خراسان منطقه قيام زمينه سازان
اينک براي اينکه معلوم شود هدف روايات از «مشرق» در واقع ايران اسلامي بوده است چند نمونه از احاديثي را که در رابطه با حرکت پرچمهاي سياه از خراسان از ائمه معصومين عليهم السلام روايت شده و حدود جغرافيايي منطقه ي قيام زمينه سازان را به نحو شايسته اي از ميان کليه ي مناطق شرقي جهان مشخص ساخته است در اينجا مي آوريم تا صدق سخنان گذشته ما بر خواننده گرامي روشن شود. و اينک نمونه اي چند از رواياتي که درباره ي خروج پرچمهاي سياه از «خراسان» رسيده است.
1- مرحوم سيد بن طاووس - عليه الرحمه- در کتاب «الملاحم و الفتن» در مورد خروج پرچمهاي سياه از «خراسان» حديثي را از رسول خدا صلي الله عليه و آله بدين صورت آورده است:
[ صفحه 310]
«عن ثوبان قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله اذا رأيتم الرايات السود خرجت من قبل خراسان فأتوها ولو حبوا علي الثلج، فان فيها خليفة الله المهدي». [1] .
ثوبان روايات کرده است که پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: هر گاه ديديد که پرچمهاي سياه از طرف خراسان (يعني: از ايران براي نبرد) خارج شد، پس شما بسوي آنها بشتابيد اگرچه با دست و زانو (مانند کودکان خردسال) بر روي برف راه برويد زيرا خليفه خدا مهدي عليه السلام در ميان آنها و يا با آنهاست.
صاحب کتاب «عقدالدرر» يوسف بن يحياي شافعي، پس از آنکه اين حديث را از رسول گرامي اسلام نقل نموده و مدارک و مآخذ آنرا ذکر کرده است در معناي اين جمله، از حديث پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله که فرموده است (زيرا خليفه ي خدا مهدي در ميان آنهاست) چنين مي گويد: ممکن است معناي اين جمله اين باشد که صاحبان آن پرچمها قدرت و سلطه اي به دست مي آورند و زمينه ي حکومت و سلطنت حضرت مهدي عليه السلام را فراهم مي آورند.
2- جلال الدين سيوطي، در کتاب «الحاوي للفتاوي» در مورد خروج پرچمهايي سياه از خراسان و اهداف صاحبان پرچمها در روايتي از «ابوهريره» از رسول خدا صلي الله عليه و آله چنين آورده است:
«عن أبي هريرة قال:قال رسول الله صلي الله عليه و آله تخرج من خراسان رايات سود فلا يردها شي ء حتي تنصب بايلياء». [2] .
پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله فرموده: پرچمهاي سياهي از خراسان (براي نبرد) بيرون مي آيد که هيچ چيز نمي تواند جلو آنها را بگيرد تا اينکه در «بيت المقدس» نصب مي شود. [3] .
آنگاه «سيوطي» درباره ي اين پرچمها چنين مي گويد:
ابن کثير درباره ي اين پرچمها نه آن پرچمهاي سياهي است که «ابومسلم خراساني» با آنها آمد و دولت بني اميه را سرنگون ساخت بلکه
[ صفحه 311]
اين پرچمهاي سياه، پرچمهاي سياه ديگري است که براي ياري دادن و ملحق شدن به مهدي عليه السلام مي آيند و قيامشان به قيام حضرت مهدي عليه السلام متصل است.3- نويسنده ي کتاب «غيبت نعماني» درباره ي خروج پرچمهاي سياه از خراسان حديثي را از اميرالمؤمنين عليه السلام بدين صورت نقل کرده است:
«عن أبي جعفر محمد بن علي عليهماالسلام قال: سئل أميرالمؤمنين عليه السلام عن قوله تعالي (فاختلف الأحزاب من بينهم) فقال: انتظروا الفرج من ثلاث فقيل يا أميرالمؤمنين ما هن؟ فقال اختلاف أهل الشام بينهم، و الرايات السود من خراسان، و الفزعة في شهر رمضان». [4] .
امام باقر عليه السلام فرمود که: از اميرالمؤمنين عليه السلام درباره ي اين آيه ي شريفه: (فاختلف الاحزاب من بينهم) [5] سؤال شده، حضرت فرمود: با ديدن سه علامت منتظر فرج باشيد. يا اميرالمؤمنين عليه السلام آن سه علامت چيست؟ فرمود يکي اختلافي است که در ميان شاميان، يعني: اهل شام، پيدا مي شود، و ديگري آمدن پرچمهاي سياه از خراسان است، و سومي وحشتي است که در ماه مبارک رمضان پديدار مي گردد.
