بازگشت

دلايل خاتميت پيامبر اسلام در روايات


گرچه آياتي که متذکّر شديم براي اثبات عموميّت دعوت پيامبر و خاتميّت آن حضرت کفايت مي کند؛ ولي بايد توجّه داشت که دلايل خاتميّت پيامبر منحصر به آيات قرآني نيست؛ بلکه در اين زمينه روايات فراواني از خود آن حضرت و ساير پيشوايان معصوم (عليهم السلام) نيز رسيده است که براي نمونه، برخي از آنها را در اينجا مي آوريم:

1 ـ در حديث مشهوري که در بسياري از منابع اهل سنت از پيامبر اکرم نقل شده، آمده است که آن حضرت فرمود:

«اِنَّ مَثَلِي وَ مَثَلُ الأنبياء مِنْ قَبلِي کَمَثَلِ رَجُل بني بيتاً فَأحْسَنَهُ وَ أجْمَلَهُ. إلاّ مَوضِعَ لَبنَة مِنْ زاوِيَة، فَجَعَلَ النّاسُ يَطُوفُونَ بِهِ وَيَعْجَبُونَ لَهُ وَ يَقُولُون: هَلاّ وُضِعَتْ هذه اللَّبِنِة؟

قالَ: فَأنا اللَّبنةُ، وَأنا خاتَمُ النَّبيّينَ». [1] .

«مَثَل من در مقايسه با انبياي پيش از من، همانند مردي است که خانه اي بنا کند و در کمال و زيبايي آن بکوشد و فقط در گوشه اي از آن جاي خشتي باقي بگذارد، و مردم گرد آن بگردند و بگويند: بنايي زيباتر از اين نيست جز اين که



[ صفحه 372]



جاي يک خشت آن خالي است.

سپس فرمود: من به جاي همان خشت هستم و انبيا با آمدن من به آخر رسيدند».

و در حديث ديگري در ذيل آن آمده است که پيامبر اکرم فرمود:

«فَأنَا مَوضِع اللَّبِنةِ، جِئتُ فَختَمْتُ الأنبياء». [2] .

«من به جاي همان خشت آخرينم، آمدم و پيامبران را پايان دادم».

2 ـ حديث معروف «منزلت» که در رابطه با مسأله جانشيني امير مؤمنان علي (عليه السلام) به جاي پيامبر در مدينه، به هنگام رفتن رسول خدا به جنگ «تبوک» است، و اين حديث در کتب مختلف شيعه و سنّي نقل شده و اکثر بزرگان اهل سنّت آن را از پيامبر نقل کرده اند، آمده است که پيامبر اکرم به علي (عليه السلام) فرمود:

«أنْتَ مِنّي بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ موسي إلاّ أنّه لا نَبِيّ بَعْدِي». [3] .

«تو نسبت به من، به منزله هارون نسبت به حضرت موسي (عليه السلام) هستي جز اين که بعد از من پيامبري نيست».

3 ـ در پايان خطبه حجّة الوداع که رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) به عنوان يک وصيت نامه جامع براي مردم ايراد نموده، آمده است که آن حضرت فرمود:

«ألا فَلْيُبلِّغ شاهِدُکُمْ غائبکُمْ لا نَبيَّ بَعدِي وَلا اُمَّة بَعدکُمْ». [4] .

«اين سخن را حاضران به غائبان برسانند که بعد از من پيامبري نيست، و پس از شما ـ اُمّت اسلام ـ اُمّتي نخواهد بود».

4 ـ در بسياري از خطبه هاي «نهج البلاغه» نيز مسأله خاتميّت پيامبر اسلام صريحاً آمده است از جمله:

در نخستين خطبه «نهج البلاغه» امير مؤمنان علي (عليه السلام) پس از بر شمردن برنامه هاي پيامبران گذشته مي فرمايد:



[ صفحه 373]



«... بَعَثَ اللهُ سُبْحانَهُ مُحَمَّداً رَسُول الله لاِنْجازِ عِدَتِهِ وَ إتمامِ نُبُوَّتِهِ». [5] .

«خداوند سبحان، حضرت محمّد (صلي الله عليه وآله وسلم) فرستاده خود را براي تحقّق بخشيدن به وعده هايش و پايان دادن به سلسله انبيا و پيامبران مبعوث فرمود».

