بازگشت

بشارت ظهور حضرت مهدي در کتاب اشعياي نبي


در کتاب «اشعياي نبي» که يکي از پيامبران پيرو تورات است، بشارت فراواني در مورد ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) آمده است که جهت استدلال به کتاب مزبور، نخست فرازي از آن بشارت ها را نقل نموده، و برخي از نکات آن را توضيح مي دهيم تا معلوم شود که مسلمانان در باره عقيده به ظهور يک مصلح جهاني تنها نيستند، بلکه همه اهل کتاب در اين عقيده با مسلمانان اشتراک نظر دارند.

در فرازي از بشارت کتاب اشعيا چنين آمده است:

«و نهالي از تنه «يسيّ» [1] بيرون آمده، شاخه اي از ريشه هايش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت. يعني روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح معرفت و ترس خداوند و خوشي او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤيت چشم خود، داوري نخواهد نمود و بر وفق سمع گوشهاي خويش، تنبيه نخواهد نمود؛ بلکه مسکينان را به عدالت داوري خواهد کرد و به جهت مظلومان زمين به راستي حکم خواهد نمود... کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند ميانش امانت.

و گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير پرواري با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چريد و بچه هاي آنها با هم خواهند خوابيد و شير مثل گاو کاه خواهد خورد، و طفل شير خوره بر سوراخ مار بازي خواهد کرد، و طفل از شير باز داشته شده، دست خود را بر خانه افعي خواهد گذاشت، و در تمامي کوه مقدس من، ضرر و فسادي نخواهند کرد؛ زيرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهايي که دريا را مي پوشاند». [2] .

منظور از «نهالي که از تنه يسيّ خواهد روييد» ممکن است يکي از چهار نفر از



[ صفحه 312]



شخصيّت هاي بزرگ روحاني و رهبران عالي قدر بشر، حضرت داود، حضرت سليمان، حضرت عيسي و حضرت حجّت بن الحسن العسکري (عليهم السلام) باشند؛ ولي دقّت و بررسي کامل آيات فوق نشان مي دهد که منظور از اين نهال، هيچ يک از آن پيامبران نيست؛ بلکه همه آن بشارتها ويژه قائم آل محمّد (عليهم السلام) است؛ زيرا حضرت داوود و سليمان (عليهما السلام) فرزندان پسري يسيّ، و حضرت عيسي بن مريم (عليه السلام) نواده دختري وي، و قائم آل محمّد (عليه السلام) نيز از جانب مادرش جناب نرجس خاتون ـ که دختر يشوعا، پسر قيصر، پادشاه روم و از نسل حضرت داود، و مادرش از اولاد حواريون حضرت عيسي (عليه السلام) بوده، و نسب شريفش به شمعون صفا، وصيّ حضرت عيسي (عليه السلام) مي رسد ـ نواده دختري «يسيّ» مي باشد.

در فرازي از اين بشارت چنين آمده است: «موافق رؤيت چشم خود داوري نخواهد کرد و بر وفق سمع گوشهاي خود تنبيه نخواهد نمود» و اين جمله، اشاره به حاکميت مطلق و حکومت عادلانه آن حضرت دارد که وي بر اساس حق و واقع، حکم مي کند و نيازي به شاهد و بيّنه ندارد و از کسي گواهي نمي طلبد چنان که در روايات اسلامي آمده است که: «يحکم بحکم داود ومحمّد (صلي الله عليه وآله وسلم)» يعني به حکم حضرت داود و دستور پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) حکم مي کند و با علم و دانش خدادادي خويش داوري مي نمايد. [3] .

و در فراز ديگري از آن بشارت آمده است که، در زمان حکومت حقه و دوران حکومت عدالت پيشه او «گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد... و گوساله و شير پرواري با هم، و... ضرر و فسادي نخواهند کرد»، اين جمله نشان مي دهد که در زمان ظهور مبارک آن موعود آسماني، عدل و داد آن چنان گسترش مي يابد که جانوران و درندگان با هم سازش مي کنند و در کنار يکديگر قرار مي گيرند و خوي بهيميّت و درندگي را از دست مي دهند، و زيان و ضرر به هيچ يک از موجودات نمي رسانند چنان که در اخبار و احاديث آمده است:

«وَ تَصْطَلِحُ فِي مُلْکِهِ السّباع، وَ اصْطَلَحَتِ السِّباع، و تأمَنُ الْبَهائم». [4] .



