پرسيدم که امامان بعد از او چند نفرند؟

فرمود: امامان بعد از من، به تعداد نقباي بني اسرائيل، دوازده نفرند. خداوند علم و فهم مرا به آنها عطا فرموده است. تو اي حسن! يکي از آنها هستي.

عرضه داشتم: يا رسول الله! قيام قائم ما اهل بيت کي خواهد بود؟

فرمود: اي حسن! حکايت قيام «قائم»، مثل روز قيامت است که علمش نزد خداست و ناگهان فرا مي رسد». [4] .

4 ـ در کتاب «اصول کافي» و «غيبت» نعماني، و «بحار الانوار» از فضل بن يسار، روايت کرده اند که گفت:

به حضرت باقر (عليه السلام) عرضه داشتم: آيا براي اين امر وقتي تعيين شده است؟ فرمود:

««کَذِب الوَقّاتُون، کَذِب الوَقّاتُون،کَذِب الوَقّاتُون؛ کساني که وقتي براي ظهور تعيين کنند، دروغ مي گويند. و اين جمله را سه بار تکرار فرمود». [5] .

5 ـ در «غيبت» شيخ طوسي (رحمه الله) از فضيل روايت کرده است که گفت:

از امام محمّد باقر (عليه السلام) پرسيدم: آيا براي اين امر (زمان ظهور) وقتي تعيين شده است؟ فرمود:

«آنهايي که وقتي براي آن تعيين کنند، دروغ مي گويند. و سه بار اين جمله را تکرار نمود». [6] .



[ صفحه 444]



6 ـ در پايان حديث مفصلي که در کتاب «اصول کافي» از آن حضرت روايت شده، آمده است که فرمود:

«... از ما بپرسيد، آنچه ما به شما گفتيم ـ که مسلماً راست خواهيم گفت ـ به آن اقرار و اعتراف کنيد، که البته مي دانم که چنين نخواهيد کرد.

دانش ما بسيار روشن و آشکار است، و امّا فرا رسيدن دولت ما که در آن دين آشکار شود و اختلافي در بين مردم نباشد، براي آن مدّتي است که بايد شبها و روزهاي زيادي بگذرد تا اين که وقت آن فرا رسد و حق آشکار گردد و امر يکي شود». [7] .

7 ـ در کتاب «غيبت» شيخ طوسي و «غيبت» نعماني، و «بحار الانوار»، از عبد الرحمان بن کثير روايت کرده اند که گفت:

در خدمت امام جعفر صادق (عليه السلام) نشسته بودم که مهزم اسدي وارد شد و عرض کرد: جانم به فدايت! ظهور قائم آل محمّد (عليه السلام) که شما اهل بيت و ما ـ شيعيان ـ انتظار آن را مي کشيم، کي خواهد بود؟... فرمود:

«اي مهزم! آنان که وقتي براي آن تعيين مي کنند، دروغ مي گويند و آنان که براي ظهورش شتاب مي نمايند به هلاکت مي رسند، و آنان که تسليم امر الهي هستند نجات مي يابند، و سرانجام همه به سوي ما باز مي گردند». [8] .

8 ـ در «غيبت» شيخ طوسي از محمّد بن مسلم روايت کرده است که آن حضرت فرمود:

«مَنْ وَقَّتَ لَکَ مِنَ النّاسِ شَيْئاً، فَلا تهابَنّ أن تُکَذِّبَهُ، فَلَسنا نُوَقِّتُ لاِحَد وَقْتاً».

«هر کس وقتي براي ظهور تعيين نمود، هيچ باکي نداشته باش که او را تکذيب کني؛ زيرا ما براي هيچ کس وقت تعيين نمي کنيم». [9] .

9 ـ در «غيبت» نعماني از ابو بصير روايت کرده است که گفت: من در باره حضرت قائم (عليه السلام) از امام صادق (عليه السلام) پرسش نمودم، فرمود:



[ صفحه 445]



«کَذِبَ الوَقّاتُونَ، إنّا أهْل بَيْت لانُوَقِّتُ، ثُمَّ قالَ: أبي الله إلاّ أنْ يخْلِفَ وَقْتَ الْمُوَقِّتِين». [10] .

«کساني که وقتي براي ظهور تعيين مي کنند، دروغ مي گويند. ما اهل بيت، وقتي براي آن تعيين نمي کنيم. سپس فرمود: خداوند اراده فرموده است که با هر وقتي که وقت گزاران تعيين کنند، مخالفت نمايد».

10 ـ مفضل بن عمر گويد:

به پيشگاه امام صادق (عليه السلام) عرض کردم: آيا براي ظهور مهدي منتظر (عليه السلام) وقتي تعيين شده که مردم آن را بدانند؟ فرمود:

«نه، خداوند اجازه نداده است که براي آن وقت معيني باشد که شيعيان ما از آن آگاهي داشته باشند.

