بازگشت

حضرت مهدي با ملائکه ياري مي شود


از روايات فراواني که از پيشوايان معصوم (عليه السلام) در مورد تعداد اصحاب حضرت مهدي (عليه السلام) وارد شده، استفاده مي شود که تعداد 313 نفر فرماندهان لشکري و کشوري آن حضرت مي باشند؛ خداوند به وسيله آنها و با تأييد ملائکه و فرشتگان، شرق و غرب جهان را مي گشايد، و وعده خود را به اتمام مي رساند، و ريشه کفر و شرک و الحاد را مي سوزاند، و آيين حق را در روي زمين مستقر مي نمايد. اينک به قسمتي از رواياتي که در اين زمينه وارد شده است، توجّه فرماييد:



[ صفحه 430]



1 ـ ابن عبّاس مي گويد: روزي که رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) در باره نبوت خود و امامت اميرمؤمنان علي (عليه السلام) و يازده فرزند معصوم آن حضرت سخن مي گفت، فرمود:

«إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالي إطَّلَعَ إلَي الاْرْضِ إطِّلاعَةً فَاخْتارَنِي مِنْها فَجَعَلَنِي نَبِيّاً. ثُمَّ اطَّلَعَ الثانِية فاختارَ مِنْها عَلِيّاً فَجَعَلَهُ إماماً، ثُمَّ أمَرَنِي أَنْ أتَّخِذَهُ أخاً وَ وَصِيّاً وَ خَلِيفَةً وَ وَزيراً، فَعَلِيٌّ مِنِّي، وَ أنَا مِنْ عَلِيٍّ، و هُوَ زَوْجُ ابنتِي و أبُو سِبْطَيّ اَلْحَسَنُ و الحُسَيْنُ.

ألا وَ إنَّ اللهَ تِبارَکَ وَ تَعالي جَعَلَنِي وَإيّاهُم حُجَجاً عَلي عِبادِهِ، و جَعَلَ مِن صُلْب الحُسَيْنِ (عليه السلام) أئِمَّةً لَيقُومُونَ بأمْرِي، وَيَحفَظُونَ وَصِيَّتِي، التّاسِعُ مِنْهُمْ قائِمُ أهْلِ بَيتِي، وَ مَهْدِيُّ اُمَّتِي، أشْبَهُ النّاسِ بِي فِي شَمائِلِه وَ أقْوالِهِ وَأفْعالِهِ، لَيُظْهَرُ بَعْدَ غَيْبَة طَوِيْلَة، وَحَيْرَة مُضِلَّة، فَيُعْلِنُ أمْرَ اللهِ، وَيُظْهِرُ دِيْنَ الحَقِّ، وَيُؤيّدُ بِنَصْرِ اللهِ، وَيُنصَرُ بِمَلائِکَةِ اللهِ، فَيَمْلاَُ الاْرْضَ عَدْلا وَ قِسْطاً کَما مُلِئت جَوْراً وَ ظُلْماً». [1] .

«به راستي که خداي تبارک و تعالي نظري به زمين افکند و مرا انتخاب نمود و پيغمبر قرار داد. بار ديگر نظري به زمين افکند و علي (عليه السلام) را انتخاب نمود و او را پيشوا و امام قرار داد. آنگاه به من فرمان داد تا او را، برادر، دوست، وصيّ، جانشين و وزير خود گردانم. آري! علي از من است و من از علي هستم. او شوهر دختر من، و پدر دو نوه من حسن و حسين است.

آگاه باشيد که خداي تعالي، من و آنها را حجّت بر بندگان خود ساخته، و از صلب حسين اماماني قرار داده است که دين مرا بر پا مي دارند و وصيّت مرا حفظ مي کنند. نهمين آنها قائم اهل بيت من و مهدي اُمّت من است که در خوي، گفتار و کردار از همه کس به من شبيه تر است. او بعد از غيبت طولاني و سرگرداني مردم، ظاهر مي شود؛ امر خدا را آشکار مي کند و دين حق را ظاهر مي سازد. به ياري خداوند تأييد مي گردد، و به وسيله فرشتگان ياري مي شود، و زمين را پر از عدل و داد مي نمايد همان گونه که پر از ظلم و ستم شده است».



[ صفحه 431]



2 ـ امام حسن مجتبي (عليه السلام) در حديثي از اميرمؤمنان علي (عليه السلام) نقل کرده است که فرمود:

«يَبْعَثُ اللهُ رَجُلا فِي آخِرِ الزَّمانِ وَ کَلَب مِنَ الدَّهْرِ وَ جَهْل مِنَ النّاسِ، يُوْيِّدُهُ اللهُ بِمَلائِکَتِهِ وَ يَعْصِمُ أنصارَه، وَ يَنْصُرُهُ بِآياتِهِ، وَ يُظْهِرُهُ عَلَي الأرْضِ حتّي يَدِينُوا طَوْعاً أوْکرْهاً، يمْلاَُ الأرْضَ عَدْلا وَ قِسْطاً وَ نُوراً وَ بُرْهاناً، يَدِين لَهُ عَرْضُ الْبِلادِ وَ طُولُها. لا يَبْقي کافِرٌ إلاّ آمَنَ، وَ لا طالِحٌ إلاّ صَلَحَ...» [2] .

