بازگشت

سنت پرچمداري در گذشته و حال


در دنياي متمدن و جهان پيشرفته ي امروز در ميان همه ي دولتها و کشورهاي کوچک و بزرگ، و ممالک مستقل و نيمه مستقل جهان که به اصطلاح آزادي از دست رفته ي خود



[ صفحه 146]



را بازيافته و به استقلال نسبي و ظاهري رسيده اند، رسم بر اين است که: هر دولت و کشور در دنيا خواه و ناخواه داراي شعار مخصوص و پرچم ويژه اي است که از بقيه ي دولتها و کشورها متمايز مي گردد.

چنانکه مي دانيم پرچم هر کشور در واقع رمز استقلال و نشاندهنده ي عظمت و مظهر نيرومندي آن کشور است، و گرچه بصورت ظاهر چند سانت و يا يکمتر پارچه اي بيش نيست، اما از آنجا که رمز استقلال کشور به شمار مي رود، در نزد همگان محترم، و از جلوه و شکوه خاصي برخوردار است و چون نشانه ي استقلال و رمز آزادي محسوب مي شود در نظر سربازان و افراد نظامي بقدري پر شکوه و جلال است که در پادگانهاي نظامي در برابر آن رژه مي روند و احيانا بدان سوگندمي خورند.

از اينها که بگذريم هر گاه کشور مورد هجوم دشمن قرار گرفت به هنگام جنگ سربازان مدافع آن را به دوش مي کشند و در برابر دشمن آن را به اهتزاز درمي آورند و براي برافراشتن آن و جلوگيري از سرنگوني اش، فدارکاريها و جان فشانيها مي کنند تا جائي که حتي براي حفظ و نگهداري اش تا سرحد مرگ پيش مي روند و جان خود را نيز در اين راه فدا مي سازند، و اين حقيقي است که همه ي ما امروز با چشم خود بالعيان آن را مشاهده مي کنيم.

خلاصه ي مطلب آنکه: سنت پرچمداري، و داشتن پرچم و همچنين برافراشتن پرچمها در موقع جنگ، و حفظ و نگاهداري آن، از جمله ي آداب و رسوم ديرين ملتها در طول تاريخ بشريت و از عادات هميشگي آنهاست و تنها مربوط به امروز نيست، بلکه سابقه ي تاريخي طولاني دارد.

در اين باره ابن خلدون در کتاب معروف خود بنام «مقدمه ي ابن خلدون» مي نويسد:

سنت پرچمداري از آغاز خلقت بشر تاکنون در جنگها معمول و متداول بوده و شعار مخصوص جنگ بشمار مي رفته و ملتها همچنان آنها را در رزمگاهها و ميدانهاي نبرد بکار مي برده اند و حتي در دوران رسالت پيامبر گرامي اسلام نيز اين سنت تداوم داشته و آن حضرت هم مانند ديگران در جنگهايي که داشته، به اين سنت پاي بند بوده است.



[ صفحه 147]