بازگشت

انقراض دولت شاهنشاهي در ايران


از بررسي مجموع روايات، و همه ي شواهد و قرائن، و وعده هاي صريحي که خاندان عصمت و طهارت در مورد علائم ظهور حضرت ولي عصر -عجل الله تعالي فرجه - به شيعيانشان داده اند، چنين استفاده مي شود که قبل از ظهور آن يکتا بازمانده ي حجج



[ صفحه 206]



الهي، «رژيم شاهنشاهي ايران» نيز، چون رژيم سلطنتي عراق سقوط خواهد کرد.

البته با اين تفاوت که سقوط رژيم سلطنتي عراق به وسيله ي ايادي استعمار و مزدوران آنها به انگيزه ي چپاول بيشتر، و تسلط بر مردم مسلمان عراق انجام خواهد شد، ولي سقوط رژيم شاهنشاهي ايران براي «طلب حق» و برپايي حکومت اسلامي، به وسيله ي قيام مردم مسلمان ايران که از دوستان و شيعيان اهل بيت عليهم السلام و «صاحبان پرچم هاي سياهند» به رهبري سيدي از دودمان رسول خدا صلي الله عليه و اله صورت خواهد گرفت.

دليل اين گفتار: روايات فراواني است که از شيعه و سني درباره ي خروج «پرچم هاي سياه» از «مشرق» و يا «خراسان» به رهبري «سيدي هاشمي» که پيش از ظهور حضرت مهدي عليه السلام در ايران قيام خواهد نمود از ائمه ي معصومين عليهم السلام نقل شده است.

و هر چند که در مورد خروج اين سيد بزرگوار، اختلافات فراواني در روايت رخ داده است تا جائي که بعضي او را «حسني»، و بعضي وي را «حسيني» مي دانند، و حتي بعضي ها هم در نوشته هاي خود نام او را «حسن» و بعضي نامش را نام پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله - يعني: محمد- و بعضي ديگر نام او را نام پيغمبري از پيغمبران بزرگ الهي دانسته اند، اما به هر حال در همه ي منابع موثق حديث به خروج مردي «هاشمي» پيش از ظهور حضرت مهدي عليه السلام از شرق، و يا خراسان تصريح گرديده است. [1] .

در اين زمينه علاوه بر رواياتي که تا به اينجا درباره ي زمينه سازان انقلاب جهاني مهدي عليه السلام آورديم، و همچنين روايات معتبر و مستقل و متواتري که خواهيم آورد شواهد و قرائن رزيادي در نوشته ها و آثار برخي از نويسندگان و پژوهشگران آثار اهل بيت عليهم السلام به چشم مي خورد که براي اطلاع خوانندگان برخي از آنها را دراينجا مي آوريم.

1- نويسنده ي کتاب «يوم الخلاص» درباره ي بعضي از علائم نزديک به ظهور، در اين باره که موقع ظهور حضرت مهدي عليه السلام فرا نخواهد رسيد مگر اينکه شخصي در ايران به مقام سلطنت برسد که به او «شاهنشاه» بگويند، در حديث مختصري از کتاب «صحيح مسلم» نقل کرده است که پيغمبر گرامي اسلام صلي الله عليه و اله فرمود:



[ صفحه 207]



«لا تقوم الساعة حتي يملک الناس رجل من الموالي، يقال له: جهجاه» [2] .

«زمان ظهور - حضرت مهدي عليه السلام - فرا نخواهد رسيد جز هنگامي که مردي موالي - ايرانيان -، مردم را تحت سلطه ي خود درآورد که به او شاهنشاه گفته مي شود».

اين دانشمند محترم پس از آنکه حديث مزبور را نقل مي کند در توضيح کلمه ي «موالي» و لفظ «جهجهاه» که در متن عربي حديث آمده است چنين مي نويسد:

مقصود از کلمه ي «موالي» در حديث ياد شده، مسلمانان غيرعرب است، و بدون ترديد منظور پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله از مسلمانان غيرعرب، به دليل کلمه ي «جهجاه» که در حقيقت به معني «شاهنشاه» است ايرانيان مي باشند، و چنين کسي بنام محمدرضا شاه پهلوي، به عنوان «شاهنشاه» زمام امور ملت مسلمان ايران را به دست گرفت، و به پيروي از پدرش -رضاخان-، ايران اسلامي را به يک کشور اروپائي تبديل کرد، و تا آنجا پيش رفت که اراده داشت همه ي احکام شريعت را نيست و نابود کند.

