بازگشت

رسول خدا خاتم پيامبران است


در سوره احزاب، آيه 40 مي فرمايد:

(ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَد مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خاتَمَ النَّبِيّينَ).

«محمّد (صلي الله عليه وآله وسلم) پدر هيچ يک از مردان شما نيست، ولکن او رسول خدا و خاتم پيامبران است».

از آنجا که در اين آيه، در معرفي وجود مقدّس خاتم انبياء محمّد مصطفي (صلي الله عليه وآله وسلم) کلمه «خاتم» به کار رفته است، و بعضي ها ندانسته و نفهميده ـ و برخي هم از روي شيّادي و افکار وسوسه آميز شيطاني ـ گفته اند: «خاتم» به معني انگشتر است و چون انگشتر زينت انگشت است به همين جهت، «خاتم النبيين» به معني زينت پيامبران است، و از آيه شريفه آخرين پيامبر بودن آن حضرت استفاده نمي شود؛ از اين رو، ناگزيريم



[ صفحه 369]



مقداري در باره کلمه «خاتم» توضيح دهيم تا معلوم شود آنهايي که در دلالت آيه مذکور بر خاتميّت پيامبر اسلام وسوسه کرده اند تا چه حد از معناي اين کلمه بي اطلاع بوده و يا خود را به بي اطّلاعي زده اند.

خاتم چيست؟

همان گونه که ارباب لغت گفته اند: «خاتم» به معني چيزي است که به وسيله آن، پايان داده مي شود، و نيز به معني چيزي آمده است که با آن، اوراق و مانند آن را مهر مي کنند.

در کتب لغت عربي، ميان معني خاتم - به فتح تاء و کسر آن ـ فرقي ننهاده و هر دو را به معني آخر و خاتمه چيزي ذکر کرده اند.

در «اقرب الموارد» و «قاموس»، کلمه خاتم ـ به کسر تاء و فتح آن ـ به معني انگشتر، و آخر قوم، و عاقبت شئ و غيره آمده است.

در «مجمع البحرين» مي گويد: «خاتم النبيّين، اي: آخرهم ليس بعده نبي»؛ يعني آخرين پيامبران که پس از وي پيغمبري نخواهد بود.

ناگفته نماند که پايان دادن و به آخر رساندن يکي از معاني «ختم» است، چنان که راغب در «مفردات» مي گويد: «خَتَمتُ القرآن»؛ يعني قرائت قرآن را به آخر رساندم.

و در «صحاح» مي گويد: «خَتَمتُ القرآن»؛ يعني به آخرش رسيدم.

ابن منظور در «لسان العرب» مي گويد: «ختم فلان القرآن، إذا قرأه إلي آخره»؛ «فلاني قرآن را ختم کرد، يعني قرائت قرآن را به آخر رساند».

و نيز مي گويد: خاتم هر چيزي «پايان» و آخر آن است، و خاتمه سوره، آخر سوره است.

و ابن اثير در «نهاية» در باره «خاتم سلطان» مي گويد: وي براي ختم نامه احتياج به «خاتم» دارد.

اينها همه به خاطر اين است که کلمه «خاتم» از ريشه و ماده «ختم» به معناي پايان گرفته شده، و انگشتر را نيز از آن جهت «خاتم» گفته اند که نامه ها را با آن ختم و مهر مي کرده اند؛ زيرا سابقاً مرسوم بوده است که اشخاص نام خود را روي نگين انگشتر ترسيم مي نموده اند، و با آن، نامه ها و اسناد را مهر مي زدند و به آن پايان مي دادند، به



[ صفحه 370]



همين جهت در حالات پيامبر و ائمّه معصومين (عليهم السلام) و ديگر شخصيّتها از جمله مسايلي که در رابطه با شرح حال آنها مطرح مي شود، نقش خاتم آنهاست.

در بعضي از تواريخ آمده است که يکي از حوادث سال ششم هجري اين بود که پيامبر اکرم انگشتر نقشداري را براي خود انتخاب نمود، و علّت اين امر اين بود که به آن حضرت عرض کردند: پادشاهان نامه هاي بدون مهر را نمي خوانند. [1] .

در کتاب «طبقات» آمده است: هنگامي که پيامبر گرامي اسلام تصميم گرفت دعوت خود را گسترش دهد و به پادشاهان و سلاطين روي زمين نامه بنويسد، دستور داد انگشتري برايش ساختند که روي آن «محمّد رسول الله» حک شده بود، و نامه هاي خود را با آن مهر مي کرد. [2] .

در کتاب شريف «کافي» نيز حديثي از امام صادق (عليه السلام) در رابطه با نقش نگين پيامبر روايت شده که حضرت فرمود:

«کان نقش خاتم النبي محمّد رسول الله». [3] .

«نقش انگشتر پيامبر «محمّد رسول الله» بود».

در همين رابطه، جرجي زيدان در کتاب «تاريخ تمدّن اسلام» ذيل کلمه «خاتم» مي گويد:

«همين که پيغمبر اسلام در صدد نامه نوشتن به شاهنشاه ايران و امپراطور روم بر آمد به حضرتش ياد آور شدند که اگر نامه بدون مهر باشد ايرانيان آن را نمي پذيرند، پيغمبر مهري از نقره تهيه فرمود که روي آن جمله «محمّد رسول الله» نقش شده بود». [4] .

با اين بيان به خوبي روشن مي شود که گرچه کلمه «خاتم» به انگشتر زينتي اطلاق مي شود؛ ولي ريشه اصلي آن از «ختم» به معني «پايان» گرفته شده، و در روزگار گذشته به انگشترهايي که با آن نامه ها را مهر مي کردند «خاتم» مي گفتند.



[ صفحه 371]



علاوه بر اين، اين مادّه در قرآن کريم در موارد متعدّدي به کار رفته، و در همه جا به معني پايان دادن و مهر نهادن است، از جمله:

(خَتَمَ اللهُ عَلي قُلوبِهِمْ وَعَلي سَمْعِهِمْ...) [5] .

«خداوند بر دلها و گوشهاي آنان ـ منافقان ـ مهر نهاده».

(اليَوْمَ نَخْتِمُ عَلي أَفْواهِهِم). [6] .

«امروز ـ روز قيامت ـ بر دهانهايشان مهر مي نهيم».

و چند مورد ديگر که در همه جا «نختم»، به معني پايان دادن و مهر نهادن آمده است.


پاورقي

[1] سفينة البحار، ج 1، ص 376 ماده «ختم».

[2] الطبقات الکبري، ج 1، ص 322، ذکر خاتم رسول اللّه.

[3] کافي، ج 6، ص 473، ح 1 ؛ سنن بيهقي، ج 10، ص 128، باب ختم الکتاب.

[4] قاموس قرآن، ج 2، ص 226.

[5] سوره بقره، آيه 7.

[6] سوره يس، آيه 65.