بازگشت

محبت اميرمؤمنان نسبت به موالي


سپس اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمود: اينان (يعني: ايرانيان) مردمي هستند که با شما سرسازش دارند، و به مسلماني رغبت دارند، و بناچار نژادي از خود پديد آورند. و من خدا را گواه مي گيرم و شما را گواه مي گيرم که هر چه از آنها سهم خود من است براي رضاي خدا رها کردم، و همه ي بني هاشم هم از آن حضرت پيروي کردند و حق خودشان را به او بخشيدند، و آن حضرت فرمود: خدايا شاهد و گواه باش که آنچه را که اينان بمن بخشيدند براي رضاي تو آزاد کردم، و مهاجر و انصار هم گفتند: ما هم حق خودمان را بتو بخشيديم اي برادر رسول خدا و آن حضرت فرمود: بار خدايا گواه باش که اينان حق خودشان را به من بخشيدند، و من هم قبول کردم و خودت گواه باش که من همه ي آنها را در راه رضاي تو آزاد کردم.

عمر گفت: چرا تصميم مرا درباره ي عجمها در هم شکستي و براي چه از نظر من درباره ي آنها روگردان شدي؟



[ صفحه 134]



و آن حضرت بار ديگر گفتار رسول خدا صلي الله عليه و اله را درباره ي گرامي داشتن کريمان بازگو کرد.

عمر گفت: اي ابوالحسن من هم آنچه را که از آن من بود و بتو بخشيده نشده بود براي خدا و براي تو بخشيدم.

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: بار خدايا گواه باش بر آنچه گفتند و گواه باش که من همه را آزاد کردم. آنگاه درباره ي ازدواج، با اسيران فارس صحبت شد و «شهربانو» با دست خود به حضرت حسين بن علي عليه السلام اشاره نمود و در ميان جمعيت حسين عليه السلام را انتخاب و اختيار کرد و اميرالمؤمنين عليه السلام را وکيل خود قرار داد.

اميرمؤمنان عليه السلام به او فرمود: نامت چيست؟ جواب داد «شاه زنان» بنت کسري، اميرمؤمنان عليه السلام به او فرمود: تو شهربانوئي و خواهرت «مرواريد» دختر کسري؟ او بزبان فارسي گفت آري. (و در نسخه اي پس از آنکه علي عليه السلام به او فرمود نامت چيست، و او جواب داد شاه زنان علي عليه السلام با لهجه ي فارسي به او فرمود: نه، شاه زنان نيست مگر دختر محمد صلي الله عليه و اله و اوست «سيدةالنساء» و تو شهربانوئي. سپس خواهرش مرواريد را نيز در امر ازدواج آزاد گذاشتند و او هم حسن بن علي عليه السلام را انتخاب نمود. [1] .

بطوري که از اين روايت استفاده مي شود ممکن است علت نامگذاري ايرانيان به «موالي» همين اسارت و آزادي باشد، که چون تعدادي از افراد سرشناس آنان، هنگام فتح کشورشان به اسارت درآمدند و بعدا آزاد شدند عربها به آنان عنوان «موالي» دادند.

و ممکن است علت ديگري داشته باشد که تا بحال بر ما پوشيده و مستور مانده و ما از حقيقت و واقعيت آن بي اطلاعيم، زيرا که اطلاق کلمه ي موالي بر (ايرانيان) تنها به تاريخ اسلام و بعد از زمان رحلت پيامبر عظيم الشأن مربوط نمي شود، بلکه «موالي» عنواني بوده است که حتي شخص پيغمبر گرامي نيز مدتها پيش از مسلمان شدن ايرانيان و قبل از آنکه آنها بدين مبين اسلام بگروند برايشان انتخاب نموده و از آنان با عنوان «موالي» نام برده است.

انتخاب عنوان «موالي» براي ايرانيان که در زمان رسول خدا صلي الله عليه و اله از آئين توحيد و يکتاپرستي اطلاع نداشتند بسي حيرت زا و شگفت انگيز است، و البته اين خود، رازي



[ صفحه 135]



نهاني و سري از اسرار الهي بشمار مي رود که بر زبان مردي بس بزرگ، و پيغمبري راستين و رسولي آسماني جاري شده و از آينده ي درخشان مردمي ديندار و خداپرست، و انسانهائي باايمان و از خود گذشته خبر داده است.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 46، ص 16-15، و دلائل الامامه طبري - ط- نجف ص 82، 81 البته روايت طولاني است و مطالب ديگري هم دارد که براي اختصار از ذکر آن صرفنظر نموديم.