«در آخر الزمان و سختي روزگار و جهالت مردمان، خداوند مردي را بر مي انگيزد که او را با فرشتگان تأييد مي کند و يارانش را محافظت مي نمايد، و او را با آياتش ياري مي دهد و بر سرتاسر زمين مسلّط مي گرداند، تا همگان در برابر او خواه و ناخواه منقاد شوند. او زمين را از قسط و عدالت و نور و برهان پر مي کند... طول و عرض جهان به تسلّط او در مي آيد. در روي زمين کافري نمي ماند جز اين که ايمان مي آورد، و شخص ناشايستي نمي ماند جز اين که به صلاح و تقوا مي گرايد».

3 ـ ابو حمزه ثمالي از امام باقر (عليه السلام) روايت کرده است که آن حضرت در حديثي فرمود:

«لَوْقَدْ خَرَجَ قائِمُ آلِ محمّد، لَنَصَرَهُ الله بِالمَلائِکَةِ الْمُسوِّمينَ وَ الْمُرْدِفينَ وَالْمُنْزِلينَ وَ الْکَرُّوبيين. يَکُونُ جَبْرئيلُ أمامهُ ومِيکائيلُ عن يمينه، وَإسرافيلُ عَنْ يَساره، وَالرُّعْبُ يَسيرُ مسيرة شهر أمامَهُ وَخَلْفَهُ وَعَنْ يَمِينِهِ وَ عن شِمالِهِ، والْمَلائِکَةُ المُقَرَّبُونَ حُذاه... ومَعهُ سَيْفٌ مُخْتَرَطٌ، يَفْتَحِ اللهُ لَهُ الرُّومَ وَ الدّيلم وَ السِّنْدَ وَ الْهِنْدَ وَ کابُلَ شاه وَ الْخَزَرَ». [3] .

«هرگاه قائم آل محمّد (عليه السلام) ظهور کند، خداوند او را با فرشتگان نشاندار و... مقرّب ياري مي کند. جبرئيل، پيشاپيش او و ميکائيل از طرف راست و اسرافيل از طرف چپ او حرکت مي کنند. اُبهت و رعب و وحشت به فاصله يک ماه راه از جلو، عقب، چپ و راست او حرکت مي کند (يعني شعاع هيبت آن



[ صفحه 432]



حضرت تا مسافت يک ماه راه را زير پوشش مي گيرد) و فرشتگان مقرّب خدا خدمت گزاران او هستند.

همراه او شمشيري برکشيده و برهنه است. خداوند متعال، روم، ديلم، سند، هند، کابل شاه و خَزَر را براي او فتح مي کند».

4 ـ عبد الرحمان بن کثير مي گويد: امام صادق (عليه السلام) در تفسير اين آيه شريفه: «أَتي أَمْرُ اللهِ فَلاتَستَعْجِلُوهُ؛ [4] امر خدا فرا رسيد، پس شتاب نکنيد» فرمود:

«آن امر ماست که خدا فرموده است نبايد در آن شتاب شود. خداوند او را به وسيله سه سپاه ياري مي کند: فرشتگان، مؤمنان و رعب و وحشت در دل دشمنان.

و ظهور او مانند ظهور رسول اکرم است». [5] .

5 ـ ابان بن تغلب مي گويد که امام صادق (عليه السلام) در ضمن حديثي فرمود:

«سيزده هزار و سيصد و سيزده نفر از فرشتگان بر او نازل مي شوند».

من عرض کردم: اين همه فرشته بر او نازل مي شود؟ امام صادق (عليه السلام) فرمود:

«آري! آنها عبارتند از:

1 ـ همه فرشتگاني که با حضرت نوح در کشتي بودند.

2 ـ همه فرشتگاني که به هنگام افتادن حضرت ابراهيم در ميان آتش با او بودند.

3 ـ همه فرشتگاني که به هنگام شکافتن رود نيل براي بني اسرائيل با حضرت موسي بودند.

4 ـ همه فرشتگاني که به هنگام عروج حضرت عيسي با او بودند.

5 ـ چهار هزار فرشته نشان دار که در خدمت رسول اکرم بودند.

6 ـ هزار فرشته که پشت سر هم، براي ياري پيامبر اکرم فرود آمدند.

7 ـ سيصد و سيزده فرشته که در جنگ بدر حضور داشتند.

8 ـ چهار هزار فرشته که در روز عاشورا براي ياري امام حسين (عليه السلام) فرود آمدند



[ صفحه 433]



و به آنها اجازه جنگ و پيکار داده نشد...

همه اين فرشته ها هم اکنون در روي زمين هستند و انتظار قيام قائم (عليه السلام) را مي کشند». [6] .

از اين روايات به خوبي استفاده مي شود که فرشتگان مقرّب خدا، خدمتگزار مهدي آل محمّد (عليه السلام) مي باشند، و او را در تشکيل حکومت واحد جهاني و خلافت اسلامي و اجراي عدالت و پياده کردن احکام اسلام و برنامه هاي قرآني ياري مي دهند.


پاورقي

[1] کفاية الاثر، ص 10؛ منتخب الاثر، ص 81.

[2] بحار الانوار، ج 52، ص 280، ح 6؛ منتخب الاثر، ص 487، ح 2؛ بشارة الاسلام، ص197.

[3] غيبت نعماني، ص 234، ح 22 ؛ بشارة الاسلام، ص 118.

[4] سوره نحل، آيه 1.

[5] المحجة فيما نزل في القائم الحجّة، ص 115 ؛ غيبت نعماني، ص 243، باب 13، ح 43.

[6] کامل الزيارات، ص 130، باب 41، ح 5.