بازگشت

حديث 07


مرحوم محدث بحراني، در کتاب «غاية المرام» حديث «پرچم هاي سياه» را از کتاب «البيان» تأليف کنجي شافعي از قول ثوبان: از رسول خدا صلي الله عليه و اله اينگونه بازگو نموده است:



[ صفحه 197]



«عن ثوبان قال: قال رسول الله صلي الله عليه و اله يقتل عند کنزکم ثلاثة کلهم ابن خليفة ثم لا يصير الي واحد منهم، ثم تطلع الرايات السود من قبل المشرق فيقتلونهم قتلا لم يقتله قوم ثم ذکر شيئا لا أحتفظه، ثم قال، قال النبي صلي الله عليه و اله فاذا رأيتم أميرهم فبايعوه ولو حبوا علي الثلج فانه خليفة الله المهدي». [1] .

ثوبان از پيغمبر گرامي اسلام روايت کرده است که آن حضرت فرمود: سه تن که هر سه فرزند خليفه باشند در دوران زمامداري شما بر سر رياست دنيوي کشته مي شوند سپس زمام کار به هيچ يک از آنان برنمي گردد، آنگاه «پرچم هاي سياه» از جانب مشرق زمين نمايان مي شود (و اهل فتنه) را آن چنان مي کشند که تا آن زمان هيچ قومي را بدان سان نکشته باشند. سپس رسول اکرم صلي الله عليه و اله چيزي را فرمود که من آن را به ياد نمي آورم، بعد از آن فرمود: هر گاه شما (امير) و فرمانرواي پرچم هاي سياه را ديديد با او بيعت کنيد و فرمانش را گردن نهيد اگر چه با دست و زانو و سرانگشتان پا بر روي برف و يخ راه برويد زيرا او خليفه ي خدا مهدي عليه السلام است.

اين حديث نيز مانند حديث نخستين، عبارات و الفاظ آن در کتابها بصورت مختلفي نقل شده و اين اختلاف الفاظ در منابع موثقي که در دست داريم بوضوح ديده مي شود.

و از آنجايي که اختلاف الفاظ موجب اختلاف معاني، در برداشت مفهوم و معناي حديث مي شود، از اينرو براي اينکه جانب امانت را رعايت کرده باشيم به برخي از موارد اختلاف که در بعضي از کلمات اين حديث روي داده است اشاره مي کنيم، ولي قبلا بايد توجه داشته باشيم که غالب اختلافاتي که در الفاظ اين حديث روي داده است چندان زياني بمدعاي ما نمي رساند زيرا هدف ما اين است که بگوئيم مراد از کلمه ي مشرق در احاديث ياد شده «ايران» و منظور از پرچم هاي سياه، پرچم سياهرنگ شيعيان است.

به هر حال اختلافاتي که در برخي از الفاظ حديث ياد شده روي داده و اين اختلاف در بيشتر منابع موثق حديث و در متن عربي آن آمده است در کلمه ي «کنزکم» که معناي فارسي آن گنج شماست روي داده است.

در مقدمه ي ابن خلدون، بجاي جمله ي (عند کنزکم) که معناي آن، در نزد گنج شماست



[ صفحه 198]



عبارت (عند کبرکم) که معناي آن در دوران بزرگي شماست، نوشته شده است.

در نسخه ي «البيان» تأليف گنجي شافعي بجاي کلمه ي (کنزکم) کلمه ي (کربکم) که معناي آن در دوران گرفتاري شماست، ذکر شده است، و در بيشتر نسخه ها همان عبارت (عند کنزکم) آمده است و ظاهرا بنظر شارحين حديث همين کلمه ي (کنزکم) درست و صحيح است زيرا غالبا به توضيج کلمه ي (کنز) پرداخته و آن را شرح و معنا کرده اند.

ابن کثير دمشقي، مکنا به ابوالفداء متوفاي 774 هجري در کتاب «النهايه» يا «الفتن و الملاحم» ج 1 ص 42 همين کلمه ي (کنزکم) را اختيار کرده و در توضيح آن گفته است: ظاهرا منظور حديث از اين «کنز» کنز کعبه مي باشد، [2] و ابوالحسن، محمد بن عبدالهادي حنفي ساکن مدينه در سال 1138 در شرح حديث مذکور در حاشيه ي «سنن ابن ماجه» جلد دوم ص 369 گفته است: قوله عند «کنزکم» اي ملککم، يعني: مراد از اين گنج در اينجا کرسي رياست است و معنايش اين است که: در دوران حکومت و سلطنت شما، سه نفر بر سر رياست کشته مي شوند.

ولي در پاورقي ترجمه ي مقدمه ي ابن خلدون از کتاب «براهين الامامه» بجاي کلمه ي کنزکم در نزد (کرت شما) که عربي آن (عند کرتکم) باشد نسخه بدل آورده است، و به نظر نويسنده ي اين سطور، همين کلمه ي عند کرتکم از همه ي نسخه بدلهاي ديگر درستتر و صحيح تر است.

زيرا مقصود حديث اين است که: در آخرالزمان سه شخص بزرگ، و يا سه شاهزاده و يا سه فرد معروف و مشهور کشته مي شوند و کشته شدن آنها هم بر سر رياست دنيوي است و پس از کشته شدن آنها (اگرچه بعد از مدت زماني باشد) پرچم هاي سياه پيدا مي شوند و اهل فتنه را مي کشند و آن چنان مي جنگند که تا آن زمان هيچکس مانند آنها نجنگيده باشد.

