بازگشت

کشته شدن نفس زکيه در مکه و پسر عمويش در مدينه


از جمله ي علائمي که باز هم در خطبه ي مورد بحث به آن اشاره شده است، بريده شدن سر مردي از بني هاشم در بين رکن و مقام است، و اين مرد هاشمي، چنانچه قبلا هم گفتيم سيد جليل القدري است که سر او را در بين رکن و مقام در خانه خدا (بشکل خاصي) مي برند، و او پسر عموي آن سيدي است که در مدينه به شهادت مي رسد.

در مورد کشته شدن اين سيد، که در مدينه ي منوره صورت مي پذيرد در روايتي که از امير مؤمنان عليه السلام رسيده، چنين آمده است:

سفياني مي نويسد، براي آن کسي که در کوفه است بعد از آن که کوفه را کوبيده باشد، به او فرمان مي دهد که به طرف حجاز برود، پس او به طرف مدينه حرکت مي کند و شمشير کشيده چهار صد نفر از قريش و انصار را مي کشد و شکمها را دريده و بچه ها را به قتل مي رساند و يک برادر و خواهر را که نام آنها (محمد و فاطمه) است



[ صفحه 271]



مي کشد و کشته ي آنها را بر در مسجد مدينه به دار مي زند. [1] .

از اين حديث و حديث بعدي که در همين زمينه از امام صادق عليه السلام روايت شده چنين فهميده مي شود که علاوه بر اين خواهر و برادر، يک سيد ديگر نيز در مدينه کشته مي شود. زيرا در روايتي که از آن حضرت نقل شده چنين آمده است که فرمود:

ناچار بايد در مدينه سيدي از آل محمد صلي الله عليه و آله کشته شود، از آن حضرت پرسيدند يا بن رسول الله آيا اين «سيد» همان نيست که لشکريان سفياني او را به قتل مي رسانند؟! فرمود: نه، و لکن لشکريان (بني فلان) يعني: اتباع بني عباس، آنهائي که در عراق حکومت مي کنند وي را مي کشند يکي از آنها مي آيد و وارد مدينه مي شود و مردم نمي دانند به چه منظوري به مدينه آمده است پس آن سيد را مي گيرند و او را به قتل مي رسانند و زماني که او را از روي ظلم و ستم، و تجاوز و دشمني کشتند ديگر خداوند به آنها مهلت نمي دهد و پس از اين ماجرا متوقع فرج، و ظهور حضرت مهدي عليه السلام باشيد. [2] .

از اين حديث استفاده مي شود که اين سيد مظلوم به دست عراقيها کشته مي شود.

و البته ناگفته نماند که از برخي اخبار چنين استفاده مي شود که دو سيد در مکه و دو سيد در مدينه کشته مي شوند اما دو سيدي که در مکه کشته مي شوند يکي همان «نفس زکيه» است- که پيشتر گفتيم سيد حسيني است- و ديگري سيدي است که اهل مکه بر او يورش مي برند و او را مي کشند و سرش را به شام مي فرستند و او سيد حسني است. [3] .

و اما آن دو سيد ديگر که در مدينه، کشته مي شوند، يکي برادر نفس زکيه و ديگري پسر عموي اوست. [4] .


پاورقي

[1] الملاحم و الفتن ص 56 باب 107 ط- منشورات الرضي.

[2] غيبت نعماني ص 166 ط- صدوق و منتخب الاثر ص 501.

[3] بشارةالاسلام ص 139، روضةکافي ص 225 ح 66 و بحارالانوار ج 52 ص 30.

[4] بحارالانوار، ج 52، ص 208-207 ح 45 و غيبت شيخ طوسي، ص 279.