بازگشت

اختلاف بني عباس و انقراض دولتشان


از جمله علائم حتمي که در اخبار فراواني از ائمه ي معصومين عليهم السلام روايت شده است، مسئله اختلاف «بني عباس» و از بين رفتن خلافت، و انقراض دولت آنهاست.

اين موضوع چنان شايان دقت و درخور اهميت است که پيوسته مورد توجه ائمه اطهار عليهم السلام بوده و هميشه آنرا به پيروان مومن و واقعي خود گوشزد فرموده اند تا جائي که حتي پيدايش و ظهور دولت حق و قيام حضرت مهدي عليه السلام را به انقراض سلطنت آنان مربوط دانسته اند.

از مجموع رواياتي که درباره ي انقراض خلافت بني عباس و همچنين انقراض آخرين دولت نوسازي شده ي آنان، قبل از ظهور به دست ما رسيده، چنين استفاده مي شود که ظهور حضرت ولي عصر -عجل الله تعالي فرجه- پس از سرنگوني آخرين دولت آنان است که بدست تواناي (سومين خراساني) که سيدي از دودمان پاک خاندان رسالت و ولايت است، و از ايران قيام مي کند [1] صورت خواهد گرفت.

در اين باره روايات زيادي وجود دارد که به چند نمونه اشاره مي کنيم:

1- مرحوم علامه مجلسي عليه الرحمه، در بحارالانوار به نقل از کتاب «العددالقويه» تاليف رضي الدين حلي چنين مي نويسد:

از سلمان فارسي رضي الله عنه روايت شده است که وي گفت:



[ صفحه 89]



به خدمت حضرت اميرالمومنين عليه السلام شرفياب شدم در حالي که آن حضرت خود تنها در خانه بود عرض کردم: يا امير المومنين! حضرت قائم عليه السلام که از نسل شماست کي ظهور مي کند؟ حضرت آه عميقي کشيد و سپس فرمود: «قائم» قيام نمي کند مگر هنگامي که بچه ها به رياست برسند و حقوق الهي پايمال شود، و قرآن را با غنا «آهنگ موسيقي» بخوانند.

«فاذا قتلت ملوک بني عباس اولي العمي و الالتباس، اصحاب الرمي عن الاقواس، بوجوه کالتراس، و خرجت البصرة، هناک يقوم القائم من ولد الحسين عليه السلام»

هنگامي که پادشاهان بني عباس که مردماني کور دل و نيرنگ باز مي باشند با تيرهائي که از کمان مي گذرد بوسيله ي اشخاصي که صورتهاي پهني مانند (سپر) دارند به قتل رسيدند، و شهر بصره خراب گرديد، و در آن قائم عليه السلام که از اولاد امام حسين عليه السلام است قيام مي کند. [2] .

دراين روايت چنانکه ملاحظه مي فرمائيد به دو علامت از علامت هاي «ظهور» اشاره شده است. يکي انقراض خلافت بني عباس، و ديگري خراب شدن شهر بصره، اما روايات ديگري در دست است که نشان مي دهد سلطنت بني عباس پس از انقراض نخستين، بار ديگر تجديد مي شود و سپس همزمان با ظهور حضرت ولي عصر (ارواحناه له الفداء) يا اندکي پيش از آن منقرض مي گردد و آنگاه حضرت ظهور مي فرمايند.

براي تاييد اين مطلب به نمونه هائي ديگر توجه فرمائيد.

2- در کتاب «غيبت نعماني» از امام باقر عليه السلام روايت کرده است که آن حضرت فرمود:

هنگامي که در ميان «بنو فلان» (منظور بني عباس است) اختلاف افتاد، به انتظار فرج باشيد، و فرج شما نخواهد رسيد مگر آنکه (بنو فلان) اختلاف پيدا کنند: همين که آنها اختلاف نمودند به انتظار صيحه اي که در ماه مبارک رمضان شنيده مي شود، و خروج حضرت «قائم عليه السلام» باشيد که خداوند هر آنچه را که بخواهد انجام مي دهد و «قائم عليه السلام» هرگز قيام نمي کند و شما آنچه را که دوست مي داريد نمي بينيد مگر آنکه فلان طايفه (يعني بني عباس) در ميانشان اختلاف پيدا شود، و چون چنين شد مردم درباره آنان به طمع بيفتد و اختلاف کلمه روي دهد- يعني



[ صفحه 90]



يکپارچگي آنان از بين برود و حکومتشان از هم بپاشد و سفياني خروج کند [3] .