عرض کردم: اي آقاي من! چرا نمي توان از وقت آن مطّلع شد؟

فرمود: زيرا وقت ظهور او، همان ساعتي است که خداوند مي فرمايد: «وَ يَسْئلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أيّانَ مُرْساها قُلْ إنَّما عِلْمُها عِندَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إلاّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمواتِ و الأرْضِ لا تَأتِيکُمْ إلاّ بَغْتَةً؛ [11] از تو در مورد ساعت ـ ظهور ـ مي پرسند که زمان فرا رسيدن آن کي خواهد بود؟ بگو علمش در نزد پروردگار من است و هيچ کس جز او نمي تواند آن را آشکار سازد، و آن (حتّي) در آسمانها و زمين سنگين آمده است و جز به طور ناگهاني به سراغ شما نمي آيد».

و نيز آن همان ساعتي است که خداوند فرموده است: «يَسْئلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَيّانَ مُرْساها»؛ [12] «از تو در مورد ساعت قيام مي پرسند که طلوع آن در چه وقت است؟».

و نيز فرموده است: «إنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السّاعَةِ»؛ [13] «علم ساعت ـ قيامت ـ در نزد خداوند است».



[ صفحه 446]



و همچنين فرموده است: «فَهَلْ يَنْظُرُونَ إلاّ السّاعَةَ أَنْ تَأتِيَهُمْ بَغَتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها»؛ [14] «آيا آنها جز اين انتظاري دارند که ساعت قيام به طور ناگهاني فرا رسد، در حالي که هم اکنون نشانه هاي آن آمده است».

... و هم فرموده است: «وَ ما يُدْرِيکَ لَعَلَّ السّاعَةَ تَکُون قَرِيباً»؛ [15] «و تو چه مي داني، شايد ساعت قيام نزديک باشد».

و باز فرموده است: «يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذينَ لا يُؤمِنُونَ بِها وَ الَّذِين آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَيَعْلَمُونَ أنَّهَا الحَقُّ ألا إنَّ الَّذين يُمارُون في السّاعَةِ لَفي ضَلال بَعيد»؛ [16] «کساني در مورد آن (ساعت قيام) شتاب مي کنند که آن را باور ندارند؛ ولي آنان که آن را باور کرده اند، پيوسته با ترس و هراس مراقب آن هستند، و مي دانند آن حق است. آگاه باش! آنان که در مورد ساعت مجادله مي کنند در گمراهي عميقي هستند».

مفضّل مي گويد: پرسيدم معناي مجادله در مورد ساعت چيست؟ فرمود:

يعني مي گويند: قائم (عليه السلام) کي متولّد شده؟ چه کسي او را ديده؟ حالا کجاست؟ کي ظاهر مي شود؟

اين پرسشها و مجادله ها شتاب در امر خدا، و شک و ترديد در قضاي الهي و دخالت در قدرت خداست. اينان کساني هستند که در دنيا زيانکارند و در آخرت بازگشت بسيار بدي دارند.

مفضّل گويد: عرض کردم: آيا براي او نمي توان وقتي تعيين کرد؟ فرمود:

اي مفضّل! نه من وقتي براي آن تعيين مي کنم و نه هم وقتي براي آن تعيين شده است. هر کس براي ظهور مهدي ما (عليه السلام) وقت تعيين کند خود را در علم خدا شريک دانسته و ـ به ناحق ـ خود را بر اسرار الهي واقف پنداشته است که اين ادّعايي بي اساس است». [17] .



[ صفحه 447]



11 ـ حضرت موسي بن جعفر (عليهما السلام) به علي بن يقطين فرمود:

«... شيعيان به وسيله اُميد و آرزو زنده اند و به صلاح آيند.

علي بن يقطين مي گويد:

اگر به ما گفته مي شد که براي اين امر وقتي تعيين شده و مثلا دويست سال يا سيصد سال ديگر واقع مي شود، دلها را قساوت مي گرفت و توده مردمان از اعتقاد به اسلام بر مي گشتند؛ ولي گفته اند: چه بسيار زود است! چقدر نزديک است! تا دل مردم آرام بگيرد و فرج را نزديک بدانند». [18] .

12 ـ در کتاب «ينابيع المودّه» و «فرائد السمطين» و برخي منابع ديگر از حضرت علي بن موسي الرضا (عليهما السلام) روايت کرده اند که در ضمن حديثي به دعبل بن علي خزاعي فرمود:

«... امام بعد از حسن ـ عسکري ـ پسرش حجّت و قائم منتظر است که در دوران غيبتش انتظار او را مي کشند... و امّا اين که او کي ظاهر مي شود، خبر دادن از وقت ظهور است، و پدرم توسّط پدرانش از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) به من خبر داده اند که آن حضرت فرمود: «مَثَلُهُ کَمَثَلِ السّاعَةِ لا تَأتِيکُمْ إلاّ بَغْتَةً» مَثَل آن مثل روز قيامت است که ناگهان به شما مي رسد». [19] .

13 ـ در توقيعي که حضرت ولي عصر (عليه السلام) براي اسحاق بن يعقوب نوشته اند، چنين آمده است:

«... اما ظهور و فرج، مربوط به خداوند است و هر کس وقتي براي آن تعيين کند، دروغ گفته است». [20] .

