بازگشت

مضطر بي چاره کيست؟


به حسب ظاهر آنچه از صدور، و ذيل حديث استفاده مي شود، و خود سياق عبارت حديث گواهي مي دهد، تمامي مطالب حديث در رابطه با خروج سيدحسني است و از اينرو آن مضطر بي چاره اي که از مردم ياري مي طلبد تا به نصرت دين خدا برخيزند خود سيدحسني است، و اينکه برخي گفته اند: اجابت کنيد دعوت آنکس را که از غيبتش متأسف بوديد و «ملهوف» يعني غمگين محزون را امام زمان صلوات الله و سلامه عليه دانسته اند، با جريان اصل نهضت سازگار نيست. زيرا تمام آن جريانات و وقايع و حوادث، و رويدادهاي دردناکي که بر ضد اسلام انجام مي شود و باعث تأسف و تألم و ناراحتي (سيدحسني) مي گردد و در نتيجه به قيام او براي برانداختن نظام ظلم طاغوتي منجر مي شود همگي در ايران است.

و براي همين است که «سيد» نشستن، و ساکت بودن، و مهر سکوت بر لب زدن را جايز نمي شمرد، و با فرياد بلند و رسا که همه ي جهانيان بشنوند فرياد برمي آورد، و همه ي مسلمانان را بياري مي طلبد، و بخصو از بزرگان و علماء مي خواهد تا براي نجات اسلام فکري کنند. [1] .


پاورقي

[1] در اين زمينه در آينده توضيح بيشتري خواهيم داد.