بازگشت

اختراع سلاح هاي مرگبار و هزينه هاي سنگين


مايه بسي تأسّف و کمال شرمساري است که دنياي متمدّن امروز، به نام حفظ امنيّت جهان، مصارف سنگيني را براي ساختن سلاح هاي پيشرفته تحمّل مي نمايد؛ ولي يک دهم آن پولها را در راه انسان سازي، و پرورش حسِّ وظيفه شناسي، و احياي سجاياي انساني ـ که عامل اصلي حفظ امنيّت است ـ صرف نمي کند.

دکتر آدولف هوده، نويسنده کتاب «بشريّت مضطرب» در يکي از روزنامه هاي آلماني چنين نوشته:

«چهار هزار ميليارد دلار هزينه مسابقات تسليحاتي جهان در ده سال آينده است. چرا جهان به خود نمي آيد؟ و چرا اين پولها را صرف آموزش و پرورش و مبارزه با فقر نمي کند؟ به راستي نمي توان با اين پول، فکر جنگ را از ذهن بشر خارج کرد. چرا بشر بيدار نمي شود؟ چرا شب و روز فکر و ذکرش اين است که خود را براي جنگ آماده سازد؟! اگر تمدّن ما به اين ترتيب پيش رود سقوط ارزشهاي اخلاقي به بار خواهد آمد.

در جهان کنوني هزينه تسليحات، خيلي بيش از هزينه آموزش عمومي است. سازمان ملل مي گويد: هزينه متوسط يک سرباز در سال، 7800 دلار است و هزينه متوسّط آموزش سالانه يک کودک از 100 دلار تجاوز نمي کند. اين چه جهاني است؟ چرا



[ صفحه 407]



نشسته ايم و کاري براي نجات بشر انجام نمي دهيم؟». [1] .

در اينجا مي پرسيم: آيا هدف از اين همه مخارج سنگين و هزينه هاي هنگفت و سر سام آور چيست؟ آيا دوران انسانيّت و زندگي انساني سپري شده است؟ آيا بشر از پرورشهاي معنوي و احياي اخلاق انساني مأيوس گرديده است؟ آيا انسان در دوران تمدّن صنعتي تا اين پايه دچار انحطاط اخلاقي شده است که فقط آتش و خون و اختراع سلاح هاي مدرن و مرگبار مي تواند جلوي تجاوز و تعدّي او را بگيرد؟! آيا مسابقه تسليحاتي و ازدياد روز افزون سلاح هاي کشنده و ويرانگر، روشنگر اين واقعيّت نيست که ـ متأسفانه ـ بشر در دنياي امروز به درنده خويي، تجاوز گري و زور گويي گرايش يافته، و انسانيّت را پشت سر انداخته، و مي رود تا با چنگال هايي درنده تر، و دندانهايي برنده تر از درندگان، فاجعه اي عظيم و هولناک بيافريند، و با دست خود بشر را محو و نابود کند؟

آيا اين دنيايي که در آن هر روز سلاح هاي جديدتر با قدرت تخريبي بيشتر ساخته مي شود و در دست جنايتکاران و زمامداران خودسر و بي ريشه قرار مي گيرد، با آن حسّ خود خواهي، جاه طلبي و جنون قدرتي که در برخي از اين زمامداران بي مسئوليت سراغ داريم، به سوي فاجعه پيش نمي رود؟! آيا مي توان گفت: اين همه سلاح هاي پيشرفته و خطرناک که با هزينه هاي سنگين اختراع کرده اند، که تنها با ارقام نجومي قابل بيان است، بيهوده و بي جهت ساخته اند؟! بنابراين، با توجّه به اين حقيقت که:

«آگاهان بين المللي مي گويند: تنها، حجم بمبهاي هسته اي موجود در زرّاد خانه هاي دولتهاي بزرگ جهان براي نابود ساختن تمام آباديهاي کره زمين، «نه يک بار، بلکه هفت بار!» کافي است». [2] .

آيا اين امر نشان دهنده اين واقعيّت نيست که جهان کنوني بيمار است و به سوي فاجعه اي هولناک و مرگبار پيش مي رود؟

«شکي نيست که در يک نظر ابتدايي، قراين گواهي مي دهد که دنيا به سوي «فاجعه» پيش مي رود. فاجعه اي که زاييده ترک عواطف، افزايش فاصله ميان جوامع ثروتمند و فقير، شدّت گرفتن اختلافات و برخوردهاي دولتهاي بزرگ و کوچک، سير تصاعدي



[ صفحه 408]



جنايات، نابسامانيهاي اخلاقي و روحي و فکري و فراورده هاي نامطلوب و پيش بيني نشده زندگي ماشيني و مانند آن است». [3] .


پاورقي

[1] گفتار فلسفي، اخلاق، ج 2، ص 29 و 30، به نقل از کيهان، مورخ 21/2/1351.

[2] مهدي انقلابي بزرگ، ص 17.

[3] مهدي انقلابي بزرگ، ص 17.