اين نويسنده ي گرانقدر سپس در دنباله ي توضيح مذکور چنين مي نويسد:

من اين حديث شريف را که به بعضي از علائم نزديک به ظهور اشاره داشت بدين علت در اينجا نقل نمودم که اين (شاهنشاه اعظم) از سلطنت معزول گرديد، و به دنبال عزل اين پادشاه، دير يا زود انقلاب «خراساني» [3] به وقوع خواهد پيوست. [4] .

2- مؤلف کتاب «لمعان الأنوار» مرحوم شيخ ابوالحسن مرندي - رحمة الله عليه- مطلبي را در رابطه با علائم قريب به ظهور از يکي از دانشمندان مشهور اسلامي قرن ششم هجري قمري نقل کرده است که چون بيانگر همه ي واقعيات موجود عصر ما، و جريان انقلاب، و فرار شاه و بازگشت پيروزمندانه ي رهبري انقلاب از تبعيد، و حرکت



[ صفحه 208]



انقلابي تشيع، و وحدت و يکپارچگي ملت مسلمان ايران، و انقراض رژيم ستمشاهي است آنرا براي خوانندگان گرامي نقل مي کنيم.

عين عبارت عربي متن کتاب چنين است:

«... و اما الايران فيدوم اختلالها بسنتين و ساقطها يعود و لا يستريح بالقعود تتحد أرکانها فيکون مستقلا ان شاء الله - الي أن قال - قم ياسين، و اخطب يا لام، و احکم يا ميم و اجمع المسلمين قد مضت الملوک الجبابرة، جاء الحق و زهق الباطل».

«... و اما ايران اوضاعش مختل مي شود و اين وضع تا دو سال ادامه مي يابد، و ساقط کننده ي رژيم - از تبعيد- برمي گردد و آرام نمي نشيند، پايه هاي حکومت ايران محکم و استوار مي گردد، و ايران به خواست خدا کشور مستقلي خواهد بود- تا اينکه مي گويد:- اي سفياني بپا خيز، و اي جبرئيل! منادي آسماني بانگ برآور، و اي «مهدي» زمام امور حکومت را به دست گير و مسلمانان جهان را گردآوري نما که پادشاهان ستمگر رفتند و حق آمد و باطل از ميان رفت» [5] .

در اين گفتار مطلب مبهمي نيست که نياز به شرح و توضيح داشته باشد جز اينکه در جمله آخر، نام «سفياني» و نام جبرئيل عليه السلام و نام حضرت مهدي -عجل الله تعالي فرجه - با رمز و کنايه بيان شده است که بر اهل فن پوشيده نيست و کساني که با اخبار و احاديث اهل بيت عليهم السلام سر و کار دارند اين رموز را بخوبي تشخيص مي دهند.

شايد برخي از ناباوران اينگونه خبرهاي غيبي را خرافه بپندارند ولي هر تعبيري که از آن بشود خبر مذکور يک خبر غيبي و يک معجزه ي علمي است که گوينده اش متجاوز از 700 سال قبل، و پيش از وقوع حادثه از آن خبر داده است و گويا بازگو کننده ي اين خبر که به زمان معصومين عليهم السلام از ما نزديکتر بوده است منابعي در دست داشته که سخنانش از آن منابع - که از منبع وحي بوده - سرچشمه گرفته است، و جاي هيچگونه تعجب هم نيست.

زيرا: پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله در يکي از سخنان خود مي فرمايد:

«لايخرج المهدي حتي لايبقي قيل و لا ابن قيل الا هلک»



[ صفحه 209]



«مهدي عليه السلام ظاهر نمي شود جز هنگامي که هيچ شاه و شاهزاده اي در روي زمين نماند جز اينکه هلاک شوند» [6] .

و اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد:

«ان من السنين سنوات جوادع، تجدع فيها عطارفة و هراقلة».

«سالهاي خشکي، تنگي، هرج و مرج پيش مي آيد که در آن سالها کار پادشاهان يکسره مي شود.» [7] .و امام صادق عليه السلام در ضمن حديثي مي فرمايد:

«يذهب ملک السنين و يصير ملک الشهور و الأيام»

«زمامداري چند ساله از بين مي رود و زمامداري چند ماهه و چند روزه معمول مي گردد» [8] .