و در خطبه ديگر در توصيف پيامبر اسلام مي فرمايد:

«أمِينُ وَحْيِهِ، وَخاتَمُ رُسُلِهِ، وَبَشيرُ رَحْمَتِهِ، وَ نَذِيرُ نقمَتِهِ». [6] .

«او امين وحي خدا، و خاتم پيامبران، و بشارت دهنده رحمت خدا، و بيم دهنده از عذاب الهي بود».

و در يک خطبه ديگر در مورد بعثت آن حضرت مي فرمايد:

«أرْسَلَهُ عَلي حِين فَترَة مِنَ الرُّسُلِ، وَ تنازُع مِنَ الألْسُنِ، فَقَفّي بِهِ الرُّسُلَ، وَ خَتَمَ بِهِ الْوَحْيَ». [7] .

«خداوند عالم، پيامبر اسلام را پس از دوران فترت ـ در زماني که هيچ پيامبري باقي نمانده بود ـ به رسالت فرستاد، و اين در حالي بود که نزاع و درگيري لفظي ميان مذاهب مختلف همچنان ادامه داشت، و خداوند او را بعد از همه پيامبران به پيامبري مبعوث نمود، و وحي آسماني را به وسيله آن حضرت پايان داد».

5 ـ در حديثي از امام حسن مجتبي (عليه السلام) آمده است که فرمود:

«عدّه اي يهودي نزد پيامبر آمدند و گفتند: اي محمّد! تويي که گمان مي بري فرستاده خدايي و همانند حضرت موسي (عليه السلام) برتو وحي فرستاده مي شود؟!

پيامبر کمي سکوت کرد، سپس فرمود: آري! منم سيّد فرزندان آدم و به اين افتخار نمي کنم، من خاتم پيغمبران، و پيشواي پرهيزکاران، و فرستاده پروردگار جهانيانم». [8] .

6 ـ در ضمن حديثي از امام باقر (عليه السلام) روايت شده است که فرمود:



[ صفحه 374]



«... لَقَدْ خَتَمَ اللهُ بِکِتابِکُمُ الْکُتُبَ، وَ خَتَمَ بِنَبِيِّکُمْ الأنبياءَ». [9] .

«خداوند با کتاب آسماني شما ـ قرآن ـ به همه کتابهاي آسماني پايان داد و با پيامبر شما سلسله انبياء را به پايان رسانيد».

7 ـ در حديث ديگري که در همين زمينه از امام صادق (عليه السلام) روايت شده چنين آمده است که فرمود:

«إنّ اللهَ خَتَمَ بِنَبِيِّکُمْ النَّبِيّينَ فَلا نَبيَّ بَعْدَهُ أبَداً، وَ خَتَمَ بِکِتابِکُمُ الکُتُبَ فَلا کِتابَ بَعْدَهُ أبَداً». [10] .

«خداي تعالي، با پيامبر شما سلسله انبيا را ختم نمود، پس هرگز بعد از او پيامبري نخواهد آمد، و با کتاب آسماني شما - قرآن ـ به تمام کتابهاي آسماني پايان داد، پس هرگز کتابي بعد از آن نازل نخواهد شد».

احاديثي که در اين زمينه در منابع اسلامي وارد شده بسيار زياد و فراوان است، به طوري که در کتاب «معالم النبوّة»، 135 حديث از کتابهاي علماي اسلام از شخص پيامبر گرامي اسلام و ساير پيشوايان بزرگ اسلام در اين باره گرد آوري شده است.


پاورقي

[1] صحيح بخاري، ج 3، ص 10973، از ابواب و کتب صحيح بخاري ؛ کتاب المناقب، باب 18، ح 3534 و ح 3535.

[2] صحيح مسلم، ج 15 ـ 16، کتاب الفضائل، ص 52.

[3] الصواعق المحرقه، ص 177؛ ذخائر العقبي، ص 79؛ تاريخ بغداد، ج 7، ص 453.

[4] بحار الانوار، ج 21، ص 381، ح 8.

[5] نهج البلاغه فيض، ص 35، خ 1.

[6] همان، ص 558، خ 172.

[7] همان، ص 412، خ 132.

[8] تفسير صافي، ج 2، ص 243.

[9] کافي، ج 1، ص 177، حديث 4.

[10] همان، ص 269، حديث 3.