قيام هاشمي خراساني و نقش او در دوران ظهور
بر اساس روايات بسيار زيادي که در منابع معتبر شيعه و سني در مورد ظهور مبارک حضرت مهدي عليه السلام آمده است، ترديدي نيست که انقلاب و حرکت ظهور آن بزرگوار بعد از فراهم شدن مقدمات و آمادگيهاي منطقه اي و جهاني از مکه ي معظمه آغاز مي شود.
و طبق بيان روايات، در سطح جهاني، نبردي سخت بين روميان (يعني: غربيها) و بين ترکان و يا هواداران آنها که ظاهرا روسها باشد به وجود مي آيد که سرانجام به جنگ جهاني منجر مي گردد.
اما در سطح منطقه، دو حکومت هوادار آن حضرت در سرزمين ايران و يمن تشکيل خواهد شد که ياران ايراني حضرتش - صاحبان پرچمهاي سياه - مدتي قبل از
[ صفحه 462]
ظهور، حکومت اسلامي خويش را بنياد نهاده و درگير جنگي طولاني مي شوند که سرانجام- طبق بعضي از روايات و نظريه ي برخي از دانشمندان - در آن پيروز مي گردند. [1] .
و آنگاه بعد از مدتي که زمان آن در روايات مشخص نشده است، اندکي پيش از ظهور آن بزرگوار، در بين ايرانيان دو شخصيت انقلابي با عنوان: سيدخراساني، رهبر سياسي، و شعيب بن صالح، فرماندهي نظامي او، ظاهر شده و ايرانيان تحت رهبري اين دو تن، نقش مهمي را در حرکت ظهور آن حضرت ايفاء خواهند نمود.
بنابراين، براساس روايات وارده، حکومت زمينه سازان ايراني به دو مرحله ي مشخص تقسيم مي شود: مرحله ي اول، آغاز نضهت آنان به وسيله ي مردي از شهر مقدس «قم» خواهد بود که قيام بي سابقه ي وي سرآغاز امر ظهور مهدي عليه السلام است، چه آنکه روايات شريفه گوياي اين مطلب است که «آغاز نهضت آن حضرت از ناحيه ي مشرق زمين است». [2] .
همچنين از برخي روايات و شواهد و قرائن موجود در منابع شيعه و سني، چنين استفاده مي شود که مدتي قبل از ظهور مبارک حضرت مهدي عليه السلام و پيش از خروج خراساني، مردي از دودمان اهل بيت عليهم السلام، در ايران قيام مي کند و پرچم هدايت را از سرزمين شرق و خراسان به اهتزاز درمي آورد و رژيم 2500 ساله ي پادشاهي را سرنگون مي سازد، و ايران را از شر ابرقدرتها نجات مي دهد، و حکومتي بر اساس آرمانهاي اسلامي تشکيل مي دهد، و به طور طبيعي زمينه ي حکومت واحد جهاني اسلام و ظهور حضرت مهدي عليه السلام را فراهم مي آورد و در دوران حکومت چند ساله ي خويش درگير جنگي نابرابر مي شود....
و گرچه رواياتي که در مورد حرکت انقلابي اين سيد بزرگوار در کتب روائي شيعه و سني وارد شده، تا اندازه اي محدود و مختصر، و متأسفانه عبارات و الفاظ برخي از آنها که از منابع اهل سنت نقل شده است، مضطرب، و مشوش و اشتباه برانگيز است که بر خروج سه انقلابي ايراني که پيش از ظهور مبارک حضرت مهدي عليه السلام در صحنه ي سياست
[ صفحه 463]
ايران ظاهر مي شوند، دلالت مي کند، ولي با اين همه از مجموع آنها خروج سيدي بزرگوار از نوادگان اهل بيت عليهم السلام که پيشاپيش ظهور حضرت مهدي عليه السلام در ايران قيام خواهد نمود و قيام او يکي از نشانه هاي بارز ظهور خواهد بود، به خوبي استفاده مي شود.