آري خواننده ي گرامي! اين سالها مدت مديدي است که شروع شده و تاجهاي سلاطين بکي پس از ديگري سقوط مي کند و رژيمهاي سلطنتي نابود مي شود و نمونه ي بارز آن سقوط رژيم سلطنتي در عراق و از بين رفتن رژيم 2500 ساله ي شاهنشاهي در ايران و برخي کشورهاي ديگر جهان است. و زماني فرا خواهد رسيد که ديگر نام و نشاني از سلاطين و پادشاهان در جهان باقي نماند.

آري نشانه ها يکي بعد از ديگري ظاهر مي شود، برخي از آنها در زمان ما تحقق يافته و برخي هم قبلا در زمان پدران و اجداد ما تحقق يافته است، برخي از آنها قطعي و ترديد ناپذير است و برخي ديگر مشروط به شروطي است. برخي از آنها به طور تفصيل بيان گرديده و برخي به نحو اجمال، و در هر حال ترديدي نيست که اين نشانه ها را همگان مي بينند ولي ويژگيهايش را تشخيص نمي دهند، چنانکه ما امروز برخي از آنها را مي بينيم ولي در آنها دقت و تأمل نمي کنيم.

اينک به اصل مطلب باز مي گرديم و به نقل شواهد ديگري مي پردازيم.

3- «شاه نعمت الله ولي» متوفاي سال 834 هجري در اشعار مفصلي که درباره ي



[ صفحه 210]



علائم ظهور امام زمان عليه السلام سروده است، و در آن اشعار نام بسياري از سلاطين ايران و حتي مدت سلطنت آنان را نيز تعيين کرده است، در اين باره که قبل از ظهور حضرت صاحب الامر (روحي و ارواح العالمين له الفداء) (رژيم شاهنشاهي ايران) منقرض خواهد گرديد، و سيدي از دودمان اهل بيت عليهم السلام زمام امور مردم مسلمان ايران را بدست خواهد گرفت، و کساني که با او همکاري خواهند نمود، همه اهل علم و روحاني خواهند بود، در کمال صراحت سخن گفته است که ما براي اثبات مدعاي خود به نقل قسمتي از اشعار او که محل شاهد است و بطور صريح و آشکار دلالت بر مقصود مي کند بسنده مي کنيم.

وي در آن اشعار چنين مي گويد:



قدرت کردگار مي بينم

حالت روزگار مي بينم



از نجوم اين سخن نمي گويم

بلکه از کردگار من بينم



از شهنشاه ناصرالدين را

شيوني بيمدار مي بينم



بعد از آن شه مظفرالدين را

تو بدان برقرار مي بينم



از الف تا بدال مي گويم

شهيش را مدار مي بينم [9] .



چون گذشت از سرير دولت او

تو ببين من دوبار مي بينم [10] .



بعد از اين، شه چو رفت از پايان

سيدي تا جدار مي بينم [11] .



نايب مهدي آشکار شود

بلکه من آشکار مي بينم



بندگان جناب حضرت او

سر بسر تاجدار مي بينم [12] .



با توجه به اينکه: وفات شاه نعمت الله ولي، بفرموده ي مرحوم حاج شيخ آغا بزرگ طهراني تغمده الله برحمته در کتاب «الذريعه» در سال 834 هجري بوده است، و از آن روز



[ صفحه 211]



تاکنون مدت 588 سال مي گذرد در حالي که هنوز از وجود ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه و احمد شاه و رضاخان و پسرش، اثر و آثاري نبوده است اين اشعار بسيار حائز اهميت است و از اينکه وي حتي نام پادشاهان ايران و مدت سلطنت آنان را نيز تعيين کرده است معلوم مي شود که وي مدارک و مآخذي از اخبار و آثار اهل بيت عليهم السلام در اختيار داشته است که متأسفانه اين مدارک بدست ما نرسيده است. [13] .

