بازگشت

دگرسازي


بر اساس تعاليم عاليه اسلام و دستورات پيشوايان دين، تلاش براي فراهم آوردن انگيزه ها و وسايلي که موجب شناخت معارف اسلامي و پراکندن آنها مي شود، بزرگترين خدمت انساني و عالي ترين عمل اجتماعي و والاترين گام اصلاحي و مهمترين تکليف واجب الهي است که هر انسان هوشيار و بيدار که توانايي کشيدن بار آن را به دوش دارد، بايستي بدون آن که در آن کار سستي روا بدارد، بدان قيام کند.

بنابراين، ترديدي نيست که تنها پرداختن به خود کافي نيست و دردي را دوا نمي کند، بلکه بر هر انسان مسلمان منتظر لازم است که در عين «خود سازي» تا آنجا که براي او امکان دارد به ديگران هم برسد تا آنها نيز به مقام شامخ آخرين حجّت خدا، و شکوه روز ظهور و لزوم انتظار فرج، آشنا شوند. زيرا:

«رسالت عظيم انتظار، به مدد اصل «دگر سازي»، همچون آتشي که در نيزار افتد، از هرکس به اطرافيانش و حتّي آيندگانش سرايت مي کند. هر قلب فروزان، هزاران قلب ديگر را شعلهور مي سازد تا اين رسالت انساني، سينه به سينه، در تاريخ پيش رود، و سرانجام به روزگار ظهور پيوندد». [1] .

اينک براي اين که اهميّت دگر سازي معلوم شود به سه حديثي که در اين زمينه مي آوريم، توجّه فرماييد.

1 ـ جابر جعفي مي گويد:

بعد از خاتمه اعمال حج، با گروهي حضور امام محمّد باقر (عليه السلام) شرفياب شديم و با آن حضرت وداع نموديم و عرض کرديم: يابن رسول اللّه! به ما سفارشي بفرماييد.

فرمود:

«بايد قدرتمندان شما به ضعيف هاي شما کمک کنند. و ثروتمندان شما از فقرا دلجويي نمايند، و هر فردي از شما برادر ديني خودش را نصيحت نمايد (خيرخواه برادر ديني خودش باشد و آنچه براي خود مي خواهد براي او نيز همان را بخواهد) و اسرار ما را از نا اهلان مخفي بداريد، ومردم را بر



[ صفحه 221]



گردن هاي ما مسلّط نسازيد. به گفته هاي ما و آنچه از ما به شما مي رسانند توجّه کنيد، اگر ديديد موافق با قرآن است آن را بپذيريد، و اگر آن را موافق قرآن نيافتيد، از نظر بياندازيد. (يعني: اگر موافق قرآن بود سخن ما است و گرنه از ما نيست)، و اگر مطلب بر شما مشتبه گشت در باره آن تصميمي نگيريد و آن را به ما عرضه بداريد تا همان طور که براي شما بيان کرده اند، تشريح کنيم».

«فإذا کنتم کما أوصيناکم ولم تعدوا الي غيره فمات منکم ميّت قبل أن يخرج قائمنا کان شهيداً، و من أدرک قائمنا فقُتل معه، کان له أجر شهيدين، و من قَتَل بين يديه عدوّاً لنا کان له أجر عشرين شهيداً».

«پس اگر شما به دستورها و سفارشهاي ما بدون کم و کاست رفتار نموديد و همان گونه که به شما توصيه کرديم عمل کرديد، و از اين حدود تجاوز ننموديد، هرکس از شما پيش از ظهور قائم ما در اين حال بميرد، شهيد از دنيا رفته است. و هرکس از شما قائم ما را درک کند و در رکاب او کشته شود، ثواب دو شهيد دارد، و هرکس در رکاب او يکي از دشمنان ما را به قتل برساند ثواب بيست شهيد خواهد داشت». [2] .

2 ـ حمّاد سمندي مي گويد: به امام جعفر صادق (عليه السلام) عرض کردم: من به سرزمين مشرکان سفر مي کنم، بعضي مي گويند، اگر در آنجا بميري با آنان محشور مي شوي!

فرمود: اي حمّاد! هنگامي که در آنجا هستي، به ياد امر ما (حاکميت حقّ) هستي و آن را تبليغ مي کني؟

گفتم: آري.

فرمود: هنگامي که در اين شهرها ـ که شهرهاي اسلام است ـ هستي چطور، آيا امر ما را مطرح مي سازي و تبليغ مي کني؟

گفتم: نه.

فرمود: تو اگر در آنجاها بميري، خود به تنهايي همچون پيشوايي (از اين اُمّت) محشور مي شوي، و در روز رستاخيز نور تو، در پيشاپيش تو حرکت



[ صفحه 222]



مي کند، و راه تو را (در تاريکي هاي محشر) روشن مي سازد». [3] .

3 ـ امام هادي (عليه السلام) مي فرمايد:

«لو لم يبق بعد غيبة قائمنا من العلماء الداعين إليه، والدّالّين عليه، والذابّين عن دينه بحجج اللّه، والمنقذين لضعفاء عباد اللّه من شباک إبليس و مردته، لما بقي أحد إلاّ ارتدّ عن دين اللّه. ولکنّهم الّذين يمسکون أزمّة قلوب ضعفاء الشيعة کما يُمسک صاحب السفينة سکّانها أولئک هم الأفضلون عند اللّه عزّوجلّ». [4] .

«اگر نبودند دانشمنداني که بعد از غيبت قائم ما، به سوي او دعوت مي نمودند و به سوي او رهنمون مي شدند و از دين او دفاع مي کردند و بندگان ناتوان را از دام هاي شيطان ـ لعنه اللّه ـ و مريدهاي شيطان نجات مي دادند، احدي باقي نمي ماند جز اين که از دين خدا بر مي گشت و مرتد مي شد. ولي اين دانشمندان زمام دلهاي ضعفاي شيعه را به دست با کفايت خود مي گيرند، چنان که ملوانها زمام کشتي را به دست مي گيرند و سرنشينهاي کشتي را از خطر مرگ حفظ مي کنند. اينها در نزد خداي تبارک و تعالي برترين بندگان خدا هستند».

آري! همين علما و دانشمندان ربّاني اسلام هستند که در طول چهارده قرن، دين مقدس اسلام را از انحراف و دگرگوني حفظ نموده، مسايل سخت و پيچيده و ابهام آميز را براي مسلمانان تشريح کرده، بندگان خدا را از دام و فريب شيطان و شيطان نماها نجات داده و دلهاي شيعيان را بر اساس عقايد صحيح اسلامي ثابت و استوار نموده اند.


پاورقي

[1] انتظار بذر انقلاب، ص 97.

[2] بحار الانوار، ج 52، ص 122، ح 5.

[3] وسائل الشيعة، ج 11، ص 77، ح 6.

[4] محجّة البيضاء، ج 1، ص 32.