[ صفحه 313]



و در آخرين فراز از بشارت مزبور آمده است: «جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهايي که دريا را مي پوشاند»، اين مطلب نشانگر اين واقعيّت است که در عهد با سعادت آن موعود آسماني چنان تحوّل عظيم علمي و فرهنگي به وجود مي آيد که همه مردمان به خداي يگانه ايمان مي آورند. درهاي رشته هاي گوناگون علوم و دانش به روي انسانها گشوده مي شود، سطح معلومات بشري بالا مي رود، راهي را که بشريّت در طول تاريخ در هزاران سال پيش به دنبال آن بوده در زمان کوتاه مي پيمايد، عقلها کامل و انديشه ها شکوفا مي گردد، و کوته بيني ها و تنگ نظري ها از بين مي رود، و انسانها به کمال و بلوغ عقلي و اخلاقي و انساني مي رسند و به تمام ناکاميها، شکستها، ستمها، نادانيها و بدبختي ها پايان مي دهند، و زندگي شرافتمندانه تازه اي را آغاز مي نمايند. چنان که در حديثي از امام باقر (عليه السلام) آمده است که فرمود:

«إذا قامَ قائِمُنا وَضَعَ يَدَهُ عَلي رؤوسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقُولَهُمْ وَ أَکَمَلَ بِهِ أَخلاقَهُمْ وَکَمُلَتْ به أَحْلامهُم». [5] .



[ صفحه 314]



«هنگامي که قائم ما قيام کند دستش را بر سر بندگان مي گذارد و خردهاي آنها را گرد مي آورد و اخلاقشان را کامل مي گرداند، و به وسيله او به رشد و کمال مي رسند».

و در ضمن حديث ديگري از آن بزرگوار نقل شده که فرمود:

«... وَ تُؤتُونَ الْحِکْمَةَ فِي زَمانِه حتّي أَنّ الْمَرْأةَ لَتَقْضي فِي بَيْتِها بِکِتاب اللهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِ الله». [6] .

«در زمان او آن قدر به شما دانش و فرهنگ داده مي شود که زن خانه دار در خانه خود با کتاب خدا و سنّت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) داوري مي کند». [7] .

در حديث ديگري، امام صادق (عليه السلام) فرمود:

«إنَّ قائِمَنا إذا قامَ مَدَّ اللهُ لِشِيعَتِنا في أسْماعِهِمْ وَ أبْصارِهِم، حتّي لا يَکُونَ بَيْنَهُمْ وَ بَيَنَ الْقائِمِ بَرِيد، يُکَلِّمُهُمْ فَيَسْمَعُونَ، وَ يَنْظُرُونَ إليه وَ هُو مَکانِهِ».

«هنگامي که قائم ما قيام کند خداوند آنچنان گوشها و چشمهاي شيعيان ما را تقويت مي کند که ميان آنها و حضرت قائم (عليه السلام) واسطه اي [8] نخواهد بود، او با آنها سخن مي گويد و آنان سخن او را مي شنوند و او را مي بينند، در حالي که او در مکان خودش مي باشد و آنها در نقاط ديگر». [9] .

و در حديث ديگري آمده است که فرمود:

«إنَّ الْمُؤمِنَ في زَمانِ القائِم (عليه السلام) وَ هُوَ بِالْمَشْرِق لَيَري أخاهُ الَّذي فِي الْمَغْرِب، وَ کَذا الَّذي فِي الْمَغْرِب يَري أخاهْ الَّذي بِالْمَشْرِق».

«در زمان حضرت قائم (عليه السلام) يک انسان مؤمن در حالي که در مشرق است برادر ـ ديني ـ خود را در مغرب است مي بيند، همچنين کسي که در غرب عالم است برادرش را که در شرق زمين است، مي بيند». [10] .

و در يک حديث ديگر آمده است که فرمود:

«العِلْمُ سَبْعَة وَ عِشْرُونَ حرفاً، فَجَمِيعُ ما جائت بِهِ الرُّسُلُ حَرفان، فَلَمْ يَعْرِفِ النّاسَ حتّي الْيَوْم غير الحَرْفَين، فَإذا قام قائِمُنا أخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ العِشْرُين حَرْفاً، فَبَثَّها فِي النّاس وَ ضمّ إلَيْها الْحَرْفَيْنِ حتّي يَبُثَّها سَبْعَةَ وَ عِشْرينَ حَرْفاً».

«علم و دانش 27 حرف شاخه است؛ تمام آنچه پيامبران براي مردم آوردند و آشکار ساختند تنها دو حرف بيش نبوده است و مردم تا به امروز جز آن دو حرف را نشناخته اند. ولي هنگامي که قائم ما قيام کند 25 حرف ديگر را نيز آشکار ساخته و آنها را در بين مردم منتشر مي سازد و آن دو حرف ديگر را به آن ضميمه مي کند تا 27 حرف علم کامل شود». [11] .

