نقل خطبه لؤلؤه به روايت سيد بن طاووس
مرحوم سيد بن طاووس عليه الرحمه در کتاب «الملاحم و الفتن» قسمت آخر خطبه ي لؤلؤه را که بعد از نام پادشاهان بني عباس ذکر فرموده است، بصورت ديگري نقل نموده که چون الفاظ آن با خبر (علقمة بن قيس) اندکي تفاوت دارد، آن را براي مزيد اطلاع خوانندگان نقل مي کنيم و سپس به توضيح برخي از مطالب آن مي پردازيم.
وي خطبه ي لؤلؤه ي اميرالمؤمنين عليه السلام را از قول (سليلي) اينگونه روايت کرده است که سليلي گويد: پانزده روز پيش از آنکه اميرالمؤمنين عليه السلام از بصره خارج شود خطبه اي خواند و در آن خطبه بعد از آنکه پادشاهان (بني عباس) را اسم برد چنين فرمود:
«و ثمة [و تمت] الفتنة الغبراء و القلادة الحمراء و في عنقها قائم الحق، ثم يسفر عن وجه بين، أصبحت الاقاليم کالقمر المضي ء بين الکواکب الدري. ألا و ان لخروجه علامات عشر، فأولهن طلوع الکوکب المذنب و يقارب من المجاري و أي قرب، و يتبع به هرج و شغب، فتلک أول علامات المغيب و من العلامة الي العلامة عجب انقضت العلامات العشر، فيها القمر الأزهر، و تمت کلمة الاخلاص بالله رب العالمين». [1] .
«(سپس بعد از خلافت بني عباس) در آن هنگام که فتنه ي تيره و غبارآلود و گردن بند قرمز (که کنايه از جنگ و فتنه ي عمومي است) تمام شد پس از آن قائم به حق در گردن آن - يعني: در آخر آن است- سپس به طور آشکار او پرده از روي خود برمي دارد و ظاهر مي شود. بعد از آن هفت اقليم (يعني: سرزمينها و قارهاي جهان) چون ماه نوراني بين ستارگان درخشان خواهند شد آگاه باشيد که براي آمدن آن حضرت ده علامت است. اول آن علامتها طلوع ستاره ي دنباله دار است که از مجاري نزديک مي شود چه نزديک شدني، و بعد از آن فتنه و آشوبهايي بپا مي شود و جنگ و شرارت روي مي دهد. و اينها اول علامات (ظهور) آن غايب شونده است، و از هر علامتي، تا وقوع علامت ديگر عجائبي روي خواهد داد.
پس موقعي که علامت ده گانه بپايان رسيد در بين انقضاء آن علائم، ماه تابان خواهد درخشيد، و کلمه ي اخلاص (يعني: کلمه ي لا اله الا الله) که دليل بر توحيد و يگانگي خداوند عالم است کامل خواهد شد».
[ صفحه 280]
پاورقي
[1] الملاحم و الفتن باب 58 ص 136 منشورات الرضي.