خروج سيد حسني از طبرستان
مرحوم علامه مجلسي- اعلي الله مقامه- در کتاب «بحارالأنوار» در خطبه ي کوتاهي که پيرامون برخي از حوادث قبل از ظهور از اميرمؤمنان عليه السلام نقل کرده است جريان نهضت سيدحسني را بدينگونه آورده است:
«يخرج الحسني صاحب طبرستان مع جم کثير مع خيله و رجله حتي يأتي نيسابور فيفتحها و يقسم أبوابها، ثم يأتي اصبهان، ثم الي قم، فيقع بينه و بين أهل قم وقعه عظيمة يقتل فيها خلق کثير، فيهزم أهل قم، فينهب الحسني أموالهم، و يسبي ذراريهم و نسائهم و يخرب دورهم، فيفزع أهل قم الي جبل يقال لها: وراردهار، فيقيم الحسني ببلدهم أربعين يوما، و يقتل منهم عشرين رجلا، و يصلب منهم رجلين، ثم يرحل عنهم» [1] .
خروج مي کند «حسني» صاحب طبرستان [2] با گروه زيادي از سواره و پياده تا اينکه «نيشابور» [3] را فتح مي کند و دروازه هاي آنرا قسمت مي نمايد. پس به اصفهان مي آيد و سپس متوجه قم مي شود و بين او و أهل قم جنگ بزرگي رخ مي دهد که گروه زيادي کشته مي شوند، پس أهل قم شکست مي خورند و آنگاه حسني اموال ايشان را غارت مي کند و زنان و فرزندانشان را اسير مي نمايد و خانه هايشان را ويران مي سازد، پس أهل قم به کوهي که آنرا «واراردهار»
[ صفحه 343]
مي گويند پناهنده مي شوند و حسني مدت چهل روز در شهرشان مي ماند و بيست نفر از آنها را مي کشد و دو تن را به دار مي آويزد و آنگاه از آنجا کوچ مي کند».
مؤلف گويد: اين خطبه که مرحوم علامه مجلسي -عليه الرحمه- آنرا در رابطه با خروج حسني از اميرمؤمنان عليه السلام نقل کرده است گرچه صريح در حسني است و بعضي از صاحبنظران هم با استناد و تمسک به آن بدون توجه به روايات ديگر اصرار مي ورزند که بگويند مطابق خطبه ي مزبور سيدي که پيش از ظهور حضرت مهدي عليه السلام در ايران قيام خواهد نمود حتما «سيدحسني» است، اما از جهاتي خطبه ي مذکور خالي از اشکال نيست.
1- اينکه: به طور کلي سند ندارد.
2- اينکه: با ساير أحاديث مربوط به حسني منافات دارد.
3- اينکه: بسيار پيچيده و ابهام آميز است و به طور صريح و روشن دلالت بر مقصود نمي کند.
4- اينکه: چيزي در خصوصيات او که چگونه و از کجا و چه شهري و براي چه قيام مي کند ذکر نشده است. و حال آنکه در حديث «مفضل بن عمر» [4] که وي آن را درباره ي خروج سيدحسني پيش از ظهور در ايران، از امام صادق عليه السلام نقل کرده است، تقريبا به تمام خصوصيات وي تصريح شده و امام صادق عليه السلام محل خروج او را از مناطق مهم و مرکزي ايران، از طرف قزوين و طالقان و ديلم، و انگيزه ي قيام او را نيز دفاع از حريم مقدس اسلام دانسته است.
البته ما از اين جهت که خطبه ي مزبور سند دارد يا ندارد، معارض دارد يا ندارد، صحيح است، يا صحيح نيست، کاري نداريم، ولي اگر بخواهيم اين خطبه را جزء روايات مربوط به حسني به حساب بياوريم، شايد بتوان گفت: تنها حديثي که در ميان احاديث مربوط به «حسني» از همه ي احاديث ديگر پيچيده تر، ابهام آميزتر، و سؤال برانگيزتر است همين خطبه است. چه آنکه تاکنون احدي از دانشمندان نتوانسته است
[ صفحه 344]
راجع به اين خطبه راه حل صحيحي ارائه دهد و پاسخ اطمينان بخش و قانع کننده اي را عرضه کند.
به هر حال، ما شخصا در مورد خطبه ي مزبور نظر خاصي نداريم و تنها براي اينکه خوانندگان گرامي را در جريان عدم دلالت خطبه ي مذکور بر قيام سيدحسني مورد بحث قرار دهيم، متن نوشته ي برخي از پژوهشگران واقع بين را که به نظر ما در اين باره حق مطلب را ادا کرده اند در اينجا مي آوريم و قضاوت را به خود خواننده واگذار مي نمائيم.
مرحوم حاج شيخ جواد خراساني صاحب کتاب «مهدي منتظر» در گفتاري که تحت عنوان «خروج سيدحسني» در کتاب خود آورده است در اين باره چنين مي نويسد:
«از جمله ي رايات شرقي رايت سيدحسني است ولي آنچه در السنه و افوه مردم معروف است که سيدحسني صاحب رايت خراساني است براي او سندي نديدم.
مگر همان حديثي که کتاب «الملاحم و الفتن» از کتاب نعيم بن حماد از حضرت امام باقر عليه السلام درباره ي «شعيب بن صالح» نقل کرده که فرموده است: «جواني از بني هاشم از خراسان خواهد آمد و در جلو او شعيب بن صالح است». [5] .
اين حديث يعني: حديث امام باقر عليه السلام به علاوه ي اينکه صريح در حسني نيست چندان اعتباري هم به سند او نيست. و از طرفي هم چون کتاب در نزد عموم متداول نبوده است بسيار بعيد است که مستند او باشد. به علاوه احتمال مي رود که همان «حسيني» باشد که قبلا ذکر شد» [6] .
وي سپس بعد از ذکر چند حديث درباره ي «سيدحسني» در مورد خطبه ي اميرمؤمنان عليه السلام در بصره چنين مي نويسد:
«و اما خطبه ي اميرالمؤمنين عليه السلام در بصره که فرمود: «خروج مي کند حسني صاحب طبرستان...» ظاهرش آن است که مراد از او دولت علويه اي است که در طبرستان -مازندران- تشکيل داده شد. زيرا سه نفر آنان حسني بودند و آنان صاحب داعيه بودند و به خود دعوت مي کردند، ساحت اين حسني- يعني: سيدي که پيش از ظهور خواهد آمد- با فضل و کمالش از اين اعمال بري مي باشد.
[ صفحه 345]
بالجمله از اخبار به طور جزم نام حسني و محل خروج او معلوم نمي شود و آنقدر که معلوم است آنست که خروج او از ايران است و اتباع او هم از ديالمه اند، و چنان ظاهر مي شود که بيشتر سادات باشند» [7] .
پاورقي
[1] بحارالأنوار، ج 60، ص 215، حديث 36 و چاپ بيروت، ج 57، همان صحفه.
[2] مراد از طبرستان (مازندران) است.
[3] نيشابور يکي از شهرهاي معروف خراسان است.
[4] حديث «مفضل» در آخر روايات مربوط به حسني خواهد آمد.
[5] درباره ي «شعيب بن صالح» در آينده به تفصيل سخن خواهيم گفت.
[6] مهدي منتظر، صفحه ي 165-162 با اندکي تغيير عبارت.
[7] مهدي منتظر صفحه ي 165-164.