4- ناظم الاسلام کرماني در کتاب «علائم الظهور» که در سال 1329 هجري قمري، يعني: حدود 78 سال پيش به چاپ رسيده است، ضمن علائم چندي که براي ظهور مبارک حضرت ولي عصر -عجل الله تعالي فرجه الشريف - برشمرده است، مطالبي را در صفحه ي 114 تحت عنوان: (سلاطين عجم) نقل کرده است که چون بيانگر وقوع شگفت انگيزترين حادثه ي تاريخ دوره ي معاصر ايران، و واژگوني تاج و تخت سلطنت در اين کشور، و پناه بردن شاه ايران به دولتهاي کفر و کشورهاي غربي، و نهضت اسلامي مردم ايران، و پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن سال 1357 شمسي است، لذا آنرا براي مزيد استحضار خوانندگان گرامي در اينجا نقل مي کنيم.

وي در کتاب «علائم الظهور» صفحه ي 114 ضمن برشمردن برخي از علائم درباره ي (سلاطين عجم) چنين مي نويسد:

«ديگر از علائم، خارج شدن سلطان عجم است از ايران».

«ديگر خارج شدن سلاطين عجم است از شأن، و وقار و زي خود».

«ديگر پناه بردن سلطان اسلام است به کفار».

«ديگر عزل پادشاه اسلام است از سلطنت».

«و در «مجمع النورين» گفته است: از جمله ي، علائم عزل پادشاه اسلام است، و نصب آن اولا، و عزل آن ثانيا، و نصب آن ثالثا». [14] .

هر چند علائمي که ناظم الاسلام کرماني در مورد «عزل» و خارج شدن بعضي از سلاطين ايران از اين کشور، و پناهنده شدن آنها به دولتهاي کفر ذکر کرده است، کمي



[ صفحه 212]



پيچيده و مبهم است، و بخوبي معلوم نمي شود که منظور از اين پادشاهان که از ايران خارج مي شوند و يا از سلطنت معزول مي گردند چه کساني هستند؟ ولي با توجه به قرائني که ذکر نموديم، و قرائني که در مجموعه ي خود علائم مذکور و بعضي از احاديث ديده مي شود، بالاخره اين معنا بخوبي روشن مي شود که اگر پادشاهي در ايران از سلطنت معزول گرديد و از ايران خارج شد و به دولتهاي کفر پناه برد، بي ترديد خروج چنين پادشاهي از ايران از جمله ي علائم مزبور، محسوب مي شود.

ضمنا ناگفته نماند که از بعضي قرائني که ذکر نموديم چنين استفاده مي شود که: آخرين پادشاهي که در ايران از سلطنت معزول گرديد و به دنبال آن سيدي از نوادگان اهل بيت عليهم السلام زمام امور اداره ي کشور را به دست گرفت، اين علامت، از علائم قريب بظهور است. [15] .

5- نوستر آداموس، مشهورترين غيبگوي تاريخ که انقلاب کبير فرانسه ظهور ناپلئون و هيتلر و سرنوشت آنها و بسياري از وقايع مهم تاريخ عصر ما را در حدود 400 سال قبل پيش بيني کرده است، به طور استثناء چند پيشگوئي در رابطه با حوادث ايران و عراق دارد که چون مربوط به وقايع اين دوران است آن را نيز به عنوان شاهد در اينجا مي آوريم.

«انقلاب، جنگ و گرسنگي ايران را فرا مي گيرد، تعصب و هيجان مذهبي شاه را به زانو درمي آورد، و پايان کار او در فرانسه آغاز مي شود که يک مرد روحاني به آنجا هجرت کرده است».

«شاه به علت ناچيز شمردن دشمن مقاومت نمي کند، و بعد بکار بردن اسلحه را زيان بخش مي داند زيرا به فکر پسرش مي باشد و سرانجام ايران به دست روحانيون مي افتد» [16] .

در کتاب «پيشگوئيهاي نوستر آداموس» ترجمه و پژوهش پوران فرخ زاد، پيشگوئي مذکور با اين عبارات آمده است:



[ صفحه 213]



«باران، خشک سالي و جنگ در پرشيا [17] متوقف نخواهد شد از زيادي اعتماد، به خود سالار خيانت خواهد شد کنش هائي که در فرانسه آغاز شده است در همانجا، پايان خواهد گرفت پيماني پنهاني، براي نابودي يک نفر بسته مي شود».

