بازگشت

نويد اسلام درباره ظهور حضرت مهدي


در بحث هاي گذشته از ظهور يک مصلح بزرگ جهاني براي ريشه کن ساختن ظلم و فساد سخن گفتيم و به اينجا رسيديم که پيش بيني چنين قيامي چه از نظر دين و مذهب و چه از نظر فطرت و طبيعت و چه از نظر عقل و منطق کاملا امکان پذير است.

اکنون مي خواهيم ببينيم آن شخصيّت بي نظيري که تحقّق بخش اهداف ديرينه همه انبيا و اولياي الهي است، و با ظهور مبارک خود همه جهان را نوراني مي کند، چگونه شخصيّتي است؟ براي دانستن و پي بردن به حقيقت اين موضوع لازم است مقدّمه کوتاهي را بيان نماييم و آن اين که:

براي تحقّق بخشيدن به يک نظام جامع و کامل ـ و حتّي اداره اُمور يک خانواده چند نفري ـ نخستين چيزي که لازم است «مديريّت و رهبري» صحيح است؛ زيرا مسلّم است که هيچ جامعه اي بدون رهبر و هيچ کارواني بدون کاروان سالار و هيچ لشکري بدون فرمانده، دوام و بقا نخواهد داشت و همه چيز در گرو وجود مديريّت و رهبري صحيح است. بنابراين، شکّي نيست که براي ايجاد نظم کامل جهاني و تسلّط بر قدرتهاي کوچک و بزرگ استکباري و برقراري عدالت و امنيّت عمومي، وجود رهبري آگاه و دانا و توانا و مصون از خطا و گناه که از هر نظر احاطه کاملي بر کلّ جهان داشته و به يک قدرت بي نهايت متّکي باشد، لازم است.

با توجّه به اين مقدّمه، از آنجايي که نظام «امامت و رهبري» در اسلام، يک نظام الهي و دارنده مقام امامت، داراي يک مقام و منصب الهي است و «امام»، رهبر ديني، فکري و سياسي مسلمانان و خليفه خدا در زمين و وليّ امر مسلمين است، ترديدي نيست که ظهور مبارک حضرت مهدي (عليه السلام) براي به ثمر رساندن اهداف توحيدي اسلام و تحقّق بخشيدن به تمام وعده هاي قرآن و تشکيل حکومت واحد جهاني، يک امر کاملاً ضروري



[ صفحه 62]



و منطقي است؛ زيرا او آخرين حجّت خدا و تنها امام معصومي است که نويد ظهور مبارکش در قرآن و روايات اسلامي و کتاب هاي آسماني به مردم داده شده است.

اينک براي اين که اين موضوع کاملاً مشخّص شود و معلوم گردد که اسلام براي احراز مقام رهبري در حکومت الهي، چگونه شخصيّتي را معرّفي کرده است، مسأله مهدويّت و عقيده به ظهور آن يگانه مصلح بزرگ جهاني را از ديدگاه اسلام و مسلمانان و منابع اسلامي ـ منابع شيعه و اهل سنّت ـ بررسي مي کنيم.