بازگشت

معناي اجودهم سلاحا چيست؟


در مورد معناي اين جمله که رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرموده است «و اجودهم سلاحا» (يعني: اسلحه ي سربازان آن مرد هاشمي بهتر از اسلحه ي سربازان کشورهاي عربي است)



[ صفحه 419]



علي الظاهر اين جمله، اشاره به صفت صبر و استقامت و ايثارگري لشکريان کفرستيز اسلام در ميدان جنگ است.

و شايد هم اشاره به شعارهاي کوبنده «الله اکبر و يا لا اله الا الله» در هنگام حمله، و هجوم به سپاه دشمن باشد چنانکه در روايت مربوط به «سيدحسني» آمده است که لشکريان او در وقت جنگ فرياد برمي آورند و مانند گرگها صدا مي کنند و مسلمست که اين فرياد، فريادهاي بيهوده و بيفايده نيست، و قطعا فريادي است که لرزه بر اندام دشمن مي اندازد. و چنين فريادي طبيعتا بايد از شعارهاي اسلامي باشد.

و اما قسمت دوم حديث: که رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرموده است: (چون فرمانرواي عراق، آن مرد ميان قامتي را که داراي ريشي انبوه و موئي سرخ و دندانهائي سفيد و براق است بقتل رسانيد پس واي بر مردم عراق) از اين جمله دو مطلب استفاده مي شود که شايان توجه است.

در مورد مطلب اول ميتوان گفت: که مقصود از آن «مرد ميان قامت» که کشته مي شود، اين مرد همان نفس زکيه اي است که در برخي از اخبار به شهادت او در نجف اشرف اشاره شده [1] و همراه او يا مدتي پس از آن هفتاد نفر ديگر از صلحاء و نيکان نيز بشهادت مي رسند.

و در مورد مطلب دوم که حضرت فرموده است: پس واي بر مردم عراق، مي توان اظهار عقيده کرد که اين مطلب مربوط به جنگ ايران و عراق و اعمال زور و فشار از طرف حکام بغداد بر مردم اين کشور براي ادامه ي جنگ است، اضافه بر اينکه مطلب ديگري نيز از اين حديث استفاده مي شود، و آن اين است که: شهادت نفس زکيه در عراق، با انقلاب اسلامي ايران، و اختلاف عراق و ايران هم بي ارتباط نيست.

دليل بر اين مطلب همان جملات اول حديث است که رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرموده است: (خداوند بوسيله ايرانيان دين را تأييد خواهد نمود).

3- در حديث نسبتا جامع و مفصلي که درباره ي صفات و خصوصيات تسليم کننده ي



[ صفحه 420]



پرچم فتح و پيروزي (و يا بيعت) به امام زمان عليه السلام از پيغمبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله روايت شده چنين آمده است: «ابان بن عثمان، از حضرت ابوعبدالله جعفر بن محمد عليهماالسلام روايت کرده است که آن حضرت فرمود:

«روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله در بقيع بود، که علي عليه السلام آمد و از رسول خدا صلي الله عليه و آله جويا شد، عرض کردند در بقيع است، علي عليه السلام نزد آن حضرت آمد و سلامش کرد، رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: بنشين، و او را در سمت راست خود نشانيد، سپس جعفر بن ابيطالب» آمد و از رسول خدا صلي الله عليه و آله جويا شد به او گفته شد که پيغمبر در بقيع است. او بنزد رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد و سلامش کرد، رسول خدا صلي الله عليه و آله او را در سمت چپ خود نشانيد، سپس عباس (عموي پيغمبر) آمد و از رسول خدا صلي الله عليه و آله جويا شد به او نيز گفته شد که در بقيع است. او نيز نزد آن حضرت آمد و سلامش کرد، رسول خدا صلي الله عليه و آله او را در پيش روي خود نشانيد.

سپس پيامبر صلي الله عليه و آله رو به علي عليه السلام نموده و فرمود: آيا مژده ات ندهم؟ آيا خبرت ندهم عرض کرد: چرا يا رسول الله: فرمود: جبرئيل اندکي پيش نزد من بود و مرا خبر داد، آن قائمي که در آخر زمان خروج مي کند و زمين را پر از عدل مي نمايد همانطور که از ظلم و ستم پر شده باشد، از نسل تو و از فرزندان حسين عليه السلام است. علي عليه السلام عرض کرد يا رسول الله هيچ خيري از جانب خدا بما نرسيده است مگر آنکه بدست شما بوده است.

