بازگشت

کشته شدن هفتاد هزار نفر در گمرک بصره


سپس حضرت به سمت راست خود نگاهي انداخت و به برخي از اصحاب خود فرمود: ميان شما و «ابله» [1] چقدر مسافت است؟

منذر بن جارود عرضه داشت: پدر و مادرم فداي شما باد، چهار فرسخ فاصله است.

حضرت فرمود: راست گفتي. قسم به پرودگاري که محمد صلي الله عليه و اله و آل پاکش را براي هدايت مردم براستي برانگيخت و او را به پيامبري گرامي داشت و حضرتش را به رسالت ممتاز نمود، از آن حضرت شنيدم همچنانکه شما از من مي شنويد که آن حضرت فرمود:

«يا علي! هل علمت أن بين التي تسمي البصرة و تسمي الابلة أربعة فراسخ و سيکون في التي تسمي الأبلة موضع أصحاب العشور يقتل في ذلک الموضع من امتي سبعون ألفا، شهيدهم يومئذ بمنزلة شهداء بدر.

فقال له المنذر: يا أميرالمؤمنين! و من يقتلهم فداک أبي و امي؟

قال: يقتلهم اخوان الجن و هم جيل من الناس کأنهم الشياطين: سود ألوانهم، منتنة أرياحهم، شديد کلبهم، قليل سلبهم، طوبي لمن قتلهم و طوبي لمن قتلوه. ينفر لجهادهم في ذلک الزمن قوم هم أذلة عند المتکبرين من أهل ذلک الزمان مجهولون في الأرض معروفون في السماء، تبکي السماء عليهم و سکانها و الأرض و سکانها، ثم هملت عيناه بالبکاء»

«اي علي! آيا ميداني بين آن سرزمين که نامش بصره است و بين آن جائي که



[ صفحه 125]



نامش «ابله» مي باشد چهار فرسخ است و در آينده زماني فرا خواهد رسيد که در «ابله» که محل اصحاب عشور- مرکز گمرک - است تعداد هفتاد هزار نفر از امت من کشته شوند که شهيدان ايشان در آن روزگار بمنزله ي شهداي بدر خواهند بود.

منذر بن جارود عرضه داشت: يا اميرالمؤمنين پدر و مادرم به فدايت چه کسي آنها را مي کشد؟

فرمود: برادران جن آنها را مي کشند و آنها گروهي از مردمند که گوئي همانند شياطين مي باشند. صورتهايشان سياه بوهايشان متعفن، اذيت و آزارشان بسيار و غنائمي که به دست مي آورند بسيار ناچيز و اندک است، خوشا بحال کساني که اين شيطان صفتها را بکشند و خوشا بحال کساني که به دست آنها کشته شوند. گروهي براي جهاد با آنها در آن زمان حرکت مي کنند که در نزد متکبران خوار و ذليل: و در روي زمين مجهول و ناشناخته و قدر و منزلتي ندارند ولي در آسمانها مشهورند أهل آسمان و زمين بر آنها گريه مي کنند.

سپس اشک از ديدگان مبارکش سرازير گرديد. آنگاه در دنباله ي سخنان خود فرمود: «و يحک يا بصرة، ويلک يا بصرة»

«خوشا به حالت اي بصره! و بدا به حالت اي بصره!»

منذر به جارود عرض کرد: يا اميرالمؤمنين! معناي «ويح» چيست؟ و معناي «ويل» کدام است؟ و از ناحيه ي «غرق» به مردم بصره چه خواهد رسيد؟ فرمود: اي منذر! «ويح» باب رحمت است و «ويل» باب عذاب است. اي منذر! مردم بصره حوادث بسيار سختي در پيش خواهند داشت که يکي پس از ديگري به وقوع خواهد پيوست.

يک حادثه ي آن اين است که: برخي بر برخي مسلط شوند و از همديگر بکشند. حادثه ي ديگرش اين است که: فتنه اي به وجود آيد که در اثر آن شهر ايشان خراب، منازلشان ويران، و اموالشان نصيب ديگران گردد، و مردانشان کشته شوند، و زنانشان اسير و بي سر و سامان و قرباني گردند. اي واي که داستان آن زنان چه اندازه عجيب و بهت آور است.

