ارزش و اهميت انتظار در روايات اسلامي
طبق روايات فراواني که از پيشوايان معصوم (عليهم السلام) در باره «انتظار فرج امام زمان (عليه السلام)» رسيده است، «انتظار فرج» به آرمانهاي بلند و عالي انساني مرتبط مي شود و آدمي را در طول تاريخ زندگي، به عمل صالح، انجام کارهاي نيک، رعايت حقوق انسان ها و طرد قدرت هاي ناصالح وامي دارد و او را بر صحيح ترين اعتقادات ديني و مذهبي ثابت و پابرجا نگه مي دارد.
علاوه بر اين مؤمنان و منتظران را براي جهاد و مبارزه، فداکاري و از خود گذشتگي، مقاومت و ايستادگي در برابر ظلم و بيدادگري و تلاش و کوشش براي برقراري نظام عدل، حقّ و حقيقت و ايجاد نظم و آرامش و آسايش عمومي آماده و مهيّا مي سازد. و از اين رو، اين اصل تلاش انگيز در اسلام عبادت شمرده شده و در سخنان پيشوايان معصوم (عليهم السلام) از بزرگترين عبادات به شمار آمده است.
[ صفحه 205]
در اين زمينه، روايات شوق انگيز فراواني از ائمّه معصومين (عليهم السلام) رسيده است که براي نمونه به برخي از آنها اشاره مي کنيم.
پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) مي فرمايد:
«...انتظار الفرج عبادةٌ. وفي رواية اخري أفضل أعمال اُمّتي انتظار فرج اللّه عزّوجلّ». [1] .
«انتظار فرج عبادت است. برترين و با ارزش ترين عمل اُمّت من، انتظار فرج از خداي تبارک و تعالي است».
اميرمؤمنان علي (عليه السلام) مي فرمايد:
«أفضل العبادة الصّمتُ وانتظار الفرج». [2] .
«برترين عبادت، سکوت و انتظار فرج است».
و در باب مواعظ آن حضرت آمده است که کسي از آن حضرت پرسيد:
«أيُّ الأعمال أحبُّ إلي اللّهِ عزّوجلّ؟
قال: انتظار الفرج». [3] .
«کدام يک از اعمال نزد خدا محبوب تر است؟
فرمود: انتظار فرج».
امام زين العابدين (عليه السلام) مي فرمايد:
«إنتظار الفرج من أعظم العمل» [4] .
«انتظار فرج از برترين اعمال است».
و در حديث ديگري مي فرمايد:
«ما ضرّ من مات مُنتظراً لأمرنا ألاّ يموت في وسط فسطاط المهدي و عسکره». [5] .
«بر کسي که در حال انتظار امر ما بسر مي برد باکي نيست که ـ آن عصر را درک
[ صفحه 206]
نکند ـ و در ميان خيمه حضرت مهدي (عليه السلام) و در لشکر آن حضرت نباشد».
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:
«إعلموا أنّ المُنتظِر لهذا الأمر لهُ مثلُ أجر الصائم القائم». [6] .
«بدانيد کسي که منتظر ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) باشد پاداش کسي را دارد که شبها را براي انجام عبادت بيدار و روزها روزه دار باشد».
و در ضمن حديث مفصّلي آمده است که آن حضرت فرمود:
«...أنّ من انتظر أمرنا وصبر علي مايري من الأذي والخوف هو غداً في زمرتنا». [7] .
«هرکس که منتظر امر ما باشد و بر ترس و آزاري که از دشمنان ما مي بيند صبر کند فرداي قيامت با ما خواهد بود».
و در حديث ديگري آمده است که در همين زمينه فرمود:
«من مات منکم و هو منتظر لهذا الأمر کمن هو مع القائم في فسطاطه.
قال: ثمّ مکث هنيئة ثمّ قال: لا، بل کمن قارع معه بسيفه. ثمّ قال: لا واللّه إلاّ کمن استشهد مع رسول (صلي الله عليه وآله وسلم)». [8] .
«هرکس از شما بميرد در حالي که منتظر امر ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) باشد همانند کسي است که با حضرت قائم (عليه السلام) در خيمه او باشد.
آن حضرت لحظه اي سکوت کرد و سپس فرمود: نه، بلکه مانند کسي است که همراه او با دشمن بجنگد.
سپس فرمود: نه به خدا سوگند! بلکه مانند کسي است که در رکاب رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) به فيض شهادت برسد».
از آنجا که حالت انتظار امامي که گستراننده عدل است، آدمي را خواهان قسط و عدالت و دشمن ستم و ستمگر مي سازد، داراي نقش تربيتي سازنده اي است که منتظران را در جريان زمان، در برابر تمام صدمات و لطماتي که بر آنها وارد مي شود،
[ صفحه 207]
پرورش مي دهد و آنان را محکم و مقاوم، با اراده و نفوذ ناپذير، مستقل و شجاع، بلند نظر و عالي همّت بار مي آورد، و با آن همه راههاي انحرافي و دام هاي شيطاني که گمراهان و ستمگران و دشمنان دين و انسانيّت در پيش رويشان گسترده اند، آنها را بر صحيح ترين اعتقادات ديني ثابت و استوار نگه مي دارد.
بنابراين، انتظار به خودي خود، آدمي را متعهّد و مسئول مي سازد که براي تحقّق هدف هاي اسلامي و آرمان هاي انساني و عملي شدن برنامه هاي ديني، بدون هيچ گونه ضعف و سستي و يأس و نا اميدي، تلاش و کوشش نمايد و به سوي مقاصد متعالي اسلام گام بردارد و پيوسته مقاوم و استوار به وظايف ديني و اسلامي خود عمل نمايد. و از همين جهت است که «انتظار» در اين روايات، عبادت شمرده شده و از برترين و با ارزش ترين عبادات به شمار آمده و بدين پايه از ارزش و اهميّت رسيده است.
پاورقي
[1] بحار الانوار، ج 52، ص 122، ح 2 و 3.
[2] کشکول شيخ بهائي، ص 151.
[3] بحار الانوار، ج 52، ص 122، ح 3.
[4] منتخب الاثر، ص 244، ح 1، به نقل از کمال الدين صدوق.
[5] کافي، ج 8، ص 37، ح 7.
[6] کافي، ج 2، ص 222، ح 4.
[7] کافي، ج 1، ص 372، ح 6.
[8] بحار الانوار، ج 52، ص 126، ح 18، به نقل از محاسن برقي و منتخب الاثر، ص 498، ح 13.