بازگشت

نيروي مردمي


سومين عامل پيروزي ايرانيان در جنگ پس از ايمان به هدف و شايستگي رهبر و لياقت فرماندهي شجاع و شکست ناپذير چون (شعيب بن صالح) وجود نيروهاي مردمي و گروههاي جنگجوي فداکار و ايثارگر و شهادت طلب است. زيرا: چنانکه مي دانيم بين نيروهاي مردمي شهادت طلب با نيروهاي مهاجم و تسخيري که با زور فشار و سرنيزه و اجبار براي تسخير کشوري اعزام مي شوند فرق بسيار است.

چه آنکه نيروي مردمي شهادت طلب ارتش از جان گذشته اي است که تا سرحد جانبازي و شهادت و کشته شدن پيش مي رود و پيکار مي کند، و ارتش مهاجم، هنگام فشار و سختي در برابر حملات خورده کننده ي نيروهاي شهادت طلب که از مال و جان و ناموس خود و کشور خويش سرسختانه دفاع مي کنند تاب مقاومت ندارد و زود تسليم مي شود.

از اين مطلب که بگذريم بديهي است: نيروئي که هسته ي مرکزي آن زير نفوذ رهبري



[ صفحه 540]



ديني و شايسته و انقلابي و آگاه تشکيل شده باشد بطور داوطلب تشکيل يافته، و اين جمعيت فشرده و مشتاق که از اکثريت قريب به اتفاق مردم تشکيل گرديده است با گريه ي شوق رهسپار جبهه هاي جنگ مي گردند و کوچکترين تزلزل و ترس و واهمه اي بدل راه نمي دهند. چه آنکه اين چنين نيروئي براي رسيدن به هدف، کشته شدن در راه رضاي خدا و دفاع از دين را براي خود فوزي عظيم مي دانند.