بازگشت

کانت فيلسوف مشهور آلماني


«ايجاد نظم جهاني، منوط به وضع يک قانون جهاني است. اين همان است که مذاهب آن را خواسته اند، و اين همان است که پيامبران از دوراني بس کهن، براي تحقّق بخشيدن به آن بپاخاستند و خروشها برآوردند، و بدين گونه خواستند روشنگر تاريکيها باشند». [1] .

آري! امروز موجي گسترده در جهان پديد آمده، و روانشناسان و دانشمندان از راه هاي نجات بشر، بازگشت انسان به خويشتن و حکومت واحد جهاني سخن مي گويند و معتقدند که اوضاع کنوني جهان قابل دوام نيست، و امروز جهان بشريّت بر سر دو راهي مرگ و حيات قرار گرفته است.

توجّه خاصّ دانشمندان به «بازگشت به معنويّت» و «تشکيل حکومت واحد جهاني» نشان دهنده اين واقعيّت است که آنها از مشعلداران دانش و علوم مادّي و پيش قراولان تمدّن کنوني و حکومت هاي فعلي جهان مأيوس شده، و ديگر اُميدي ندارند که مناديان آزادي و مدّعيان دروغين بشر دوستي، محرومان و مستضعفان جهان را از زير چکمه ابر جنايتکاران تاريخ رهايي بخشند.

اين موج خروشان که پس از نوميدي کامل از پيش قراولان علوم مادّي و تمدّن کنوني و حکومتهاي فعلي جهان، از روي آگاهي و توجّه به خطرات تمدّن صنعتي پديد آمده، و دانشمندان و انديشمندان خير خواه جهان را با اقامه دليل و برهان، با محرومان و مستضعفان و دردمندان جهان هم آواز و هم صدا ساخته و مي رود تا قافله بشري را به سوي معنويّات سوق داده، تا آنها براي سعادت و خوشبختي خود از راهنمايي ها و رهنمودهاي پيشوايان آسماني بهره جويند، حرکت پر برکتي است که نسل امروز را به سوي راه راست رهنمون مي شود و آنها را از گم شدن در تاريکي هاي ضلالت، جهالت و گمراهي رهايي مي بخشد و زمينه پذيرش افکار عمومي را براي ظهور يکتا مصلح جهاني نويد مي دهد.

نا گفته نماند که هدف ما از نقل نظريّات دانشمندان اين نيست که بگوييم، آن حکومت واحد جهاني که اين آقايان مي گويند و لزوم آن را گوشزد مي نمايند، درست



[ صفحه 416]



همان حکومت واحد جهاني اسلامي است که مسلمانان و بخصوص شيعيان بدان عقيده دارند؛ زيرا آن حکومت متّحد جهاني که بيشتر اين آقايان بدان اشاره دارند، نه بوجود خواهد آمد، و نه اگر بوجود آيد ضامن اجرايي خواهد داشت، و به فرض محال، اگر هم چنين حکومتي روزي در جهان تأسيس شود مانند همين سازمانها و مجامع بين المللي فعلي بي اثر و بي خاصيّت خواهد بود.

آنچه ما مي خواهيم بگوييم اين است که، به طور کلّي افکار دانشمندان و انديشمندان جهان نيز ـ که از خطرات بمبهاي هسته اي و اتمي اطلاع دارند ـ با نظرات اسلام و تمايلات فطري بشر مطابقت دارد، و آنچه اين دانشمندان در باره حکومت واحد جهاني ابراز داشته اند، از يک سو با عقيده مسلمانان و شيعيان مطابق است، و از سوي ديگر، نشان مي دهد که چگونه دنياي امروز خود به خود و آهسته آهسته به سوي هدفهاي اسلام گام برمي دارد، و خود را براي پذيرش حکومت جهاني اسلام و ظهور آن يگانه مصلح الهي و موعود آسماني آماده مي سازد.