علاوه بر اين روايات، در کتابهاي مقدّس اهل اديان و بخصوص در تورات و انجيل نيز وقتي براي ظهور تعيين نشده است که براي اطمينان خاطر خوانندگان به فراز هايي از آن دو کتاب اشاره مي کنيم.



[ صفحه 448]



الف) تورات

«و در ايّام آخر واقع خواهد شد... جميع اُمّتها به سوي آن روان خواهند شد... او اُمّتها را داوري خواهد نمود و قومهاي بسياري را تنبيه خواهد کرد... اُمّتي بر اُمّتي شمشير نخواهد کشيد و بار ديگر جنگ را نخواهند آموخت». [21] .

«اگر چه تأخير نمايد، برايش منتظر باش؛ زيرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد... بلکه جميع اُمّت ها را نزد خود جمع مي کند و تمامي قوم ها را براي خويشتن فراهم مي آورد». [22] .

ب) انجيل

«اين شخص هم پسر ابراهيم است؛ زيرا که پسر انسان آمده است تا گمشده را بجويد و نجات بخشد... که ملکوت خدا مي بايد در همان زمان ظهور کند... تجارت کنيد تا بيايم». [23] .

«امّا از آن روز و ساعت هيچ کس اطلاع ندارد حتّي ملائکه آسمان جز پدر من و بس؛ ليکن چنان که ايّام نوح بود ظهور پسر انسان نيز چنان خواهد بود... لهذا شما نيز حاضر باشيد؛ زيرا در ساعتي که گمان نبريد پسر انسان مي آيد». [24] .

«ولي از آن روز و ساعت غير از پدر هيچ کس اطلاع ندارد؛ نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بر حذر و بيدار شده، دعا کنيد؛ زيرا نمي دانيد آن وقت کي مي شود... پس بيدار باشيد؛ زيرا نمي دانيد که در چه وقت «صاحب خانه» مي آيد؛ در شام يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح... اما آن چه به شما مي گويم، به همه مي گويم: بيدار باشيد». [25] .

با توجّه به آنچه گذشت معلوم مي شود که امر ظهور مربوط به خداوند است و تنها اوست که وقت ظهور را مي داند. بنابر اين، هر کس براي ظهور وقتي تعيين کند، دروغ



[ صفحه 449]



گفته است؛ زيرا اراده و مشيّت خدا تابع اراده و خواست مردم نيست، و خداوند به خاطر عجله و شتاب مردم شتاب نمي کند. زيرا کسي در کاري شتاب مي کند که از دست دادن آن بهراسد، و خداوند از اين جهت، ترس و هراسي ندارد و هر گاه مصلحت ايجاب کند خواست خدا انجام مي پذيرد.


پاورقي

[1] سوره محمّد (صلي الله عليه وآله وسلم)، آيه 18. «آيا کافران جز اين انتظار مي برند که رستاخيز به ناگاه بر آنان فرا رسد؟».

[2] تفسير درّ المنثور، ج 7، ص 468، الجزء السادس والعشرون.

[3] تفسير درّ المنثور، ج 6، ص 50.

[4] منتخب الأثر، ص 30، ح 41 و کفاية الاثر، ص 168.

[5] کافي، ج 1، ص 368، ح 5؛ غيبت نعماني، ص 294، ح 13، باب 16؛ بحار الانوار، ج 52، ص 118، ح 45.

[6] غيبت شيخ طوسي، ص 262؛ منتخب الاثر، ص 463، ح 1.

[7] کافي، ج 1، ص 251.

[8] غيبت شيخ طوسي، ص 262؛ بحار الانوار، ج 52، ص 103، ح 7؛ غيبت نعماني ص 294، باب 16، ح 11.

[9] غيبت شيخ طوسي، ص 262؛ بحار الانوار، ج 52، ص 104، ح 8.

[10] غيبت نعماني، ص 294، باب 16، ح 12.

[11] سوره اعراف، آيه 186.

[12] سوره نازعات، آيه 42.

[13] سوره لقمان، آيه 34.

[14] سوره محمّد، آيه 18.

[15] سوره احزاب، آيه 63.

[16] سوره شوري، آيه 18.

[17] بحار الانوار، ج 53، ص 1 ـ 3.

[18] غيبت نعماني، ص 295، ح 14؛ کافي، ج 1، ص 369، ح 6.

[19] ينابيع المودّه، ج 3، ص 309، باب 80؛ فرائد السمطين، ج 2، ص 338؛ منتخب الاثر، ص 221.

[20] غيبت شيخ طوسي، ص 176؛ بحار الانوار، ج 53، ص 180، ح 10؛ کشف الغمّه، ج 2، ص 531.

[21] تورات، کتاب اشعياي نبي، باب دوم، بندهاي 2 ـ 4.

[22] تورات، کتاب حيقوق نبي، باب 2، بندهاي 3 ـ 5.

[23] انجيل لوقا، باب 19، بندهاي 8 ـ 13.

[24] انجيل متي، باب 24، بندهاي، 36، 37، 44.

[25] انجيل مرقس، باب 13، بندهاي 32، 33 و 35.