و بنابراين اگر اين نظريه، و همان کلمه ي (کرت) که مراد از آن آخرالزمان است درست باشد و مراد از «گنج» هم در حديث مذکور سلطنت و رياست باشد، در اين صورت در معنا و مفهوم حديث مزبور سه احتمال مي رود.



[ صفحه 199]



احتمال اول اين که: سه نفر بر سر کسب قدرت و احراز مقام رياست، و براي بدست آوردن تاج و تخت سلطنت در «عربستان» اختلاف و درگيري پيدا کنند و به زد و خورد بپردازند و هر سه نفر کشته شوند و آخرالزمان فرا رسد و حضرت مهدي عليه السلام ظهور کند و در نتيجه سلطنت و رياست به هيچيک از آنها برنگردد و البته اين احتمال، احتمال ضعيفي است و چندان اعتباري ندارد.

احتمال دوم اين که: سه شخصيت بزرگ انقلابي از سادات و بني هاشم، در اوائل ظهور، براي احقاق حق، و روشن ساختن افکار عمومي مردم دنيا، و بيدار کردن مسلمانان از خواب غفلت، و شوراندن آنها عليه استعمارگران و استثمارکنندگان به مکه بروند و در آنجا قيام کنند، و مردم دنيا را بطرف خود دعوت کنند ولي پيش از آن که به هدف خود برسند بدست دژخيمان و جلادان حکومت وقت در آنجا به درجه رفيع شهادت نائل آيند.

و در اين صورت اگر اين احتمال درست باشد، حديث مذکور ممکن است اشاره به شهادت نفس زکيه و دو سيد ديگري که در مکه و مدينه به شهادت مي رسند داشته باشد. و البته اين احتمال هم چندان مناسبتي با خروج پرچم هاي سياه ندارد، چه آنکه خروج پرچم هاي سياه، مدتها پيش از شهادت نفس زکيه و کشته شدن آن دو سيد ديگر واقع مي شود.

و احتمال سوم اينکه: اين حديث به حوادث مرگباري که از قتل و کشتار و خونريزي در سالهاي پيش از ظهور، در سرزمين «عراق» روي مي دهد نظر داشته و اشاره بکشته شدن برخي از سران، و بزرگان و فرمانروايان اين کشور، و روي کار آمدن سفياني اول و دوم، و جنگ ايران و عراق باشد.

زيرا چنانکه در بسياري از اخبار وارده ي از معصومين عليهم السلام آمده است، يکي از هدفهاي اصلي و اساسي صاحبان «پرچم هاي سياه» که زمينه ساز حکومت جهاني مهدي موعود عليه السلام مي باشند بيرون راندن دشمن از سرزمين خود و ورود به خاک عراق و تار مار کردن لشکريان سفياني است.

و البته اين احتمال به نظر نگارنده از دو احتمال پيشين بهتر و دلچسب تر و قويتر است زيرا:



[ صفحه 200]



اولا- خود حديث گوياي حقيقت است که هدف اساسي صاحبان «پرچم هاي سياه» کشتن اهل فتنه و قطع ريشه فساد و از ميان برداشتن اهل باطل و برقراري آرامش و امنيت در منطقه است.

و ثانيا- چنانکه در روايات بعدي خواهيم آورد، پرچم هاي سياه هم چنان به جنگ خود بر عليه دشمن ادامه مي دهند و به خاک عراق وارد مي شوند و پيوسته به پيش مي تازند تا زماني که در کنار دجله و فرات و کوفه فرود مي آيند و اين مناطق حساس و سوق الجيشي را از دست حکام خودکامه عراق خارج ساخته و به تصرف خود درمي آورند.

و ثالثا- شواهد و قرائن و دلائل زيادي از روايات در دست است که نشان مي دهد در اوائل ظهور و سالهاي پيش از قيام مهدي منتظر -عجل الله تعالي فرجه الشريف- حوادث ناگوار و ناخوش آيندي در سرزمين «عراق» و بخصوص در بغداد اتفاق مي افتد که منجر به کشته شدن برخي از بزرگان بني العباس، و انقراض رژيم سلطنتي در عراق و روي کار آمدن گروهي خارج از دين مانند سفياني اول، و دوم و کشتار مردم بي دفاع و زندان و تبعيد و شکنجه و غارت اموال و هتک اعراض و بي حرمتي نواميس مردم در اين کشور، مي گردد.

و رابعا- تمامي اخبار مربوط به «پرچم هاي سياه» (که زمينه ساز حکومت جهاني مهدي موعود عليه السلام مي باشند) از جنگي بزرگ و دامنه دار و طولاني، و آشوبي آرام ناشدني که سراسر منطقه ي خاورميانه و عراق و ايران را فرا خواهد گرفت حکايت مي کند که اين خود نشان دهنده اين واقعيت است که پس از نابودي رژيم سلطنتي در عراق و حاکميت مطلق اجانب بر اين سرزمين، و هم چنين انقراض دولت شاهنشاهي در ايران بايد منتظر فرج و ظهور حضرت قائم - عجل الله تعالي فرجه - و استقرار نظام عدالت در سرتاسر جهان هستي، بود.


پاورقي

[1] غاية المرام بحراني ص 701.

[2] نهاية، البداية و النهاية ج 1 ص 42.