با توجّه به نکات ياد شده، به اين نتيجه مي رسيم که: در شرايطي که اُصول حاکم بر اجتماعات و خلق و خوي انسانها مسيري جدا از فطرت و طبيعت انساني گرفته و راه و رسم حاکم بر روزگار، راه و روش شيطان و هوسهاي نفساني است و پايه اي که شالوده اجتماعِ اسير و در بند و مقهور شهوات بر آن استوار است، شالوده اي شرک آلود و مبتني بر ضدّ ارزشهاي الهي و فطري است، طبيعي است که خروج از اين نظام، با يک جهش سريع و انقلاب همه جانبه و دگوگوني اساسي همراه خواهد بود.

آري! در دنياي مادّي امروز که خود پرستي، سود جويي و هوسراني، هدف اکثريّت مردم شناخته شده و حقّ و فضيلت، عدل و انصاف و شرافت و بزرگواري مورد بي اعتنايي قرار گرفته، و اخلاق و معنويّت از ميان جامعه بشري رخت بر بسته، و پيروزيهاي علمي و فنّي آنچنان بشر امروز را مجذوب و مسحور جهان طبيعت ساخته است که جهان آفرين را فراموش نموده، معارف الهي را پشت سر انداخته، و خود را از ايده و عقيده رها ساخته، و راه عصيان و طغيان در پيش گرفته، و در راه شيطان گام نهاده است، وجود پيشوايي عادل و رهبري الهي و آسماني لازم است که با قدرتي بي نظير و برنامه اي بي بديل بيايد، و با نيروي لايزال الهي سراسر زمين را از لوث وجود ستمگران پاک سازد،



[ صفحه 417]



و جنايتکاران و طغيانگران را از پهنه گيتي بر دارد، جامعه را از فساد و تباهي نجات بخشد، بشر را از چنگال ظلم و ستم برهاند، عدالت را در سرتاسر جهان بگستراند، ارزشهاي انساني را در جامعه حاکم سازد، و اين نسل پرخاشگر را ـ که از اخلاق و معنويّت گريزانند ـ به سوي خدا باز گرداند، ريشه کفر و الحاد را بسوزاند، آرامش و آسايش را در جهان حکم فرما سازد، و نشاني از تاريکي و تيرگي ظلم و جهل باقي نگذارد، و همگان در طاعت و بندگي خدا در آيند، و جز خدا را نپرستند، و جز تقوا و فضيلت و پاکي از کسي ديده نشود، و کسي از کسي نترسد و نهراسد.

به هر حال، بررسي نظام خلقت، قانون تکامل، ضرورتهاي اجتماعي، خواستهاي فطري و طبيعي، عشق به صلح و عدالت و نويدهاي کتابهاي آسماني، همه و همه نشان مي دهند که اوضاع کنوني جهان قابل دوام نيست و سرانجام، آينده اي درخشان در پيش است، و در آينده اي نه چندان دور، چهره زشت و نازيباي جهان کنوني دگرگون خواهد شد، و بشريّت از چنگال ظلم و ستم خواهد رهيد، و فساد و بي ديني و بي عدالتي از ريشه و بن خواهد خشکيد، و در سرتاسر جهان پرچم توحيد و يکتا پرستي به اهتزاز در خواهد آمد، و دنيا پر از عدل و داد خواهد شد.

اين تذکر لازم است که در گذشته، با آيات و روايات و نويدهاي کتب مقدّس، روشن شد که مصلح موعود، از نسل پيامبر اسلام و نامش مهدي است.

در اينجا بي مناسبت نيست به اين نکته اشاره کنيم که علاوه بر روايات اسلامي، در پيشگويي هاي برخي از کاهنان و غيب گويان نيز به مسأله ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) و تشکيل حکومت واحد جهاني به وسيله آن يگانه مصلح غيبي، و جهاني شدن اسلام اشاره شده است. اينک به عنوان نمونه، گفتار يکي از مشهورترين غيب گويان تاريخ را براي خوانندگان عزيز نقل مي کنيم.


پاورقي

[1] بياد حضرت مهدي (عليه السلام)، ص 62.