بازگشت

يک مقايسه


برخلاف شيوه ي زمامداري خليفه ي دوم «عمر بن الخطاب» که از موالي و ايرانيان خوشش نمي آمد و از آنها بشدت دوري مي نمود، علي عليه السلام که پيوسته از اين طرز رفتار و روش ناپسند و سياست خشونت آميز عربي در رنج و عذاب بسر مي برد، پس از آنکه زمام امور حکومت اسلامي را بدست با کفايت خود گرفت، بي پروا موالي و نومسلمانان عجم و افراد ايراني نژاد را بخود نزديک ساخت.

و همچنانکه پيش از دوران زمامداريش به نژادهاي ديگر نيز عنايت داشت، پس از آنکه مرکز حکومت اسلامي را بکوفه منتقل نمود با يک آينده نگري درست و صحيح، زمينه ي شرکت ايرانيان را در مکتب اسلام و قرآن فراهم نمود و چون هوش و استعداد و اخلاص و ايمان ايرانيان را در مسلماني تشخيص داد، به آموزش و پرورش آنان همت گماشت و افرادي مانند «ميثم تمار» خرمافروش عجم، که از اهل «هجر» و بحرين بود



[ صفحه 138]



و يک فرد ايراني بشمار مي رفت از صاحبان سر و اسرار خود ساخت و او را در کنار کميل بن زياد نخعي دوش بدوش يکديگر بر سر يک ميز آموزش داد و به وي اسرار ولايت آموخت و بدينوسيله زمينه ي گسترش دين پاک اسلام و پرتو نور ولايت را در سرزمين ايران فراهم ساخت. و لذا درباره ي عنايتهاي ويژه ي آن حضرت نسبت به ايرانيان در تاريخ آمده است که «مغيره ضبي» هميشه در مقايسه ي ميان علي عليه السلام و خليفه ثاني «عمر» مي گفت: علي عليه السلام تمايلش نسبت به موالي (مسلمانان غيرعرب) بيشتر بود و «عمر» برعکس، از آنها خوشش نمي آمد و به شدت از موالي دوري مي نمود و بيش از هر کس ديگر از آنان گريزان بود. [1] .


پاورقي

[1] الغارات ج 2، ص 499.