حادثه ي ديگر آن، فتنه ي «دجال بزرگ يک چشم است» که به بصره مي آيد و چشم راست او «ممسوح»، شکاف و حدقه اي ندارد و چشم ديگرش همانند پاره ي خون، چون



[ صفحه 126]



دانه ي انگوري که بر روي آب قرار گرفته باشد برآمدگي دارد و گروهي از مردم بصره به تعداد کساني که در «ابله» کشته شده و به فيض شهادت رسيدند، از او پيروي نمايند، و کتابهاي مقدس «انجيل» به گردن خود بياويزند و گروهي کشته شوند و گروهي هم فرار کنند. و حوادث ديگر عبارت است از: زمين لرزه، باريدن سنگ و مانند آن - يا نزول بلا از آسمان - فرو رفتن به زمين- يا خراب شدن عمارتها و ساختمانها- مسخ شدن، قحطي و گرسنگي شديد که براي فرد فرد مردم بصره ظاهر شود، و سپس مرگ سرخ خواهد بود- و مرگ سرخ - همان «غرق» است.

اي منذر! بصره به جز نام فعلي آن در کتب پيشينيان سه نام دارد، خريبه، مدمر-يا تدمر- و موتفکه که به معناي زيرو رو شده مي باشد.

اي منذر! قسم به پروردگاري که دانه را شکافت و انسانها را آفريد، اگر بخواهم، مي توانم شما را از هر قطعه قطعه زميني که چه وقت خراب مي شود، و چه وقت آباد مي گردد تا روز قيامت، خبر دهم». [2] .

با توجه به روايات ياد شده و ملاحظه ي خطبه ي اميرالمؤمنين عليه السلام و مطالعه ي حوادثي که درباره ي بصره نقل شد، اين نتيجه به دست مي آيد که: بيشتر رواياتي که در مورد «بصره» از پيشوايان معصوم عليهماالسلام نقل شده، رواياتي است که غالب آنها از وقايع آينده و حوادثي که در طول تاريخ در بصره روي مي دهد خبر داده و از معجزات أئمه ي معصومين عليهماالسلام محسوب مي شود، نه اينکه همه ي آنها جزء علائم نزديک به ظهور باشد.

ولي با اينهمه: اين نکته را هم نبايد از نظر دور داشت که در بخشي از روايات خصوصا در رواياتي که از حرکت انقلابي ايرانيان پيش از ظهور مبارک حضرت ولي عصر -عجل الله تعالي فرجه- به رهبري سيدي جليل القدر از دودمان أهل بيت عليهم السلام پيشگوئي شده است، پيشوايان معصوم عليهماالسلام خراب شدن شهر بصره را يکي از علائم بسيار نزديک به ظهور دانسته اند و بخصوص در چندين روايت، به اين موضوع تصريح فرموده اند [3] .



[ صفحه 127]




پاورقي

[1] در کتاب «معجم البلدان» مي نويسد: ابله، به ضم الف و باء و تشديد و فتح لام، شهري است بر کنار دجله در زاويه ي خليج که به بصره داخل مي شود و پيش از بصره بنا شده و آنرا «ابله البصره» نيز مي گويند. و دهخدا در کتاب لغتنامه مي نويسد: شهري است از عراق و آب از گرد وي برآيد، و بر مغرب دجله است.

[2] نهج البلاغه ي فيض ص 65-63 خطبه 13 و 14، شرح نهج البلاغه ي ابن أبي الحديد ج 1، ص 267-251، شرح نهج البلاغه ابن ميثم ج 1، ص 394-289- منهاج البراعه ج 3، ص 202-197، بحارالأنوار ج 32، ص 258-253 و کتب ديگر.

[3] براي اطلاع بيشتر به کتاب الزام الناصب ج 2، ص 161-160 و غيبت نعماني ص 275، طبع صدوق، باب 14 حديث 55، و ارشاد مفيد ص 361، طبع بيروت و ترجمه ي فارسي آن ج 2، ص 253، حديث 23 مراجعه فرمائيد.