بازگشت

نتيجه تحقيقات گذشته


با اينکه کلمه ي «عجم» لفظي است عام و تمام افراد غيرعرب را شامل مي شود، با اينهمه از مجموع قرائني که از کتب لغت و تفسير و حديث و تاريخ و فقه و ساير کتابها استفاده مي شود (بخصوص بااندکي دقت و ملاحظه در تعصبات عربي و تبعيضات نژادي که از ناحيه ي برخي زمامداران، ميان عرب و غيرعرب صورت مي گرفته است)، مقصود روايات از «عجم» خصوص ايرانيان است. البته نه به طور مطلق، بلکه با ملاحظه ي قرينه اي که دلالت بر مقصود داشته باشد.

اينک به رواياتي چند که درباره ي عجم وارد شده و مقصود ايرانيان مي باشند، توجه فرمائيد:

1- در «سفينةالبحار» ماده ي عجم مي نويسد: عبدالله بن عمر از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل کرده است که آن حضرت فرمود: در عالم رويا گوسفندان سياهي را ديدم که گروه انبوهي گوسفند سفيد داخل آنها شدند.

مردم از آن حضرت پرسيدند يا رسول الله اين خواب را شما چگونه تعبير فرموده ايد؟

فرمود: تعبير اين خواب من اين است که: عجم، هم در دين شما داخل خواهد شد، و هم در خون و نسب شما شريک خواهد شد، يعني: هم بدين شما ايمان خواهد آورد، و هم با شما ازدواج خواهد کرد و خونش با خون شما مخلوط خواهند شد.

مردم با تعجب پرسيدند يا رسول الله عجم دين اسلام را خواهد پذيرفت و در خون ما با ما شريک خواهند شد؟! فرمود: آري.

«لو کان الايمان متعلقا بالثريا لناله رجال من العجم»

«اگر ايمان را به ستاره ي پروين آويخته باشند مردماني از عجم بدان دست خواهند يافت.» [1] .

مويد اين روايت که منظور از عجم خصوص ايرانيان است همان رواياتي است که قبلا درباره ي فارس يادآور شديم و ديگر تکرار نمي کنيم.

2- در صحيح ترمذي ج 5 باب الفضل العجم مي نويسد:



[ صفحه 114]



رسول خدا صلي الله عليه و آله سوره ي جمعه را وقت نزول، بر اصحاب مي خواند تا رسيد به اين آيه شريفه: «و آخرين منهم لما يلحقوا بهم»؛ [2] و ديگراني که هنوز به ايشان ملحق نشده اند» مردي گفت يا رسول الله اينها چه کساني هستند که تا هنوز بما ملحق نشده اند؟ حضرت به او جواب نداد، و راوي گويد: سلمان در ميان ما بود حضرت دست مبارک خويش را بر سلمان نهاد و فرمود:

«والذي نفسي بيده لو کان الايمان بالثريا لتناوله رجال من هولاء»: «به خدائي که جان من در دست قدرت اوست اگر ايمان در ميان ستاره ي پروين و در آسمانها باشد، مرداني از اين گروه بدان دست خواهند يافت.» [3] .

3- در تفسير مجمع البيان ذيل آيه شريفه ي «وآخرين منهم لما يلحقوا بهم». [4] از امام باقر عليه السلام نقل نموده است که فرمود:

«هم الاعاجم و من لايتکلم بلغه العرب».

«آنها عجمها و کساني هستند که به لغت و زبان عرب تکلم نمي کنند.» [5] .

4- در تفسير علي بن ابراهيم قمي، در ذيل آيه شريفه ي «و لو کان نزلناه علي بعض الاعجمين فقراه عليهم ما کانوا به مومنين» [6] اگر قرآن را بر فردي عجم فرو مي فرستاديم «اينان» يعني: عربها، هرگز ايمان نمي آورند. از امام صادق عليه السلام نقل کرده است که آن حضرت فرمود: آري اگر قرآن بر عجم نازل شده بود عرب بدان ايمان نمي آورد، ولي بر عرب نازل گشت و عجم ايمان آورد و اين فضيلت عجم است. [7] .

5- مرحوم شيخ مفيد اعلي الله مقامه، در کتاب اختصاص مي نويسد:

بما چنين رسيده است که روزي از روزها سلمان فارسي رضي الله عنه وارد مسجد رسول خدا صلي الله عليه و آله گرديد، و اصحاب و ياران پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله از او تجليل کردند و مقدمش گرامي شمردند و به خاطر بزرگواري و محترم بودنش، و ريش سقيدش و مکان و منزلتي



[ صفحه 115]



که در نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله داشت او را در صدر مجلس نشانيدند.

طولي نکشيد که «عمر بن خطاب» وارد شد، و در ميان اصحاب، سلمان فارسي را ديد که در صدر مجلس نشسته است. نگاهي به سلمان انداخت و گفت: اين مرد «عجمي» که در صدر مجلس نشسته است ديگر چه کسي است؟! [8] .

اين سخن به گوش پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله رسيد، حضرت به منبر رفت و خطبه خواند و فرمود:

به درستي که مردم از زمان آدم ابوالبشر عليه السلام تاکنون مانند دانه هاي شانه بهم پيوسته و مرتبط و يکسانند، و هيچ عربي بر هيچ عجمي و هيچ سرخ پوستي بر هيچ سياه پوستي فضيلت و برتري ندارد مگر بوسيله تقوي، سلمان دريائي است که به آخر نمي رسد، سلمان گنجي است که تمام نمي شود و فاني نمي گردد، سلمان از ما اهل بيت است. [9] .

- به هر حال در روايات اسلامي اخبار و احاديث بسياري راجع به ايمان عجم و فضائل عجم و استقبال آنان از دين مبين اسلام آمده است که البته برخي از آنها نص در ايرانيان است و برخي ديگر شامل غير ايرانيان هم مي شود اما بيشتر آنها صريح در ايرانيان است، و از اين قبيل روايات در کتابهاي اهل سنت هم ديده مي شود که ما را مجال ذکر همه ي آنها در اين مجموعه و مختصر نيست و هدف ما در بازگو نمودن اين گونه احاديث تنها بدين منظور است که روشن سازيم بيشتر اخباري که در روايات اسلامي درباره ي عجم وارد شده معمولا مقصود روايات از عجم، ايرانيان بوده است و اگر بر ديگران هم کلمه ي عجم اطلاق شده بنحو عموم بوده اما از ايرانيان (بطور خاص) ياد شده است. چنانکه در برخي از همين رواياتي که در اين مبحث متذکر شديم اين معنا به خوبي روشن و آشکار است و نيازي به تفسير و تحليل ندارد.


پاورقي

[1] سفينةالبحار ماده ي عجم ج 2، ص 165.

[2] سوره ي جمعه: آيه 3.

[3] قاموس قرآن، ج 4، ص 298.

[4] سوره ي جمعه: آيه ي 3.

[5] مجمع البيان ج 9، ص 284.

[6] سوره شعراء: آيه 199،198.

[7] بحارالانوار ج 67، ص 174.

[8] عبارت عربي متن چنين است.«من هذا العجمي المتصدر فيما بين العرب».

[9] اختصاص مفيد، ص 341.