به هرحال، جريان خروج، و قيام پر جوش و خروش اين سيد بزرگ انقلابي که به تفصيل بعد از نقل حديث هفتم در همين بحث در آينده ي نزديک خواهد آمد، چنين است که:
وي بر اثر مشاهده ي ظلم و ستم فرمانروايان ظالم و خلافکاريهايي که بر خلاف مصالح مسلمين در ايران انجام مي شود به انقلابي عظيم و وسيع و گسترده و همه جانبه دست مي زند و سرانجام بر اثر مقاومت و استقامتي که از خود نشان مي دهد، با کمک و مساعدت جمعي از مردم مؤمن و متدين ايران به پيروزي مي رسد و زمام امور کشور را به دست مي گيرد.
و چون هدفي عالي دارد و مقصدش ترويج دين و ترقي اسلام است ابرقدرتها و طاغوت صفتها و جبارمسلکان از پيروزي و انقلاب اسلامي وي احساس خطر مي کنند و از چهار گوشه ي جهان همه ي تبليغات تبليغ چيان استعمار عليه وي متمرکز مي گردد.
ولي وقتي که ديدند تبليغات سوء آنان همه نقش برآب مي شود، حکام خود فروخته ي بغداد را به جنگ با او وادار مي کنند تا مگر بدين وسيله بتوانند از انقلاب اسلامي وي جلوگيري نمايند، و او نيز مردانه وارد ميدان مي شود و مي جنگد و مبارزه مي کند تا اينکه سرانجام پس از چند سال جنگ و مبارزه و دفاع از حريم کشور اسلامي خويش، دعوت حق را لبيک مي گويد و از دنيا مي رود. [3] .
آنچه تا بدينجا گفته شد، خلاصه اي بود از مرحله ي اول حکومت زمينه سازان در ايران، طبق برداشتي که از مجموع روايات و شواهد و قرائن در اين باره مي توان داشت. [4] .
[ صفحه 464]
و اما مرحله ي دوم، ظاهر شدن دو شخصيت موعود به عنوان سيدخراساني، رهبر سياسي، و شعيب بن صالح فرمانده نظامي اوست که در بسياري از روايات از اين دو شخصيت با همين اسم و عنوان ياد شده است.
روايات، بيانگر اين است که ظاهر شدن خراساني و شعيب در اثناي جنگ ايرانيان به وقوع مي پيوندد، به گونه اي که آنها در اثر طولاني شدن جنگ، سيدخراساني را به عنوان سرپرستي امور اجتماعي و سياسي خود برمي گزينند، و زماني که وي رهبري ايرانيان را پذيرفت، با ايجاد وحدت کلمه در صفوف نيروهاي مسلح، سردار رشيد خود «شعيب بن صالح» را به عنوان فرماندهي کل نيروهاي مسلح، تعيين مي کند.
آنچه از مجموع روايات استفاده مي شود اين است که: اين دو شخصيت از ياران فداکار حضرت مهدي عليه السلام بوده و مقارن ظهور مبارک آن حضرت از ايران ظاهر مي شوند و در نهضت ظهور حضرتش شرکت مي جويند و لشکريان متجاوز سفياني را شکست مي دهند و براي آزادي قدس رهسپار بيت المقدس مي شوند.
نکته ي قابل توجه اينکه: در تعدادي از روايات، زمان آخرين مرحله ي زمينه سازي ايرانيان که متصل به ظهور حضرت مهدي عليه السلام است از هنگام خروج شعيب بن صالح تا زمان ظهور حضرت مهدي عليه السلام، مدت هفتاد و دو ماه تعيين گرديده است.