عرض شد يا اميرالمؤمنين! وحشت در ماه رمضان چيست؟ فرمود: مگر نشنيده ايد گفتار خداي تعالي را که در قرآن کريم مي فرمايد «و ان نشأ ننزل عليهم من السماء آية فضلت أعناقهم لها خاضعين»؛ [6] اگر بخواهيم نشانه اي از آسمان براي آنها مي فرستيم که گردنهايشان در برابر آن کج شده و خاضع گردند.
نشانه، آن صدائي است که از آسمان شنيده مي شود بطوري که دختران پشت پرده را از خانه بيرون مي کشد و خفتگان را بيدار مي کند و اشخاص بيدار را هراسناک مي گرداند.
4- متقي هندي در کتاب «کنزالعمال» درباره ي موضوع مورد بحث حديثي را از اميرمؤمنان عليه السلام بدين صورت آورده است:
[ صفحه 312]
ابي الطفيل، از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت کرده است که آن حضرت به او فرمود: اي «عامر» هرگاه شنيدي که پرچمهاي سياه از خراسان نمايان شد، و تو در ميان صندوقي قرار داشتي که درب آن را بسته و قفل کرده باشند، آن قفل و صندوق را بشکن تا در زير آن پرچمها (به کمک صاحبان پرچمهاي سياه بشتابي و به مبارزه ي با دشمنان برخيزي) و اگر نتوانستي خود را به آنها برساني بايد آن چنان تلاش و کوشش کني تا جائي که بتواني خود را به آنها رسانده و در زير آن پرچمها مبارزه کني تا وقتي که در راه خدا به افتخار شهادت نائل آئي. [7] .
5- در روايتي که جابر، از حضرت امام محمدباقر عليه السلام روايت نموده چنين آمده است:
«عن جابر عن أبي جعفر عليه السلام قال: تنزل الرايات السود اللتي تخرج من خراسان الکوفة فاذا ظهر المهدي عليه السلام بمکة بعثت اليه بالبيعة». [8] .
جابر مي گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: پرچمهاي سياهي که از خراسان خروج خواهند کرد به کوفه وارد خواهند شد و چون مهدي عليه السلام در مکه ظاهر گرديد، آنان بيعت خود را براي آن حضرت خواهند فرستاد.
6- در ضمن روايت ديگري که درباره ي خراب شدن «شام» و خروج سفياني و هجوم لشکريان او به عراق، از آن بزرگوار نقل شده چنين آمده است:
«فبيناهم کذلک اذ اقبلت رايات من خراسان، تطوي المنازل طيا حثيثا و معهم نفر من أصحاب القائم» [9] .
در اين ميان که لشکريان سفياني درکوفه مشغول قتل و غارت هستند پرچمهاي زيادي (که متشکل از چند لشکر است) از خراسان حرکت کرده، به سرعت منازل ميان راه را طي مي کنند و چند نفر از ياران حضرت «قائم» عليه السلام نيز با آنها است.
7- در ضمن حديث مفصلي که درباره ي اوضاع عمومي قبل از ظهور و بعد از آن، از حضرت امام محمدباقر عليه السلام روايت شده چنين آمده است:
[ صفحه 313]
«و يظهر السفياني و من معه حتي لا يکون له همة الا آل محمد صلي الله عليه و آله و شيعتهم، فيبعث بعثا الي الکوفة، فيصاب باناس من شيعة آل محمد صلي الله عليه و آله بالکوفة قتلا و صلبا، و يقبل راية من خراسان حتي ينزل ساحل الدجلة» [10] .
سفياني و پيروانش آشکار مي گردند و هيچ قصد و همتي جز کشتن و آزار اولاد پيغمبر و شيعيان آنها را ندارند. او لشکري را به طرف کوفه مي فرستد و عده اي از شيعيان آل محمد صلي الله عليه و آله را در آنجا مي کشند و گروهي را هم به دار مي زنند و لشکري نيز از خراسان حرکت کرده مي آيد تا اينکه در ساحل دجله فرود مي آيند.
8- در يک حديث ديگر که باز هم از امام محمدباقر عليه السلام درباره ي حضرت ولي عصر - عجل الله تعالي فرجه- روايت شده چنين آمده است:
جابر مي گويد: امام محمدباقر عليه السلام فرمود: حضرت مهدي (سلام الله عليه) در موقع عشا در مکه مکرمه ظاهر مي شود، و پرچم رسول خدا صلي الله عليه و آله و پيراهن و شمشير آن حضرت با او خواهد بود، و هم چنين علامات و نور و بياني به همراه خواهد داشت.
