بازگشت

معناي فتي در قرآن


با مراجعه به آيات مبارکات قرآن کريم، و ملاحظه ي معني «فتي» در اين کتاب آسماني، نيز همان معناهائي که در کتب لغت آمده است بدست مي آيد، بعلاوه اينکه در موارد متعددي کلمه ي (فتي) در قرآن کريم، به اشخاص (حر) و آزاد نيز اطلاق شده است و در اين باره به ده ها آيه مي توان استشهاد نمود که ما از ميان همه ي آنها تنها دو آيه را بعنوان مثال مي آوريم:

1- قرآن کريم، در مورد بت شکني حضرت ابراهيم (علي نبينا و آله و عليه السلام) چنين مي فرمايد: «قالوا سمعنا فتي يذکرهم يقال له ابراهيم» انبياء: 60 يعني: گفتند آزاد مردي را شنيده ايم ابراهيم نام که خدايان ما را به بدي ياد مي کرد.

2- درباره ي همسفر «موسي» که طبق گفته ي مفسرين «يوشع بن نون» بوده است چنين مي فرمايد: «و اذ قال موسي لفتيه لا أبرح» کهف 60 يعني: و موسي به خدمتکار خود گفت من از اينجا نمي روم، در صورتي که خدمتگذار موسي، يوشع بن نون بوده است. و علت اينکه قرآن مجيد، از او بعنوان (فتي) ياد نموده اين بوده است که وي، خدمتگذاري حضرت موسي عليه السلام را پذيرا شده و از وي پيروي مي کرده است تا از او علم و دانش بياموزد. [1] .

جمع کلمه ي «فتي» (فتيان) و (فتيه) است مانند (و قال لفتيانه اجعلوا بضاعتهم في رحالهم» يوسف 62، يعني: يوسف به غلامانش گفت سرمايه ي آنها را در بارهايشان بگذاريد. و مانند (انهم فتية آمنوا بربهم و زدناهم هدي» کهف: 3، يعني: و آنها



[ صفحه 364]



جوانمرداني بودند که بپرودرگارشان ايمان آورده و ما بر هدايتشان افزوديم. [2] .

ترديدي نيست که در اين آيات، که بعنوان نمونه آورديم معناي جوانمردي احساس مي شود، در عين حال که برخي از آنها بطور کنايه در مورد خدمتکار استعمال شده است.


پاورقي

[1] مجمع البحرين، ماده «فتي» ج 1، ص 325.

[2] قاموس قرآن، ج 5، ص 151.