بازگشت

انتظار فرج از ديدگاه نظام هاي سلطه گر


بر اساس تعاليم تمام مکاتب آسماني، «انتظار» در همه انسانها وجود دارد و زمينه آن در همه جوامع بشري از متمدّن و غير متمدّن به چشم مي خورد؛ ولي استکبار پيشگان، پيوسته کوشيده و مي کوشند تا مباني اعتقادي جامعه ها را سست و بي اعتبار سازند، چنين تبليغ مي کنند که، «انتظار» عامل رکود و سستي است و ايمان به وجود يک آينده روشن، بازتابي از محروميّت هاي طبقه شکست خورده و يک آرامش موقّت است که در لباس مذهب خودنمايي مي کند.



[ صفحه 202]



به نظر ما يکي از مسايل مهم اعتقادي اسلام که در طول چهارده قرن تاريخ اسلام بي رحمانه مورد هجوم دزدان عقيده قرار گرفته است، همين مسأله «انتظار» و عقيده به ظهور آخرين حجّت خدا حضرت مهدي (عليه السلام) است؛ زيرا استعمارگران و شکم بارگان استثمارگر که اين عقيده زيربنايي را سدّ راه استعماري خود ديده اند، پيوسته کوشيده اند تا با انواع دسيسه ها، آن را از کار انداخته و بي ثمر سازند و گروهي هم ندانسته به پيروي از آنان پنداشته اند که انتظار فرج و عقيده به ظهور امام غايب، عامل رکود و عقب ماندگي است. در حالي که بررسي اين آرمان اصيل و سازنده و انگيزنده، نادرستي بينش و روش هر دو دسته را به خوبي روشن مي سازد.