و در يک حديث جالب ديگر که از آن حضرت در مورد فرمان روايي فرمان روايان حضرت حجّت بن الحسن (عليه السلام) وارد شده، چنين آمده است:



[ صفحه 315]



«إذا قامَ الْقائِم بَعَثَ فِي أقالِيْمِ الأرْضِ، فِي کُلِّ إقلِيم رَجُلا، يَقُولُ: عَهْدُکَ فِي کفِّکَ، فَإذا وَرَد عَلَيْکَ أمرٌ لا تَفهَمُهُ وَ لا تعرِفُ الْقَضاء فِيهِ فَانْظُرْ إلي کَفِّکَ وَ اعْمَلْ بِما فِيْها».

«هنگامي که قائم (عليه السلام) قيام کند براي هر کشوري از کشورهاي جهان فرمانروايي مي فرستد و به او مي گويد: دستور العمل تو در کف دست تو مي باشد، [12] هر گاه حادثه اي براي تو روي دهد که حکم آن را نفهمي و نداني چگونه در مورد آن داوري کني، به کف دستت نگاه کن و به آنچه در آنست عمل کن». [13] .

ما معناي واقعي اين حديث را درک نمي کنيم، و نمي دانيم که حکم رويدادها چگونه ممکن است در کف دست آنها منعکس شود. آيا گاهي از رويدادها از طريق معجزه صورت مي گيرد که در کف دست آنها نوشته مي شود يا کتابي در دستشان خواهد بود که حکم هر حادثه اي در آن خواهد بود، و يا وسيله مجهّزي همچون دستگاه بي سيم يا مدرنتر و نيرومندتر و ظريفتر از آن در اختيار آنها قرار خواهد داشت که بدان وسيله با حجّت خدا تماس خواهند گرفت؟

ولي به هر حال، اين حديث نشانگر اين واقعيّت است که در آن عصر درخشان، علم و دانش ترقي فوق العاده اي خواهد داشت که براي ما قابل درک و فهم نيست.

علاوه بر اين، از اين روايات چند مطلب استفاده مي شود که مختصراً آنها را توضيح مي دهيم:

الف: هنگامي که قائم آل محمّد (عليه السلام) قيام کند و حکومت واحد جهاني را تشکيل دهد و رهبري مردم را به عهده بگيرد، مردم از پرتو وجود آن مصلح جهاني تکامل عقلي و علمي پيدا مي کنند. شرک و کفر و الحاد و نفاق از ميان برچيده مي شود، فساد اخلاقي و بي بند و باري ريشه کن مي گردد، عدالت اجتماعي شامل همه طبقات مردم مي شود، همه مردمان خود را با اخلاق حميده اسلامي مي آرايند، فرهنگ و معارف اسلامي به نحو شايسته اي در بين مردم رواج پيدا مي کند، و دين اسلام و کلمه توحيد در همه جا حکم فرما مي شود.



[ صفحه 316]



ب: وسايل ارتباط جمعي و رسانه هاي گروهي به اندازه اي قوي و نيرومند و پيشرفته خواهد بود که چيزي بنام اداره پست، تلگراف و تلفن و امثال آنها وجود نخواهد داشت و همه مردم در هر جا که باشند و در هر شهري که زندگي کنند وجود مقدّس حضرت ولي عصر (عليه السلام) را مشاهده خواهند کرد و صداي ملکوتي او را خواهند شنيد. با او در ارتباط خواهند بود و تعاليم ديني و اسلامي را بدون واسطه از او دريافت خواهند نمود.

ج: ارتباط مستقيم نه تنها در سطح دولت، بلکه در سطح عموم، بين همه مردم جهان عملي خواهد شد، و همه مؤمنان در هر کجا که باشند با يکديگر ارتباط مستقيم خواهند داشت، واين ارتباط شايد با دستگاهي که کاملتر از تلفن هاي تلويزيوني باشد صورت خواهد گرفت که طرفين در هر کجاي دنيا باشند همديگر را ببينند و صداي يکديگر را بشنوند.

بنابر اين، با توجّه به آنچه گذشت به اين نتيجه مي رسيم که منظور از:

«نهالي از تنه يسيّ خواهد روئيد»، همان مهدي موعود (عليه السلام) است که نه تنها بر سراسر کره زمين و ربع مسکون، بلکه بر سرتاسر جهان هستي حکومت خواهد کرد، و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود، و بشر را به بالاترين مدارج کمال خواهد رساند.

بشارت ديگري از کتاب اشعياي نبي:

در بشارت ديگري نيز در کتاب «اشعياء» در مورد ظهور قائم آل محمّد (عليه السلام) چنين آمده است:

«و در ايّام آخر واقع خواهد شد... جميع اُمّتها به سوي آن روان خواهند شد... او اُمّتها را داوري خواهد نمود، و قومهاي بسياري را تنبيه خواهد کرد... اُمّتي بر اُمّتي شمشير نخواهد کشيد و بار ديگر جنگ را نخواهند آموخت». [14] .

