بازگشت

خطبه لؤلؤه اميرالمؤمنين


مرحوم علي بن محمد خراز قمي در کتاب «کفاية الاثر» از علقمة بن قيس روايت کرده است که وي گفت: اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد کوفه بالاي منبر براي ما خطبه ي (لؤلؤه) را ايراد نمود و از جمله، در آخر آن خطبه چنين فرمود:

آگاه باشيد که بزودي من از ميان شما مي روم و به عالم غيب رهسپار مي گردم شما بعد از من منتظر فتنه ي امويان و سلطنتي مانند سلطنت پادشاهان ايران، و همچنين از بين بردن چيزي که خداوند آنرا زنده نموده، و زنده کردن چيزي که خداوند آن را از ميان برد (يعني بدعت و بدبيني)، باشيد.

پس در گوشه ي خانه هاي خود قرار گيريد (و اگر مي توانيد) آتش درخت (غضا) را لاي دندان بگذاريد [1] و خدا را بسيار ياد کنيد که اگر بدانيد، ياد خدا از همه چيز بزرگتر است.



[ صفحه 278]



آنگاه فرمود: شهري در بين دجله و دجيل و فرات، ساخته مي شود که آن را «زوراء» مي گويند. پس هرگاه آن شهر را ديديد که با گچ و آجر ساخته شد و با طلا و نقره و لاجورد و مرمر و رخام و درهائي از چوب عاج و آبنوس و خيمه ها و قبه ها و پرده ها (يا پناهگاهها) تزيين گرديد، و انواع درختان ساج و عرعر و صنوبر (و ساير درختان) سر به فلک کشيده در هر طرف آن ديده ها را خيره ساخت، و به انواع قصرها و کاخهاي گوناگون استحکام يافت و بيست و چهار نفر از پادشاهان «بني شيصبان» [2] که عبارت باشند از:

سفاح، مقلاص، جموح، خدوع، مظفر، مؤنث، نظار، کبش، مهتور، عثار، مصطلم، مستصعب، علام، رهباني، خليع، سيار، مترف، کديد، اکتب، مسرف، اکلب، و سيم، و صيلام و عينوق، يکي پس از ديگري در آنجا سلطنت کردند، [3] و سپس «قبه خاکي رنگ در بيابان سرخ بنا گرديد، آنگاه پشت سر آن قائم بحق همچون ماه نوراني بين ستارگان درخشان در ميان سرزمينهاي عالم و قاره هاي بزرگ جهان نقاب از چهره ي خود برمي دارد».

«ألا و ان لخروجه علامات عشرة، أولها طلوع الکوکب ذي الذنب، و يقارب من الحادي و يقع فيه هرج و مرج و شغب، و تلک علامات الخصب. و من العلامة الي العلامة عجب فاذا انقضت العلامات العشرة اذ ذاک يظهر القمر الأزهر و تمت کلمة الاخلاص لله علي التوحيد».

آگاه باشيد که براي آمدن آن حضرت ده علامت است، نخستين آن علامتها طلوع ستاره ي دنباله دار است که به ستاره ي حادي نزديک مي شود. و در آن موقع هرج و مرج و شرارت روي مي دهد، و اينها نشانه هاي گشايش و نزديکي فرج است و از هر علامتي تا پيدايش علامت ديگر شگفتيهايي است. وقتي علامات ده گانه تمام شد در آن وقت ماه تابان ظاهر مي گردد و کلمه ي اخلاص (لا اله الا الله) که دليل بر توحيد و يگانگي خداست کامل مي شود. [4] .



[ صفحه 279]




پاورقي

[1] اين جمله کنايه از حفظ زبان از خطر است.

[2] شيصبان از اسامي شيطان است و مراد از آن بني عباس مي باشد.

[3] بايد توجه داشت که اسامي نامبرده اشاره به صفات هر يک از خلفاء بني العباسي است و براي تطبيق اين صفات با هر يک از آنها نياز به احاطه ي کامل تاريخ دارد و مرحوم علامه ي مجلسي اعلي الله مقامه در بحارالانوار ج 41 ص 323 مفصلا اين مطلب را حلاجي فرموده است. به آنجا رجوع شود.

[4] کفايةالاثر ص 213 الي 219 طبع قم 1401 هجري- و بحارالانوار ج 52 ص 267 حديث 155 و ج 36 ص 254 حديث 255 و ج 41 ص 318.