پدر، در آرزوي تأثيرگذاري بر پسر خود، با نجابت تمام، آن کنشي را مرتکب خواهد شد که زماني مغ ها در «پرشيا» انجام مي دادند» [18] .

سپس در تفسير قسمت اول پيشگوئي چنين آمده است:

«اين يکي از دو بيتيهاي شگفت انگيز نوستر آداموس است که به گونه اي حيرت آور در مورد شاه ايران صدق مي کند. شاهي که از سوي مخالفانش در فرانسه، سرنگون شد».

جالب توجه آنکه: نوستر آداموس در ضمن پيشگوئي هاي خود که براي کل جهان پيش بيني کرده است در يک پيشگوئي ديگر حتي از ظهور «رضاخان» و وقوع جنگ در ايران نيز خبر داده است که چون تحقق يافته و از وقايع دوران گذشته به حساب مي آيد ما عين آن پيشگوئي و تفسير آن را از کتاب «نوستر آداموس» نوشته ي م- ب ادوارد، ترجمه ي آقاي عنايت الله شکيباپور جهت استحضار خوانندگان در اين جا مي آوريم.

عين عبارت آداموس در رابطه با ظهور رضاخان چنين است:

«آن قوي هيکلي که از کشور جنگل به ايران مي رود، با دو قيچي باز خرابي ها را اصلاح و به کشور ساتراب مي رساند. اما آن شاهزاده خانمي که با گرگ ازدواج کرده بعد به خواستگاري او مي رود، مرد قوي را ناتوان در ريگهاي سوزان مي خواباند».



[ صفحه 214]



در تفسير اين پيشگوئي چنين آمده است:

«اين پيشگوئي را نوستر آداموس به طور استثناء راجع به ايران - پيش بيني- کرده و ظهور رضا شاه... را با آن ترتيبي که ديده ايم خبر مي دهد.

مرد قوي هيکل عبارت از مردي با اراده است که از کشور جنگل يعني: کشوري که مستور از جنگل است مي آيد، و اين محل را مي توان [به] مازندران تعبير کرد.

در مصرع دوم: با دو قيچي باز، بطوري که قبلا گفتيم: اشارات نوستر آداموس روي اعداد رومي است.

دو قيچي باز، دو عدد (-) يعني: 10 را نشان مي دهد، يعني: در مدت 20 سال خرابيها را اصلاح و آنرا به قدرت کشور ساتراب، يعني:- (کشورهاي مقتدر قديم) مي رساند.

در مصرع سوم: اما آن شاهزاده خانم که با گرگ ازدواج کرده بود، يعني: دولت انگلستان که با دولت روسيه ي شوروي اتحاد کرده بود، به خواستگاري او مي رود، يعني: براي ديدار او مي رود. و چنانکه ديديم در جنگ بين المللي دوم سربازان روس و انگليس از شمال و جنوب به خاک ايران تجاوز کردند.

و بالاخره در مصرع سوم سرانجام کار او را بيان کرده مي گويد:

آن مرد قوي هيکل را در ريگهاي سوزان- يعني: در کشورهاي گرمسير که مي توان آنرا به «جزيره ي موريس» و ژهانسبورک تعبير کرده، مي خواباند».

در رابطه با وقوع جنگ در ايران نيز چنين مي گويد:

«اما از خاک ساتراب بوي زننده اي شنيده مي شود. خرابيهاي زياد را آن بوي بد باعث مي شود خرابيها با خون و آتش از آسمان مي بارد، در روزي که عددش مانند گردش پنجم است».

در تفسير اين پيشگوئي نيز چنين آمده است:

در اينجا نيز خبر انجام کار کشور ايران را داده و مي گويد که: خاک ساتراب يعني [کشور] ايران [نيز] به واسطه ي بوي زننده که بدون شک موضوع نفت اوست رو به خرابي رفته، خونريزي و جنگها و پيکارهاي زياد آن کشور را فرسوده مي سازد، و در يک تاريخ معين [که] (عددش با گردش پنجم است)، از



[ صفحه 215]



گرفتاريها نجات پيدا مي کند.

و به نظر ما مقصود نوستر آداموس از ذکر عدد گردش پنجم، گردش سيارات منظومه ي شمسي است که سياره ي پنجم يعني: مشتري، در 12 سال حرکت انتقالي خود را طي مي کند شايد بعد از اين مدت گرفتاريهاي داخلي پايان يابد، و روي هم رفته چون اين قسمت از پيشگوئي تاريک و مبهم است نمي توان از محاسبه ي [دقيق] آن به نتيجه مثبتي رسيد». [19] .

