بازگشت

نکته ديگر


نکته ي ديگر که در اينجا در رابطه با انقراض سلطنت بني عباس بايد تذکر دهيم اين است که:

دربعضي از روايات وارد شده که بني عباس به حرف «ع» افتتاح، و به حرف «ع» هم ختم مي شوند. يعني: نخستين کسي که از بني عباس به خلافت مي رسد نامش «عبدالله» و آخرين کسي هم که حکومت بني عباس بدو ختم مي شود، نامش «عبدالله» خواهد بود.

در اين رابطه مرحوم سيد بن طاووس عليه الرحمه، در کتاب «الملاحم و الفتن» در روايتي از کعب الاحبار، چنين مي نويسد:

«عن کعب، قال: اذا ملک رجل من بني العباس يقال له عبدالله و هو ذو العين الاخر منهم، بها افتتحوا و بها يختمون، فهو مفتاح البلاء، و سيف الفتاء [1] .

موقعي که مردي از بني عباس به حکومت رسيد که به او «عبدالله» مي گويند، و او آخرين نفر آنهاست که اولين حرف اسم او «ع» است زيرا: بني عباس، به حرف



[ صفحه 98]



«ع» افتتاح و به حرف «ع» هم ختم مي شوند، او کليد بلا و شمير هلاکت است.

يعني: او کشته مي شود، و با کشته شدن وي بلاها و گرفتاريها آغاز مي شود.

به موجب اين روايت، با توجه به توضيحاتي که پيرامون حديث امام صادق عليه السلام راجع به «جسر کوفه» آورديم، همچنين رواياتي که ساخته شدن جسر کوفه را يکي از علائم نزديک به ظهور دانسته، و در اکثر آنها به ساخته شدن يک «پل» به روي شط کوفه تصريح شده است، [2] چنين به نظر مي رسد که منظور از زوال فرمانروائي بني عباس در حديث امام صادق عليه السلام، زوال سلطنت بني عباس است نه زوال خلافت.

زيرا: اگر منظور از زوال فرمانروائي بني عباس، زوال خلافت آنها باشد، که اين امر مدتي است واقع شده و ساليان درازي است که دوران خلافت آنها سپري گشته است. و چه آنکه اولين خليفه ي عباسي «عبدالله سفاح» و آخرين آنها «عبدالله مستعصم» بود که طومار زندگي او بوسيله ي «هلاکوخان مغول» در سال 656 هجري در هم پيچيده شد.

و با مرگ او بساط خلافت بني عباس نيز برچيده شد و با اين که چندين قرن از وقوع اين ماجرا گذشته است هنوز که هنوز است ولي مطلق خداوند (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در پشت پرده ي غيبت مي باشد، و از ظهور مبارک حضرتش خبري نيست.

بنابراين، طبق توضيحات مزبور، اگر نويسنده اشتباه نکرده باشد، شايد بتوان گفت: مراد از آخرين نفر بني عباس که اولين حرف اسم او حرف «ع» است، و مدت فرمانروائي او در عراق تا بناء «جسر کوفه» در عراق، بيشتر نخواهد بود، مردي بنام «عبدالله» و يا «عبدالاله» باشد که وي در دوران حکومت رژيم سلطنتي در عراق در زمان ملک فيصل دوم (پادشاه جوان عراق)، وليعهد اين کشور بود، و در کودتائي که به کارگرداني «عبدالکريم قاسم» عليه رژيم سلطنتي، درسال 1958 ميلادي صورت گرفت، او و همه ي خاندان سلطنتي عراق به قتل رسيدند. [3] .



[ صفحه 99]




پاورقي

[1] الملاحم و الفتن، باب 40 ص 37 طبع منشورات الرضي.

[2] به کتاب بحارالانوار ج 52 ص 274 الزام الناصب ج 2 ص 154 و فلاح السائل چاپ اول ص 200 مراجعه فرمائيد.

[3] مشروح اين جريان در بخش دوم، تحت عنوان: وقوع حوادث فوق العاده در عراق، بيان شده است.