سپس رسول خدا صلي الله عليه و آله رو به جعفر بن ابيطالب نموده و فرمود:

يا جعفر ألا أبشرک، ألا أخبرک؟ آيا مژده ات ندهم؟ آيا خبرت ندهم؟ عرض کرد چرا يا رسول الله! فرمود: جبرئيل اندکي پيش نزد من بود و بمن خبر داد «ان الذي يدفعها الي القائم هو من ذريتک، أتدري من هو قال لا، قال: ذاک الذي وجهه کالدينار و أسنانه کالمنشار، و سيفه کحريق النار، يدخل الجبل ذليلا و يخرج منه عزيزا يکتنفه جبرئيل و ميکائيل».: «آن کسي که آنرا (يعني: پرچم را) به قائم مي سپارد او از نسل تو است. آيا ميداني او کيست؟ عرض کرد: نه، فرمود: او همان کسي است که صورتش همچون دينار «گرد» و متلالاء است (و در نسخه ديگر صورتش مانند قرص ماه دايره مانند، و نوراني است) و دندانهايش همانند اره، و شمشيرش همچون شعله ي آتش است. با خواري در (سرزمين) «جبل» داخل مي شود، و با عزت و سربلندي از آنجا بيرون مي آيد، جبرئيل و ميکائيل او را در ميان مي گيرند.



[ صفحه 421]



سپس رسول خدا صلي الله عليه و آله به عباس متوجه گرديد و فرمود: اي عمو آنچه را که جبرئيل بمن خبر داد تو را خبر ندهم؟ عرض کرد چرا رسول الله، حضرت فرمود: جبرئيل بمن گفت، واي بر نسل تو از فرزندان عباس، پس عباس عرض کرد يا رسول الله! آيا از زنان خود دوري نجويم؟ حضرت به او فرمود: خداوند از آنچه شدني است فارغ شده است». [2] .

توضيح:

براي درک صحيح معناي برخي از جملات حديث مذکور لازم است توضيح کوتاهي بدهيم:

1- در مورد تشبيه صورت تسليم کننده ي پرچم پيروزي به حضرت ولي عصر (ارواحنا له الفداء) که رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرموده است «وجهه کالدينار» (صورت ا و مانند دينار، سرخ و متلالاء است) بايد گفت: اين تشبيه چند علت دارد:

يا اينکه اين تشبيه بلحاظ گرد بودن صورت طرف است، يا بخاطر زردي و قرمزي رنگ آنست، و يا اينکه مقصود هر دوي آنهاست. ولي ظاهرا منظور از اين تشبيه، گردي صورت و نورانيت آنست، زيرا همانگونه که در حديث امام صادق عليه السلام درباره ي «سيدحسني» نقل نموديم، در آن حديث امام عليه السلام فرموده است، او جوانمرد خوش صورت و خوش قيافه اي است که از طرف قزوين و طالقان و ديلم خروج مي کند و بنابراين علي الظاهر وجه تشبيه صورت بدينار با توجه به اينکه دينار، سکه ي طلا مي باشد، همان زيبائي و طراوت رنگ چهره و «گرد» بودن صورت است.

2- در مورد تشبيه دندانها به (اره) بنظر قاصر نويسنده ي اين سطور، اين تشبيه چندان مناسبتي ندارد، زيرا آنچه با (اره) مناسبت دارد «زبان» است مثل اينکه گفته مي شود فلاني زبانش مانند (اره) و يا شمشير برنده است و اگر معني جمله ي مذکور، همانگونه که گفتيم درست باشد ممکن است، در موقع نوشتن جمله ي عربي حديث (اسنانه کالمنشار) که معناي آن (و دندانهايش مانند اره است) با جمله ي (لسانه کالمنشار) اشتباه شده و سهوا (اسنانه) به جاي (لسانه) نوشته شده باشد.