اما آنچه مشکل به نظر مي رسد شناخت مراحل ديگر حکومت زمينه سازان در فاصله ي بين آغاز حکومت آنان به وسيله ي مردي از اهل قم و بين خروج سيدخراساني و شعيب بن صالح است، که اين، در حقيقت بخشي نامعلوم از سلسله روايات مربوط به زمينه سازان است. هر چند در برخي از روايات مانند روايت امام باقر عليه السلام، اشاره هايي در اين زمينه وجود دارد که اين فاصله از عمر معمولي يک انسان فراتر نمي رود. [5] .
به هر حال آنچه از روايات اهل بيت عليهم السلام در اين باره در منابع و مآخذ
[ صفحه 465]
شيعه و سني نقل شده روايات فراواني است که ما برخي از آنها را در گذشته در موارد متعددي در متن کتاب تقديم خوانندگان گرامي نموديم و برخي از آنها را در اينجا به عنوان نمونه مي آوريم، و در حد امکان به اندازه ي فهم قاصر خود مطالب مبهم آن را توضيح مي دهيم، و مسئوليت آنرا به عهده ي راويان و ناقلان اخبار مي گذاريم، و باز هم تکرار مي کنيم که رواياتي که ما در اينجامي آوريم، تنها به يک شخصيت انقلابي معين مربوط نمي شود، بلکه بين سه انقلابي ايراني مشترک است که هويت يکايک آنها به طور دقيق مشخص نيست و انشاالله در مباحث آينده ويژگيهاي آنان بر همگان روشن خواهد شد.
و اکنون با در نظر گرفتن مطالب گذشته، براي اينکه تصوير روشني از آغاز و انجام قيام زمينه سازان و نقش صاحبان پرچمهاي سياه در دوران ظهور حضرت مهدي عليه السلام، داشته باشيم، به برخي از روايات وارده ي در اين موضوع که بطور عموم بر نهضت زمينه سازان ظهور، از سرزمين ايران دلالت دارد، اشاره مي کنيم:
ولي پيش از آنکه روايات مربوطه را متذکر گرديم بايد توجه داشته باشيم، براي اينکه بتوانيم سخنان پيشوايان معصوم عليهم السلام را بطور صحيح درک کنيم لازم است خود را دقيقا قبل از وقوع جريان انقلاب، فرض نموده و قدم به قدم پا به پاي سخنان معصومين عليهم السلام پيش برويم، و در نظر داشته باشيم که بيشتر رواياتي که در اين باره آمده است بطور سربسته و مختصر، و برخي هم نوعي صراحت در آنها ديده مي شود و اينک روايات:
حديث اول:
در يک حديث کوتاه و مختصري که درباره ي انقلاب اسلامي «ايرانيان» و رهبر ديني آنان از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده روايتي بدين صورت آمده است:
«بعث رسول الله صلي الله عليه و آله الي عمه العباس و الي علي بن أبي طالب عليه السلام فأتياه في منزل ام سلمه فقال فيما قال: فاذا غيرت سنتي يخرج ناصرهم من أرض يقال لها «خراسان» برايات سود، فلا يلقاهم أحد الا هزموه و غلبوا علي ما
[ صفحه 466]
في أيديهم حتي تقرب راياتهم بيت المقدس» [6] .
پيغمبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله کسي را به دنبال عمويش «عباس» و پسرعمويش «علي بن ابي طالب عليه السلام» فرستاد، و آنها را خواست. و اين دو نفر در منزل ام سلمه به ديدار رسول خدا صلي الله عليه و آله آمدند. و پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله با آنها گفتگو نمود و در ضمن سخنانش در حالي که روي سخنش با آن دو نفر بود چنين فرمود:
زماني که سنت مرا تغيير دادند، يار و ياور اين خانواده از سرزميني که آنرا «خراسان» مي نامند با «پرچم هاي سياه» قيام خواهد کرد هيچکس در موقع جنگ و نبرد با آنان روبرو نمي شود مگر آنکه آنها او را شکست مي دهند، و بر آنچه در دست دشمنانشان قرار دارد (از سلاح و غنائم جنگي و يا حکومت و سلطنت) چيره و غالب مي شوند، تا جائي که سرانجام «پرچمهاي آنان» يعني: لشکريان و سپاهيانشان به بيت المقدس نزديک مي شوند.»
