بازگشت

سيماي راستين ظهور مبارک حضرت مهدي


طبق آيات قرآن کريم که در گذشته آمد، دين مبين اسلام، دين تمام مردم جهان و دين جامعه جهاني است. خداوند وعده فرموده است که سرانجام اين آيين پاک را بر همه اديان غلبه دهد، و نظام جهان را بر پايه ايمان به خدا و احکام اسلام و برنامه هاي جاويد قرآن، استوار سازد و عدالت را ـ به معني واقعي کلمه ـ در سراسر جهان برقرار و بشر را از نعمت آسايش و آرامش بهره مند سازد.

(هُوَ الَّذِي اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ کُلِّهِ)

«اوست خداوندي که پيامبرش را با هدايت (قرآن) و دين حق فرستاد تا آن را بر همه اديان پيروز گرداند».

طبق روايات بي شماري که از ائمّه معصومين (عليهم السلام) رسيده است، تأويل اين آيات، در هنگام ظهور حضرت ولي عصر (عليه السلام) آشکار خواهد شد.

با ملاحظه آيات ياد شده و وعده اي که خداوند در مورد آينده اسلام و جهان، به بشر داده است، گسترش اسلام در سراسر جهان و غلبه آن بر ساير اديان و زمامداري صلحا و شايستگان و تشکيل حکومت واحد جهاني در آخر الزمان، يک حقيقت قرآني و يک امر حتمي و تخلف ناپذير است.

بدون ترديد از تاريخ ظهور اسلام تاکنون، اين وعده الهي آن گونه که خواست خدا بوده تحقق نيافته است؛ زيرا هم اکنون اديان باطل، و آيينهاي تحريف شده بسياري در سراسر جهان وجود دارند که بر عدّه زيادي از مردم روي زمين حکومت مي کنند. پس با وجود اين، آيا مي توان گفت که خداي تبارک و تعالي در مورد وعده اي که داده است ـ العياذ بالله ـ تخلّف خواهد نمود؟ آنچه مسلّم و ترديدناپذير است، اين است که خداوند هرگز خلف وعده نمي کند. قرآن کريم در اين باره مي فرمايد:



[ صفحه 424]



(فَلا تَحْسَبَنَّ اللّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلهُ). [1] .

«هرگز گمان مبر که خداوند در مورد وعده هايي که به پيامبرانش داده است خلاف کند».

پس شکّي نيست که روزي فرا خواهد رسيد که اسلام بر همه اديان غلبه کند، و تنها دين حاکم بر تمام جهان گردد.

پر واضح است که براي تحقّق اين وعده الهي، وجود يک رهبر الهي و آسماني و روحاني لازم است که با اتّکا به قدرت نامحدود خداوندي ظاهر شده، شالوده حکومت واحد جهاني اسلامي را بر اساس عدالت و آزادي استوار سازد، و با يک نبرد بي امان و رستاخيز عمومي، بشر را با «توحيد کلمه» به سوي «کلمه توحيد» سوق داده، سرتاسر کره خاکي را به يک کشور و يک اُمّت و يک حکومت تبديل نمايد و ريشه شرک، کفر و الحاد را از بنياد و بن برکند و باپياده کردن همه احکام اسلام، نشاني از فقر، جهل و ستم در جهان باقي نگذارد.

«... اسلام مباني جغرافيايي سياسي موجود جهان را که بر قوميّت و هم نژادي و هم زباني و نيز بر شرايط اقليمي و جغرافيايي طبيعي و مانند آن استوار است و به عنوان حدّ و مرز ميان کشورها شناخته مي شود، صحيح نمي داند و به رسميّت نيز نمي شناسد، و به جاي آن تمام جهان و زمين پهناور خدا را، وطن انسان اعلام مي دارد، و تشکيل حکومت واحد جهاني را در تحقّق آرمان واقعي انسانها ضروري مي داند، و مشکلات پيچيده جهان و تعصّبات ديني و قومي و نژادي را با يک نوع «جهان وطني» حل مي کند. چنان که اسلام، روز نخست در دنيايي که اسير تعصّبات ديني و قومي بود، نفخه تازه اي دميد و نژادهاي مختلف ايراني، رومي، ترکي، حبشي و عربي را دور هم جمع کرد، و از همين جا حکومت جهاني در دنيا پايه گذاري گرديد.

اگر آن روز، اين طرح به طور کامل پياده نشد، براي اين بود که آن روز، افکار جهانيان براي تحمّل حکومت توحيد، آمادگي نداشت، وليکن چنان نيست که اين وضع براي هميشه ادامه داشته باشد و لذا طبق قانون تکامل و به موجب آيات و روايات، اين



[ صفحه 425]



آمادگي در آينده درجهان بشريّت پيدا خواهد شد. به طور قطع، جهان روزي را در پيش دارد که افکار مردم کاملا بيدار مي شود، و از قوانين خود ساخته و برنامه ها و مرامهاي گوناگون و زمامداران طاغوتي خويش، مأيوس مي گردند، و چاره دردها و مشکلات «لا ينحل» و پيچيده خود را از مکتب انبيا مي جويند.

آري! خداوند حکيم «مهدي موعود (عليه السلام)» را براي يک چنين موقع حسّاسي ذخيره نموده، و قوانين و برنامه هاي حيات بخش اسلام را در نزد او وديعه گذاشته است. بي گمان «مهدي موعود (عليه السلام)» در زماني که جهان آماده پذيرش حکومت واحد جهاني اسلامي است ظهور مي نمايد، و لذا در اندک مدّتي حکومتهاي ضدّ مردمي در جهان، يکي بعد از ديگري سقوط مي کند وتمام مردم جهان در شرق و غرب در زير پرچم توحيد جمع مي شوند». [2] .

به طور خلاصه، آنچه از وعده هاي صريح قرآن در مورد آينده اسلام استفاده مي شود اين است که، سراسر جهان بايد به شکل يک ملّت، يک جامعه و يک اُمّت در آيد، و آينده هر چه باشد و هر چه در جهان اتّفاق بيفتد ـ خواه صلح و خواه جنگ ـ دنيا به سوي اين هدف پيش مي رود و به طرف يک حکومت متّحد جهاني گام مي سپارد. حکومتي که اگر عملي شدن آن در چهارده قرن قبل يک محال عادي بود، امروز با پيشرفت سريع بشر در علم و صنعت و تکنولوژي، امکان آن بيشتر و بيشتر شده است، تا جايي که بسياري از دانشمندان و سياستمداران واقع بين جهان در باره ضرورت آن به صراحت سخن مي گويند، و آن را به عنوان يک طرح مهم و ممکن، پذيرا شده اند و کلّيه جوامع بشري نيز بر اثر ظلم و ستمهايي که قدرتمندان در حق آنها روا مي دارند، خود را براي چنين روزي آماده و مهيّا مي کنند.

اکنون اين سؤال پيش مي آيد که حضرت مهدي (عليه السلام) چه ويژگي هايي دارد که مي تواند در مقابل قدرت هاي نظامي جهان بايستد و بر آنها پيروز شود و حکومتي واحد، براي اداره جهان تشکيل دهد؟ ياران آن حضرت چه خصوصياتي دارند تا او را در تشکيل اين حکومت فراگير، ياري کنند؟

با استمداد از آيات و روايات، به اين دو پرسش پاسخ مي دهيم.



[ صفحه 426]




پاورقي

[1] سوره ابراهيم، آيه 47.

[2] او خواهد آمد، ص 151.