3- ابوبصير از حضرت امام محمدباقر عليه السلام روايت کرده است که آن حضرت فرمود:

حضرت قائم عليه السلام در سالهاي فرد- نه، يک، سه، پنج، قيام خواهد کرد و فرمود: هنگامي که بنو اميه اختلاف کردند و حکومتشان از دست رفت (بني عباس) به حکومت خواهند رسيد، و آنان همواره در بهار حکومت و طراوت زندگي خواهند بود تا آنکه دچار اختلاف شوند، همين که به اختلاف افتادند، حکومتشان از دست خواهد رفت. و مردم مشرق و مغرب نيز به اختلاف دچار خواهند شد.

آري، اهل قبله نيز گرفتار اختلاف مي شوند، و مردم از شدت ترس، به ناراحتي و سخني خواهند افتاد، و پيوسته به همين حال (ترس و نگراني) هستند تا آنگاه که آواز دهنده اي از آسمان آواز دهد، پس همين که آواز داد کوچ کنيد، کوچ کنيد، که بخدا قسم گويا او را (يعني حضرت قائم عليه السلام) را مي بينم که در ميان رکن و مقام ايستاده و از مردم به امر نو، و کتاب نو و حکومت آسماني نو، بيعت مي گيرد.

«اما انه لايرد له رايه حتي يموت» آگاه باشيد و بدانيد که هر پرچمي که به هر سوئي مي فرستند تا پايان عمر او باز گردانده نمي شود و يا اينکه تا پايان عمر حضرتش هيچ پرچمي عليه او برافراشته نمي گردد. [4] .

4- همچنين امام باقر عليه السلام در روايتي فرمود:

بني فلان (يعني بني عباس)، ناچار بايد به سلطنت برسند، و همين که به سلطنت و حکومت رسيدند، و سپس اختلاف نمودند، حکومتشان از يکپارچگي خواهد افتاد و کارشان پراکنده خواهد شد تا آنکه (خراساني) و (سفياني) بر آنان خروج کنند، اين از «مشرق» و آن ديگري از «مغرب» همچون دو اسب ميدان مسابقه بسوي کوفه پيشتازي کنند، و اين از مشرق، و آن از مغرب، تا آنکه نابودي (بني فلان) بدست آن دو انجام پذيرد، آن چنان که حتي يک نفر از آنان را باقي نگذارند. [5] .



[ صفحه 91]



5- ابن ابي يعفور، گفت: امام صادق عليه السلام به من فرمود:

نابودي فلان کس (نام يکي از بني عباس) را به دست داشته باش و با انگشتان دستت بشمار، و خروج سفياني، و کشته شدن يک نفر- ظاهرا منظور نفس زکيه است- و لشکري که به زمين فرو مي رود، و صدا.

عرض کردم: صدا چيست؟ آيا همان آواز دهنده اي است که آواز مي دهد؟

فرمود: آري و صاحب الامر عليه السلام با همان صدا شاخته مي شود و سپس فرمود:همه ي فرج در نابودي فلاني (از بني عباس) است. [6] .

6- محمد بن صامت مي گويد: به امام صادق عليه السلام عرض کردم:

هيچ نشانه اي در پيشاپيش اين امر «يعني ظهور حضرت صاحب الامر عليه السلام» نيست؟

فرمود: چرا عرض کردم: آن نشانه چيست؟

فرمود: نابودي عباسي، (يعني يک نفر از بني عباس) [و در بعضي از نسخه ها نابودي بني العباس است] و خروج سفياني، و کشته شدن نفس زکيه، و فرو رفتن زمين در بيداء، و صدائي از آسمان.

عرض کردم: فدايت شوم مي ترسم که اين کار به طول بيانجامد؟

فرمود: نه، آن مانند رشته منظمي به دنبال هم خواهند آمد. [7] .

7- مرحوم سيد بن طاووس عليه الرحمه، در کتاب «الملاحم و الفتن» حديثي را از امام صادق عليه السلام در مورد انقراض سلطنت بني عباس بدين گونه آورده است:

«وردي عن الصادق جعفر بن محمد عليه السلام انه سئل عن ظهور قائم اهل البيت عليهم السلام فتنهد و بکي ثم قال: يا لها من طامة، اذا حکمت في الدوله الخصيان، و النسوان و السودان، و احدث الاماره الشبان و الصبيان، و خرب جامع الکوفه من العمران و انعقد الجسران، فذلک الوقت زوال ملک بني عمي العباس، و ظهر قائمنا اهل البيت عليهم السلام». [8] .