اين حديث شريف که از پيغمبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله نقل شده در حقيقت شرح حال قيام، و بيان اجمالي نهضت گروهي از مردم مؤمن و متدين و انقلابي ايران زمين، به رهبري مردم مصمم و شکست ناپذير است که هر کدام از جمله هاي پر محتواي آن درخور دقت و امعان نظر و بيانگر يک واقعيت تاريخي از رويدادهاي سهمگين آينده پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله در طول تاريخ و جهان اسلام است که در پيرامون هر يک از آن رويدادهائي که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده است از ديگر امامان معصوم عليه السلام نيز ده ها و صدها حديث و روايت نقل شده و از مجموع آن نکات بسيار دقيق و مثبتي بدست مي آيد که ما باندازه ي فهم قاصر و اطلاع ناقص خود آنها را توضيح مي دهيم.
نکته ي اول اينکه: رسول خدا صلي الله عليه و آله در اين حديث فرموده است: «چون سنت مرا تغيير دادند يار و ياور اين خانواده از سرزميني که آن را خراسان مي نامند با پرچمهاي سياه قيام خواهد کرد.»
آنچه از اين جمله استفاده مي شود اين است که: نخست پس از گذشت سالها از رحلت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و مسلمان شدن ايرانيان، در سرزمين خراسان يعني ايران، طاغوتيان زمان و زور مداران جهان در يک زمان خاص و دوران بخصوصي، مي کوشند
[ صفحه 467]
تا با سفسطه بازي و دسيسه چيني و مغلطه کاري، و يا با زور و فشار و قلدري به کمک ايادي مرموز و دست نشاندگان مزدور خود در «ايران» قوانين آسماني قرآن کريم و برنامه هاي جاويد و جامع اسلام عزيز را تغيير دهند.
و چون آنان خود را براي تغيير دادن فرامين الهي و سنت پا بر جاي محمدي صلي الله عليه و آله در اين نقطه حساس جهان آماده مي کنند و دست بکار مي گردند در همان موقع و يا اندکي پس از آن، مردي وارسته و دلسوز و روشن ضمير، و انساني مؤمن و بيدار و آگاه و شجاع (که البته در اين حديث بنام و نشان او اشاره اي نشده و بطور سربسته از نهضت او پيشگوئي شده است) از همين سرزمين خراسان، يعني: از ايران، بپا مي خيزد و قيام مي کند و در برابر توطئه گران قد علم مي نمايد، و فرياد برمي آورد و با فرياد خود مردم مسلمان ايران و جهان را بياري دين خدا فرامي خواند، و در نتيجه کساني هم دعوتش را اجابت مي نمايند و دور او جمع مي شوند که شعارهاي مخصوص و ويژه اي دارند و شعارهايشان هم پرچم هاي سياه است. [7] .
و بالاخره بطور دسته جمعي، برهبري همان مرد دلسوز و وارسته قيام مي کنند و پس از مدت زماني در اثر مقاومت و استقامت و پايداري و مبارزه پي گير به پيروزي مي رسند و سرانجام زمام امور مملکت، و سرنوشت کشور اسلامي خود را به دست مي گيرند.
