پس چرا حسني؟
اما اينکه برخي تصور کرده اند که آن سيد انقلابي که قبل از ظهور خواهد آمد «سيدي حسني» و از اولاد امام حسن مجتبي عليه السلام مي باشد براي آن است که:
ناقلان حديث و راويان اخبار اهل بيت عليهم السلام و يا کساني که مأمور استنساخ و نوشتن کتابهاي خطي، پيش از اختراع چاپ، بوده اند، هنگام نقل، و يا استنساخ حديث (سهوا بدون اينکه تعمدي در تحريف و نقل آن، و منحرف ساختن افکار عمومي داشته باشند) دچار اشتباه گرديده، و اشتباها حسني را بجاي (حسيني) نقل و ثبت کرده اند، و بدينوسيله چنين وانمود شده است که سيد انقلابي قيام کننده ي پيش از ظهور (حسني) است. و دليل اين گفتار، همان اختلاف نسخه هايي است که امروز در دسترس ما قرار دارد.
زيرا در برخي از آنها عبارات حديث مربوط به «حسني» چنانکه ملاحظه خواهيد فرمود: لفظ «حسني» و در برخي ديگر کلمه ي «حسيني» و حتي در برخي نيز بجاي حسني و حسيني، کلمه ي حسن، و حسين عليهماالسلام ديده مي شود.
و اما اگر آنها اشتباه نکرده باشند مي توان گفت: چون خط قديم خط کوفي بوده است، و در خط «کوفي» حسني، و حسيني، مشابه يکديگر است، و در آنزمان هم ماشين چاپي وجود نداشته، و چاپخانه اي در کار نبوده و کتاب نيز بدينصورتي که امروز رواج دارد در نزد همگان مرسوم و متداول نبوده است، از اينرو اشتباها در نسخه ها «حسني» بجاي «حسيني» نوشته شده، و کساني هم بدون اينکه در اين باره کاوش کنند و تحقيقي بعمل آورند، به پيدايش «سيدحسني» از ناحيه ي خراسان، معتقد گرديده و آنرا در کتابهاي خود نوشته اند، و گويندگان و مبلغان مذهبي هم همانگونه که حديث را در کتابها ديده اند، بدون اينکه درباره ي کيفيت انقلاب آن «سيد» و چگونگي نسب واقعي
[ صفحه 329]
وي فکر، و تحقيق نمايند آنرا براي مردم بازگو کرده اند.
مضافا به اينکه اينگونه اشتباهات در کتابها، حتي در زمان ما که وسائل چاپ و ماشينهاي مدرن و مجهز چاپي در دست است، بسيار زياد و فراوان در کتب موجود، ديده مي شود که در اينجا بيک نمونه ي آن اشاره مي کنيم.