بازگشت

قيام سيدي ديگر


درباره ي جمله ي دوم تا آخر جمله هاي بعد که امام عليه السلام فرموده است (سپس قيام کننده ي ديگري از ما خانواده از اهل گيلان قيام مي کند) مي توان گفت: آنچه از اين جمله فهميده مي شود اين است که:

بعد از جريان انقلاب اندکي پيش از ظهور حضرت مهدي عليه السلام سيد ديگري از دودمان اهل بيت عليهم السلام به رياست مي رسد و زمام امور مردم ايران را به دست مي گيرد، و شايد بتوان گفت که اين سيد همان سيدحسني معروف و يا جناب سيدخراساني است که در نفس روايت مزبور به قيام او اشاره شده و شايد هم سيد ديگري غير از او باشد، و بعد از او سيدگيلاني - که همان حسني باشد - ظاهر شود.

به هر حال آنچه از جمله ي دوم حديث استفاده مي شود اين است که: چون جنگ مدتي به درازا کشيد، سيد ديگري که در واقع از اهل گيلان و يا از توابع اين استان است به رياست مي رسد، و مردم ايران با او بيعت مي نمايند و او را رئيس و فرمانرواي



[ صفحه 509]



خود قرار مي دهند، و او نيز سيدي حسيني است. [1] .

چه آنکه حضرت مي فرمايد: (ثم يقوم منا قائم بجيلان) و از اين عبارت بخوبي معلوم مي شود که سيد اول هم «حسيني است، و چون روي سخن حضرت با «حسين» عليه السلام است چنين فهميده مي شود که بهر حال هر دو سيد «حسيني» هستند.

و آنگاه که دومين سيد، بر مسند قدرت قرار گرفت و مردم ايران دست بيعت بوي دادند و او را رئيس و فرمانرواي خود گردانيدند، اين سيد، (که ظاهرا همان سيدي است که در دست راست، و يا کتف راست او علامت و نشانه اي وجود دارد) با شخص ديگري که او نيز ظاهرا سيدي هاشمي باشد، دست بدست هم مي دهند و متحد مي گردند و در هنگام ظهور در برابر سفياني معروف قيام مي کنند و تمام مردم ايران نيز با آنها همصدا مي شوند و پرچمها براي ياري دادن آنها برافراشته مي شود و از جمله کارهايي که براي مقابله ي با سفياني انجام مي دهند اين است که: شهر بصره را خراب مي کنند.


پاورقي

[1] براي اطلاع بيشتر به توضيح برزنجي شافعي که در همين بخش چهارم تحت عنوان «نظريات دانشمندان» آورده ايم مراجعه فرمائيد.