نکته ي دوم اين که: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده است: «هيچکس در موقع جنگ و نبرد با آنان روبرو نمي شود، جز اينکه شکست مي خورد و ايرانيان بر آنچه که در دست دشمنانشان قرار دارد غالب مي شوند»
آنچه از اين جمله فهميده مي شود اين است که: چون مردم مسلمان ايران، برهبري همان مرد دلسوز انقلابي به پيروزي رسيدند و زمام امور کشور اسلامي خود را بدست گرفتند طولي نمي کشد که از طرف دشمنان دين و انسانيت جنگي بزرگ و ناخواسته بر آنها تحميل مي شود ولي آنان در برابر آن جنگ خانمانسوز و ويرانگر نيز مانند زمان پيش از پيروزي مقاومت مي کنند و از خود صبر و بردباري نشان مي دهند و در مقابل
[ صفحه 468]
دشمنان خود سر تعظيم و بندگي فرود نمي آورند و زير با ذلت نمي روند و سرسختانه مي ايستند و مردانه مي جنگند و مبارزه مي کنند، تا اينکه سرانجام دشمن خوار و زبون و آتش افروز جنگ را به شکست و ناکامي مي کشانند و بر اموال و غنائم، و ساز و برگ جنگي آنها مسلط مي شوند و دشمن را مأيوس و نااميد مي سازند.
و نکته ي سوم اين که: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده است: «پرچمهاي سياه به بيت المقدس نزديک مي شوند.» و اين جمله: نشانگر اين واقعيت است که: ايرانيان پس از پيروزي در جنگ به منظور رهايي «قدس» و آزاد ساختن بيت المقدس و سرزمينهاي غصب شده ي اسلامي «فلسطين» براي سرکوبي دولت غاصب، و غيرقانوني اسرائيل تجاوزگر، راهي بيت المقدس مي شوند تا اينکه خود را بدانجا رسانيده و سرزمينهاي غصب شده ي اسلامي را از چنگال ديو ستم و غول استعمار (يعني دولت تجاوزگر اسرائيل) بيرون آرند. و همانگونه که مسئله ي جنگ و شکست دشمن، در رأس کار و برنامه ي انقلابي آنهاست آزادي «قدس» و فتح بيت المقدس نيز يکي از اهداف بزرگ سياسي آنان مي باشد. [8] .
حديث دوم:
علي متقي هندي، در کتاب «کنزالعمال» درباره ي برخي از حوادثي که پيش از ظهور حضرت مهدي عليه السلام روي خواهد داد، خطبه ي بسيار مفصلي را از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل کرده است که در ضمن آن چنين آمده است:
«ويح لفراخ فراخ آل محمد صلي الله عليه و آله من خليفة جبار عتريف مترف مستخف بخلفي و خلف الخلف، و بالله لقد علمت تأويل الرسالات، و انجاز العدات، و تمام الکلمات، و ليکونن من يخلفني في أهل بيتي رجل يأمر الله، قوي يحکم بحکم الله، و ذلک بعد زمان مکلح مفضح يشتد فيه البلاء و ينقطع فيه الرجاء، و يقبل فيه الرشاء فعند ذلک يبعث الله رجلا من شاطي دجله لأمر حزبه، يحمله الحقد علي سفک الدماء، قد کان في ستر و غطاء
[ صفحه 469]
فيقتل قوما و هو عليهم غضبان شديد الحقد حران، في سنة بخت النصر، يسومهم خسفأ و يسقيهم کأسا مصيره سوط عذاب و سيف دمار». [9] .
واي بر فرزندان خاندان آل محمد صلي الله عليه و آله از پادشاه جبار فريبکار ستمکار اسرافکاري که بر بازماندگان فرزندان من و فرزندان فرزندانم استخفاف مي ورزد و درباره ي آنها ظلم و ستم روا مي دارد.
بخداي بزرگ سوگند من به آينده ي جهان آگاهم و به آنچه در آن اتفاق خواهد افتاد اطلاع کامل دارم. (آگاه باشيد) بعد از من از ميان خاندان من مردي خواهد برخاست که بفرمان خدا دستور دهد و بحکم خداوند حکم نمايد و او مرد قوي و نيرومندي است که به دستور خدا عمل مي نمايد و بعد از زمان بسيار سختي قيام خواهد کرد که مردم از دست ستمکاران در فشار و ناراحتي بوده و زشتيها و رسوائيها از هر سو دامنگيرشان گرديده و بلاها و شدائد بدانها روي آورده و اميدها نااميد گشته و رشوه خواري رواج داشته باشد.