پس چون نماز عشا را بجاي آورد با صداي بلند فرياد مي زند (اي مردم) من خدا را به ياد شما مي آورم و آن موقعي را که در مقابل او قرار مي گيريد خاطر نشانتان مي سازم، خداي تعالي حجت را بر شما تمام نموده و انبياء و کتب آسماني را فرستاده و به شما فرمان داده است تا چيزي را براي او شريک قرار ندهيد و اطاعت او و فرمان پيغمبرش را محافظت کنيد. و آنچه را که قرآن مجيد احياء کرده و زنده ساخته احيا کنيد و آنچه را که قرآن کريم از بين برده از بين ببريد و (طريق) هدايت را ياري کنيد، و براي تقوي و پرهيزکاري معين و مددکار باشيد، زيرا که فاني شدن دنيا نزديک است و من شما را بسوي خدا و رسول خدا صلي الله عليه و آله دعوت مي کنم تا به کتاب خدا عمل کنيد و باطل را از ميان برده و نابود کنيد و سنت و شريعت را احيا نمائيد.
پس با سيصد و سيزده نفر به تعداد (اصحاب بدر) بدون اينکه با يکديگر وعده اي داشته باشند (بدون قرار قبلي) مانند لکه هاي ابر پائيزي که در يکجا جمع مي شوند،
[ صفحه 314]
بدور هم گرد مي آيند، آنان پارسايان شب و شيران روزند و حضرت مهدي عليه السلام در ميان آنها ظاهر مي شود.
(پس خداوند (بوسيله ي او) سرزمين حجاز را مي گشايد و کساني را که از بني هاشم در زندان بسر مي برند آزاد مي کند و پرچمهاي سياه در کوفه وارد مي شوند و صاحب پرچم هاي سياه (که ظاهرا همان سيدخراساني معروف است) بيعت خود را براي آن حضرت مي فرستد، و مهدي عليه السلام لشکريان خود را به اطراف مي فرستد و ظلم و ستم و اهل آن را از بين مي برد، و کار او روبراه و شهرها در اختيار او قرار مي گيرد و خداوند قسطنطنيه را به دست با کفايت او فتح مي کند). [11] .
آنچه تا اينجا گفته شد، گوشه هائي از احاديث مربوط به مشرق و خراسان بود که ما آنها را بعنوان نمونه، و اينکه هدف از مشرق و خراسان (ايران) است در رابطه با نهضت اسلامي ايرانيان پيش از ظهور آورديم و از اين قبيل روايات در کتب شيعه و سني فراوان يافت مي شود و آنچه را که ما تا اينجا آورديم تنها، قسمتي از آن روايات است، و البته نگفته ها در اين مورد بسيار است و اگر ما مي خواستيم همه ي آنچه را که در اين باره از ائمه ي معصومين عليهم السلام و صحابه و تابعين روايت شده است در اين مجموعه ي مختصر نقل کنيم از اصل مطالب باز مي مانديم، و لذا به همين مقدار اکتفا نموديم و اميدواريم که با نقل روايات ياد شده توانسته باشيم منطقه ي قيام زمينه سازان دولت جهاني حضرت ولي عصر (ارواحنا له الفداء) را به دوستداران عدالت و منتظران فرج اهل بيت عليهم السلام شناسانده باشيم.
[ صفحه 316]
پاورقي
[1] الملاحم و الفتن ص 53 باب 94 عقدالدرر ص 126، 125 و الحاوي للفتاوي ج 2 ص 63 و کنزالعمال ج 14 ص 361.
[2] الحاوي للفتاوي ج 2 ص 60 و کنز العمال ج 14 ص 261.
[3] درباره ي اين حديث در آينده به تفصيل سخن خواهيم گفت.
[4] غيبت نعماني ص 251 طبع صدوق.
[5] سوره ي مريم آيه ي 27.
[6] سوره ي شعراء، آيه ي 4.
[7] کنزالعمال ج 11 ص 278 حديث 31514.
[8] الملاحم و الفتن ج 1 ص 55 باب 104.
[9] بحارالانوار ج 52 ص 238.
[10] بحارالانوار ج 52 ص 222.
[11] الملاحم و الفتن ج 1 ص 64 باب 129 و الحاوي للفتاوي ج 2 ص 72، 71.