آنچه از اين بشارت فهميده مي شود اين است که پس از قيام شکوهمند مهدي موعود (عليه السلام) جميع اُمّتها به سوي او روي خواهند آورد. و او همه مردم جهان را از هر رنگ و نژادي که باشند و هر دين و مذهبي که داشته باشند در زير يک پرچم که دين اسلام و توحيد باشد گرد خواهد آورد، و گروه بسياري را تنبيه خواهد نمود، و در پرتو اجراي عدالتش، و در ميان مردم به قضاوت داودي داوري خواهد نمود، و بر اساس حق و واقع قضايا را حل و



[ صفحه 317]



فصل خواهد کرد، که سراسر گيتي را فرا خواهد گرفت ديگر اُمّتي بر اُمّتي شمشير نخواهد کشيد، و بار ديگر جنگ و خونريزي و ناامني بر جهان حکمفرما نخواهد بود، و همه مردمان در صلح، صفا، صميميّت و آسايش و آرامش در کنار هم زندگي خواهند نمود.

بنابر اين، آنچه در فرازهاي بشارت مزبور آمده، همگي از آمدن انسان فوق العاده ممتاز و با عظمت خبر مي دهد که بر همه جهان سيطره پيدا مي کند، و دنيا را پر از عدل و داد مي نمايد به گونه اي که کسي حتّي جرأت تجاوز و تعدّي به ديگري را در خود نمي بيند، زيرا بيم آن را دارد که اگر مرتکب خلافي گردد ممکن است عليه او گزارش شود و در چنگال عدالت گرفتار آيد، چنان که در حديثي از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) روايت شده است که فرمود:

«لا تَقُوم السّاعَةُ حتّي تَکَلَّم السِّباعُ الإنْسان، و حتّي تَکَلَّمَ عَذَبَةُ سَوطِهِ وَ شِرکُ نَعْلِهِ وَ تُخْبِرُهُ بِما أحْدَثَ أهْلَهُ مِنْ بَعْدِه».

«رستاخيز برپا نمي شود مگر اين که درندگان با انسان سخن بگويند، و تازيانه و بند کفش او با وي تکلّم نمايد و به آنچه خانواده اش بعد از خروج او از منزل انجام داده اند وي را با خبر سازند». [15] .


پاورقي

[1] يسيّ به معناي قوي، پدر حضرت داود و نوه «راعوت» است، و به طوري مشهور بود که داود را پسر «يسيّ» مي ناميدند، در صورتي که خود داود شهرت و شخصيت عظيمي داشته و از پيغمبران بزرگ «بني اسرائيل» بوده است. (قاموس کتاب مقدس).

و اما «راعوت» زني است از «مؤاب» که سر زميني است در شرق درياي لوط، که با «يوغي» وصلت کرد و از او صاحب فرزندي بنام عويد ـ عويبد ـ شد که جدّ حضرت داود (عليه السلام) باشد. (لغت نامه دهخدا، حرف راء، ص 86).

[2] تورات، کتاب اشعياي نبي، باب 11، پندهاي 1 ـ 10، ص 1548، کتاب مقدّس.

[3] به بشارت دوم، عنوان هفتم، مراجعه فرماييد.

[4] بشارة الاسلام، ص 197، 247، منتخب الأثر، ص 474، مستدرک حاکم، ج 4 ص 514 و بحار الانوار، ج 52، ص 280، ح 6.

[5] بحار الانوار، ج 52، ص 336، ح 71، منتخب الاثر، ص 483 و روضه کافي.

[6] بحار الانوار، ج 52، ص 352، ح 106 ؛ غيبت نعماني، ص 239، ح 30؛ بشارة الاسلام، ص 242.

[7] بحار الانوار، ج 52، ص 352، ح 106 ـ غيبت نعماني، ص 239، ح 30 ـ بشارة الاسلام، ص 242.

[8] در متن عربي حديث کلمه «بريد» آمده، که شامل پست، تلگراف، تلفن، تلويزيون و امثال آنها مي شود.

[9] بحار الانوار، ج 52، ص 336، ح 72 ـ کافي، ج 8، ص 241 ـ منتخب الاثر، ص 483.

[10] منتخب الاثر، ص 483، ح 3 ـ حق اليقين شبّر، ص 229 ج 1.

[11] بحار الانوار، ج 52، ص 336، ح 73، الزام الناصب، ج 2، ص 307.

[12] در بعضي از نسخه ها در هر دو مورد روايت که کلمه (کف دست) آمده، کلمه «کتف» نوشته شده است.

[13] غيبت نعماني، ص 319، باب 21، ح 8 ؛ بحار الانوار، ج 52، ص 365، ح 144.

[14] تورات، کتاب اشعياي نبي، باب دوم، بندهاي 2 ـ 4.

[15] مستدرک حاکم، ج 4، ص 467.