در آن هنگام که او برخاست مردي از کنار دجله (بغداد) بدستور حزبش برانگيخته مي شود که قبلا در پشت پرده قرار داشته، و گمنام بوده و کسي او را نمي شناخته است، و دشمني و کينه توزي او را به کشتار و خونريزي (بيگناهان) وادار مي سازد، آن مرد خون آشام بکشتار مردمي دست مي زند که بر آنها خشمناک و غضبناک و کينه توزي وي نسبت به آنها بسيار شديد است، چه آنکه آنها خواسته ي او را اجابت نمي کنند و در برابرش تسليم نمي شوند، و او طبق روش (بخت النصر) شهرهايشان را بر سرشان خراب مي کند و جام تلخي به ايشان مي چشاند، و سرانجام کار او نيز عذابي دردناک و پايان عمل ناروايش شمشير هلاکت است.
در اين حديث شريف که قسمتي از يک خطبه ي مفصل مي باشد، علي عليه السلام با بياني رسا و شيوا هر چند با اشاره، از قيام مرد آزاده اي که از دودمان پاک علوي است، و پيش از ظهور مبارک حضرت مهدي عليه السلام خواهد آمد، و هم چنين از پيدايش مرد ناپاک و جنايتکاري که در بغداد به فرمان حزبي کافر از جايگاه جباران و ستمگران روزگار سر بيرون خواهد نمود، و بيگناهان را به قتل خواهد رسانيد و جنايت و وحشيگري را به
[ صفحه 470]
اوج خود خواهد رسانيد، و شهرها را خراب و ويران خواهد ساخت، به مقدار کافي سخن گفته و بر اهل عناد و انکار حجت را تمام فرموده است، و اگر انسان عاقلي در اين اشاره تأمل کند نيازي به توضيح و تصريح نيست چه آنکه: العاقل يکفيه الاشاره.
حديث سوم:
در ضمن رواياتي که درباره ي قيام سيد خراساني و هدفهاي عالي آن مرد بزرگ از پيامبر عاليقدر اسلام روايت شده، روايتي بدينگونه آمده است:
«عن عمرو بن مرة الجهني قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله لتخرجن من خراسان راية سوداء، حتي تربط خيولها بهذا الزيتون اللتي بين بيت لاها و حرستا، قال عمرو قلنا: ما نري بين هاتين زيتونة. قال: صلي الله عليه و آله سينصب بينها زيتونة حتي ينزلها تلک الراية، فتربط خيولها بها». [10] .
از عمرو بن مره جهني، روايت شده که وي گفت: پيغمبر گرامي اسلامي صلي الله عليه و آله فرمود: بطور قطع و مسلم پرچم سياهي، از خراسان خارج خواهد شد تا اينکه وسائط نقليه (يا مالهاي سواري خود را به اين درخت زيتوني که جاي آن بين زمين باير شام يا بيت لاها و بين قريه ي (حرستا) [11] است ببندند. عمرو گفت: ما عرض کرديم: يا رسول الله ما درخت زيتوني را در آنجا نمي بينيم؟ فرمود: تا آن موقعي که افراد آن پرچم به آنجا بيايند، آن درخت خواهد روئيد».
اين حديث را «نعيم بن حماد» در کتاب «فتن» خود نقل نموده و به دنبال آن گفته است ابوعبدالله آدم گفته است، اين حديث را عبدالرحمن بن سلمان روايت کرده و گفته است که: اهل دومين پرچم سياه که بر پرچمهاي سياه اولي خروج مي کنند وسائط نقليه و يا مرکبهاي سواري خود را در کنار آن درخت متوقف مي سازند.