و روايت شده که از صادق آل محمد صلي الله عليه و آله راجع به ظهور قائم اهل بيت عليهم السلام پرسيدند،



[ صفحه 92]



آن حضرت آه سردي کشيد و گريه کرد و سپس فرمود: تا آن وقت چه مصائب بزرگي خواهد بود. وقتي که «افراد اخته» [يعني: مرداني که بيضه ي آنها را کشيده اند] و «زنها» و «سياهان» به حکومت رسيدند، و جوانها و بچه ها امارت و فرمانروائي کردند، و جامع کوفه (يعني: مسجد کوفه) از آبادي خراب شد، و آن دو جسر (يعني: پلهاي روي شط کوفه) ساخته شد، و در آن موقع سلطنت بني عباس دچار زوال ونابودي مي شود و حکومتشان از بين مي رود و قائم ما اهل بيت عليهم السلام ظهور خواهند نمود.

در اين حديث شريف امام صادق عليه السلام چهار علامت از علائم ظهور حضرت قائم عليه السلام را بيان فرموده است که مختصرا توضيح مي دهيم:

1- امام عليه السلام فرموده است: «اذا حکمت في الدولة الخصيان» يعني: از جمله علائم ظهور، حکومت «اخته ها» است (يعني کساني که مردي ندارند) و ظاهرا منظور حضرت از اين جمله کنايه از عدم شخصيت آنان است و گوئي امام عليه السلام مي خواهد بفرمايد در موقعي که اشخاص بي صلاحيت و نوکر صفت که از خود هيچ گونه راي و تدبير و شخصيتي ندارند، و پيوسته تابع اين و آن غلام حلقه به گوش ديگران هستند، به حکومت رسيدند، در آن موقع بايد منتظر فرج بود.

2- امام عليه السلام فرموده است:«و احدث الاماره الشبان و الصبيان» يعني: زماني که جوانها و بچه ها دولت را قبضه کردند، اين نيز يکي از علائم ظهور است. و معناي سخن حضرت اين است که وقتي جوانها و بچه ها که راي و تدبيري ندارند و غالبا تابع احساسات و هوا و هوس خود مي باشند و تجربه اي در زندگي ندارند به رياست رسيدند و دولتها را در اختيار خود گرفتند بايد منتظر فرج بود. زيرا: تا آن موقع چنين چيزي نبوده است و به حکومت رسيدن بچه ها و جوانها چيز تازه اي است.

3- امام عليه السلام فرموده است «و خرب جامع الکوفه من العمران» يعني: هرگاه ديديد که مسجد کوفه از آبادي افتاد، بدانيد که اين يکي از جمله ي علائم است و البته واضح است که خرابي مسجد به نداشتن نمازگزار و تهي شدن از نماز و عبادت است. و مسجد زماني از آبادي مي افتد که نمازگزاري نداشته باشد و وقتي که مردمي نبودند که به مسجد بروند و نماز بخوانند و عبادت کنند قهرا مسجد از آبادي مي افتد.



[ صفحه 93]



4- حضرت فرموده است «وانعقدت الجسران» يعني: و تا زماني که در کوفه (دو پل ساخته شود) بايد منتظر ماند، و در نسخه ي ديگري بجاي «جسران» که معناي ساخته شدن «دو پل» بر روي شط فرات است کلمه ي «جيران» وارده شده است و در اين صورت معناي سخن حضرت چنين مي شود که: زماني که مسجد کوفه همسايه پيدا کرد و اطراف آن آباد شد، و خانه ها و ساختمانها بنيان گرديد، پس در آن موقع حکومت بني عباس دچار زوال و نابودي مي گردد و قائم ما اهل بيت عليهم السلام ظهور مي نمايد و بحمدالله همه ي اينها تاکنون واقع شده و اميد است که خداوند عالميان به ما دوستان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام و منتظران فرج، نظر لطفي فرموده و چشمان رمد ديده و هجران کشيده ي ما به نور جمال بي مثال آن نورالهي، بنيان گذار حکومت واحد جهاني، روشن و منور فرمايد.


پاورقي

[1] براي براي آشنائي با اين شخصيت بزرگ انقلابي به بخش سوم تا پنجم مراجعه فرمائيد.

[2] «بحارالانوار» ج 52 ص 275 حديث 168.

[3] غيبت النعماني ص 255.

[4] غيبت نعماني ص 262 باب 14 حديث 22 ط صدوق.

[5] غيبت النعماني، ص 259 حديث 18- طبع صدوق.

[6] غيبت النعماني ص 157 حديث 16 - طبع صدوق.

[7] غيبت نعماني ص 262 حديث 21.

[8] الملاحم و الفتن 198 - طبع منشورات الرضي و طبع نجف ص 164.