پاسخ
جواب اين پرسشها بخواست خدا در آينده روشن خواهد شد ولي در اينجا براي اينکه خواننده ي عزيز را حيران و سرگردان نگذاريم، و آنان را بلاجواب رها نکنيم مختصرا عرض مي کنيم: ممکن است علت اينکه ائمه ي طاهرين عليهم السلام گاهي از شخص قيام کننده بعنوان «حسني» و گاهي بعنوان «خراساني» سخن گفته اند، اين باشد که:
اولا - چون پيشوايان مذهبي اسلام خواسته اند در پيشگوئيهاي خود راجع به علائم ظهور حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بمردم مسلمان جهان بفهمانند که يکي از علائم حتميه ي قريب بظهور، قيام ديني مردم مسلمان ايران به رهبري «سيدي» از دودمان پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله است و قيام او نيز از سوي مشرق از منطقه ي خراسان است از اينرو، گاهي از آن سيد بعنوان (حسني) و يا حسيني، و گاهي هم بعنوان خراساني ياد کرده اند تا بدينوسيله، هم سيد بودن وي را بمردم بفهمانند، و هم محل قيام او را براي مردم مسلمان جهان مشخص فرمايند.
و ثانيا- اينکه: ممکن است خراساني، اشاره به رهبر اصلي نهضت، و حسيني، اشاره به قيام سيد ديگري باشد. زيرا چنانکه در بخش چهارم در اين باره بتفصيل سخن خواهيم گفت: پس از پيروزي انقلاب سادات ديگري نيز به رياست خواهند رسيد و صاحب اصلي انقلاب را ياري خواهند داد.
و ثالثا - اينکه: اگر گاهي از قيام کننده بعنوان حسني، و زماني بعنوان خراساني، ياد کرده اند ممکن است براي اين بوده است که: نخواسته اند تمام خصوصيات يک انسان آزاديخواه آزاد منشي را که ذخيره ي الهي و زمينه ساز حکومت عدالت گستر مهدي موعود عليه السلام بوده است: براي همگان آشکار و هويدا ساخته و تمام مشخصات وي را يکجا بازگو نموده، و علنا او را به همه ي جهانيان معرفي نمايند.
و رابعا- اينکه، ممکن است با اين بيان، که گاهي از (قيام دولت زمينه سازان) از سرزميني بنام «مشرق» و گاهي هم از سرزميني بنام «خراسان» سخن گفته اند، هدفشان اين بوده است که قيام زمينه سازان از سرزمين شرق و از سرزمين شرق هم ناحيه اي بنام «خراسان» از سرزمين ايران است. ولي در عين حال بيش از اين
[ صفحه 236]
نمي توان شخصيت آن قيام کننده را با صراحت کامل، و بطور واضح و آشکار، آنگونه که همه مردم او را بشناسند، در اختيار همگان قرار داد، تا بدينوسيله توانسته باشند وجود پربرکت آن سيد انقلابي را از زيان و ضرر دشمنان، مصون نگهداشته، و جان او را از خطرات احتمالي دشمن که در هر زمان و مکاني پيدا مي شود حفظ نموده و در نتيجه، مورد سوء قصد واقع نشود.
و خامسا- از طرفي اين امکان وجود دارد که علت اينکه، امامان معصوم عليهم السلام در هر دوره و زماني نام يکي از شهرهاي معروف و مشهور ايران را ذکر نموده اند و بخصوص از برخي از شهرهاي مرکز و مهم «ايران» که بنحوي با خراسان پرآوازه آنروز ارتباط پيدا مي کرده است نام برده اند، هدفشان اين بوده است که خواسته اند در نتيجه بدوستان و پيروانشان بفهمانند که بهرحال: نهضت چنين شخصيت بزرگواري که «سيد» و «هاشمي» و «حسني» و يا «حسيني» است، از کشور ايران اسلامي است، و کساني هم که دعوتش را اجابت مي کنند، و به نداي روح بخش و دلنوازش در وقت نخستين فرياد «واسلاماه» او پاسخ مثبت مي دهند، و در جواب استغاثه اش (لبيک) مي گويند، و او را در تمام دوران قيام و انقلاب و پس از آن، هنگام جنگ و نبرد ياري مي نمايند، از همه ي شهرها و بخشها و روستاهاي اين مرز و بوم خواهند بود، نه از يک شهر بخصوص که کساني خيال کنند و چنين پندارند که قيام او از شهر خراسان - و مشهد مقدس- است و تنها کساني که ياريش مي نمايند اهل خرسان مي باشند.
و اما اينکه أئمه ي معصومين عليهم السلام، محل قيام او را از جانب قزوين و طالقان و ديلم دانسته اند، بسيار مشخص، و واضح و آشکار است که با اين بيان، خواسته اند به مسلمانان دنيا اعلام کنند که نخستين نقطه ي آغاز قيام چنين دلير مرد آزاده اي در اطراف «قزوين» و «طالقان» و سرزمين «ديلم» (يعني: مناطق کوهستاني ايران: از قزوين تا گيلان که از مناطق حساس و مرکزي اين کشور، و برحسب تقسيمات اقليمي قديم، جزء سرزمين «خراسان» است)، خواهد بود.
و روي اين بيان ائمه ي معصومين عليهم السلام حتي منطقه ي قيام آن «سيد» انقلابي را نيز بطور سربسته مشخص فرموده و جاي هيچگونه شک و ترديد براي احدي باقي نگذارنده اند.
خوشا بحال کساني که نداي دلنواز، و فرياد استغاثه ي آن «سيد» بزگوار را براي
[ صفحه 327]
نصرت دين و سرکوبي متجاوزين، بشنوند، و به سخنان جذاب و دلربايش که جان و دل را صفا و جلا مي بخشد گوش فرا دهند، و عاشقانه به کوي او روي آورند و از جان و دل ياريش نمايند و در برابر زورگويان و مستکبران بپا خيزند و دشمنان خدا و انسانيت را از کشور عزيز، و ميهن اسلامي خويش، با ذلت و خواري بيرون کنند و سعادت دنياو آخرت را نصيب خود سازند.