مؤلف گويد: بدون ترديد مراد از اين «پرچم» همان پرچم سيد خراساني مشهور است و بنا بگفته ي «نعيم بن حماد» چنانچه اين حديث درست باشد، و جزء وقايع گذشته به
[ صفحه 471]
حساب نيايد، و مراد از آن «پرچمهاي سياه» هم اهل دومين پرچمهاي سياه باشند، همانگونه که در حديث پيشين گفتيم «ايرانيان» پس از انقلاب اسلامي و سرکوبي متجاوزين عراقي، و شکست لشکريان سفياني در کوفه به سرزمين شام نيز قدم خواهند گذاشت و همانطوري که يکي از هدفهاي اصلي آنان در جنگ براي شکست دشمن، ورود بخاک عراق است، بنا با مصالحي که ايجاب مي کند يا به جهت ضرورتهاي جنگي و يا به خاطر حوادث و پيشامدهائي که براي آنان رخ مي دهد به طرف شام نيز خواهند رفت.
و اين حرکت بسوي شام نيز ظاهرا بخاطر همان آزادي قدس و فتح بيت المقدس، و يا مبارزه با سفياني دوم است، و بهر حال جريان حرکت آنان بسوي شام در روايات زيادي آمده است.
پاورقي
[1] تجزيه و تحليل اين مطلب را در روايات آينده، ذيل حديث هفتم بخوانيد.
[2] به بخش دوم کتاب، تحت عنوان: «قيام زمينه سازان دولت مهدي عليه السلام از مشرق آغاز مي شود» مراجعه فرمائيد.
[3] در حديثي آمده است که: «پيش از ظهور مهدي عليه السلام مردي از خاندان او از مشرق زمين قيام مي کند... و متوجه بيت المقدس مي شود و پيش از آنکه به آنجا برسد مي ميرد!» (عقدالدرر، ص 129).
[4] جهت آگاهي بيشتر به بخش دوم در موضوع قيام زمينه سازان، تحت عنوان: (انقراض دولت شاهنشاهي در ايران) مراجعه فرمائيد.
[5] در ضمن حديثي از امام باقر عليه السلام آمده است که فرمود: «...اگر من آن زمان را درک مي کردم خود را براي صاحب اين امر نگه مي داشتم». آنچه از اين فرمايش امام باقر عليه السلام فهميده مي شود اين است که: فاصله ي بين خروج اهل مشرق و ظهور حضرت مهدي عليه السلام از عمر معمولي يک انسان بيشتر نخواهد بود. و العلم عندالله. (غيبت نعماني، ص 273، ح 50، باب - و بحارالانوار، ج 52، ص 243، ح 116.
[6] ابراز الوهم المکنون، ص 570 چاپ دمشق سال 1347 هجري حديث 59.
[7] چنانچه قبلا هم گفته ايم «پرچم هاي سياه» در روايات جزء شعائر «شيعه» و نشانه ي حرکت انقلابي تشيع در ايران اسلامي است.
[8] هر يک از نکاتي که ما با خامه ناتوان خود آن را توضيح داديم، خود به تنهائي حديث و روايتي جداگانه دارد که درباره هر يک از آنها بطور مجمل، و يا مشروح از ائمه معصومين عليهم السلام روايت شده و ما نيز در فرصتهاي مناسب تا جائي که ممکن بوده است به برخي از آنها اشاره نموده و در آينده نيز برخي از آنها را نقل خواهيم نمود.
[9] کنزالعمال ج 14 ص 594، 593 حديث 39679.
[10] فتن «نعيم بن حماد، خطي، لوحه ي 85 و الملاحم و الفتن ص 54 باب 101 با اندکي اختلاف.
[11] (حرستا) ده بزرگ آبادي است که در وسط باغستانهاي شام در «دمشق» واقع شده، و بين آن و دمشق، بيشتر از يکفرسخ است و بر سر راه (حمص) قرار دارد به کتاب (معجم البلدان) ج 2 ص 241 طبع بيروت، ماده «حرستا» مراجعه فرمائيد.