[ صفحه 422]



به هر حال اگر اين توضيح درست باشد، وجه تشبيه «زبان» به «اره» کنايه از فصاحت و بلاغت و نفوذ کلام و تأثير سخن است و اين همان چيزي است که امام صادق عليه السلام درباره ي «حسني» فرموده است: «و ينادي بصوت له فصيح» يعني:سيدحسني، با صدائي رسا و بلند فرياد برمي آورد و از مردم استمداد مي طلبد تا دين خدا را ياري کنند.

اما اگر خود همان کلمه، يعني: (و اسنانه) درست باشد امکان دارد، اشاره به فاصله ي بين دندانها و جدا بودن آنها از يکديگر باشد چنانکه در روايت مفصلي که از اميرالمؤمنين عليه السلام درباره ي علامات قيام حضرت قائم عليه السلام رسيده است و آن حضرت، صفات و خصوصيات مردي را که همنام با پيغمبري است و سمت رياست و فرمانروايي ملت مسلمان ايران را بعهده دارد، بيان مي نمايد، از جمله مي فرمايد: بيخ دندانهاي او از هم فاصله دارد.

3- درباره ي اين مطلب که رسول اکرم صلي الله عليه و آله به جعفر بن ابيطالب فرموده است:

«ان الذي يدفعها الي القائم، هو من ذريتک» يعني: آنکس که پرچم را به حضرت قائم عليه السلام خواهد سپرد او از (ذريه) و نسل تو مي باشد» چنين فهميده مي شود که: آن شخصيتي که (در ايران) قيام مي کند، و زمام امور حکومت اسلامي را بدست مي گيرد و در نتيجه پس از پيروزي در جنگ پرچم را بدست حضرت قائم عليه السلام مي سپارد، او مردي از اولاد جعفر بن ابيطالب است، در صورتي که چنين نيست وآنچه که شهرت دارد و معروف است و دراخبار زيادي نيز بدان تصريح شده اين است که:

آنکس که در ايران بحکومت مي رسد و فرمانرواي مطلق ايرانيان مي گردد و لشکريان سفياني را شکست مي دهد و سرانجام در کوفه با حضرت مهدي عليه السلام بيعت مي نمايد يا بيعت خود را از کوفه براي آن حضرت مي فرستد سيدحسني خراساني است.بنابراين اگر ما بخواهيم اين روايت را همانگونه که هست بپذيريم ناچار بايد بگوئيم که: چنين شخصيتي، يا اينکه در پيشبرد اهداف انقلاب و تداوم آن با (سيدحسني) همگام و همراه و همرزم است و يا اينکه او در واقع، همان سيدحسني معروف است و اينکه رسول خدا صلي الله عليه و آله به «جعفر» فرموده است: او مردي از نسل تو مي باشد منظورش اين بوده است که (سيدحسني) از ناحيه ي نسبت مادري به جعفر بن ابي طالب عليه السلام نيز منتسب مي گردد و دور هم نيست که چنين باشد.



[ صفحه 423]



4- و اما جمله ي آخر حديث که رسول اکرم صلي الله عليه و آله فرموده است:

«يدخل الجبل ذليلا و يخرج منه عزيزا» يعني او با ذلت و خواري در «جبل» (و يا سرزمين جبل) داخل مي شود، و از آنجا با عزت و عظمت بيرون مي آيد: اين جمله شايان دقت، و نيازمند بحث و بررسي دقيق است، زيرا لفظ «جبل» در اصطلاح حديث، و هم چنين نزد علماء جغرافي، به منطقه ي خاصي در ايران اطلاق شده که مآلا يا مقصود از آن ايران، و مناطق کوهستاني اين سرزمين، مانند قزوين و همدان و کرمانشاه و قم و امثال آنهاست، و يا در حقيقت مقصود از جبل، همان شهر مذهبي و مقدس «قم» مي باشد، و در اين زمينه شواهدي از تاريخ و حديث در دست است که ذيلا به آنها اشاره مي کنيم.


پاورقي

[1] ناگفته نماند که تمام خصوصياتي را که رسول اکرم -صلي الله عليه و آله- در حديث ياد شده در مورد شخصي که در عراق کشته مي شود بيان فرموده است با مرحوم شهيد: آيةالله سيد محمدباقر صدر (رضوان الله تعالي عليه) منطبق مي شود و البته خداوند به حقيقت امر داناتر است و العلم عند الله.

[2] غيبت نعماني ص 248-247.