نکته ي شگفت آور اينکه: در ضمن پيشگوئيهاي نوستر آداموس که در يک پيشگوئي ديگر راجع به عراق آمده است به نقش مردي گمنام و بي اصل و نسب که از سرزمين عراق برمي خيزد و دنيا را به وحشت مي افکند نيز اشاره شده است.

عين عبارت آداموس در رابطه با عراق چنين است:

«آن مرد که بي توان، نادل پسند و گمنام است، وارد شده، و بر «مسوپوتاميا» [20] خودسالارانه حکومت خواهد راند. تمامي دوستان به دست زن زانيه ساخته مي شوند. ديدگاه آن سرزمين وحشت آلوده و سياه است». [21] .

در اينجا لازم است اين نکته را يادآور شويم که در روايات اسلامي نيز به خروج مردي گمنام، بي اصل و نسب و زنازاده که از سرزمين عراق برمي خيزد اشاره شده است. [22] .

آنچه تا اينجا گفته شد فشرده ي بعضي اخبار و شواهد و قرائني بود که آنها را در رابطه با وقوع حوادث فوق العاده در عراق و ايران آورديم.

و اينک براي اينکه شما خواننده ي عزيز حقيقت گفته هاي ما را بخصوص درباره ي سقوط رژيم سلطنتي در عراق به روشني دريابيد، مطلبي را که در رابطه با جغرافياي



[ صفحه 216]



تاريخي عراق مي آوريم و قسمتي را از کتاب (جغرافياي کامل جهان) نقل نموده و قسمت ديگري را با اتکاء به برخي از روايات و شنيدنيهاي خود بر آن افزوده ايم به دقت بخوانيد تا صدق آنچه گفته شد بيش از پيش برايتان آشکار گردد.


پاورقي

[1] در اين زمينه در بحثهاي آينده به تفصيل سخن خواهيم گفت.

[2] يوم الخلاص صفحه ي 634، چاپ بيروت، چاپ چهارم و صحيح مسلم ج 8 ص 148 طبع بيروت و کنزالعمال ج 14 ص 212 و 213 و 248 و نهاية ابن اثير ج 1 ص 319 و لسان العرب ج 13 ص 417 ماده ي جهجه، و روزگار رهائي - ترجمه ي يوم الخلاص - ج 2 ص 1027.

[3] مقصود از «خراساني» چنانکه بارها تذکر داده ايم سيدي هاشمي از دودمان رسول الله صلي الله عليه و اله و از نسل پاک و مطهر صلي الله عليه و اله علي و فاطمه عليهاالسلام است که طبق روايات وارده، اندکي پيش از ظهور حضرت ولي عصر- عجل الله تعالي فرجه - در ايران قيام مي کند.

[4] يوم الخلا ص، طبع بيروت، چاپ چهارم، صفحه ي 634.

[5] لمعان الانوار، جلد خامس نورالانوار، ص 110 چاپ ذيحجه سال 1339 هجري قمري.

[6] الحاوي للفتاوي ج 2 ص 150 و الملاحم و الفتن ص 59 باب 113.

[7] يوم الخلاص، صفحه ي 560، ط بيروت، چاپ چهارم.

[8] بحارالانوار ج 52 ص 210 حديث 54.

[9] ظاهرا منظور «احمدشاه» است.

[10] بحسب ظاهر، مقصود اين است که بعد از (احمدشاه) دو نفر بيشتر سلطنت نخواهند کرد.

[11] معناي اين بيت شعر اين است که: شاه مي رود و بعد از آن حکومت ايران به دست سيدي از تبار اهل بيت عليهم السلام اداره مي شود، و در بعضي از نسخه ها آمده است:



بعد از اين شاهي از ميان برود

سيدي تاجدار مي بينم .

[12] از اين بيت شعر استفاده مي شود که ياران آن «سيد» همه داراي عمامه و روحاني و اهل علم مي باشند.

[13] اشعار شاه نعمت الله ولي، در «ديوان شاه نعمت الله» و در کتاب علائم الظهور کرماني از صفحه ي 86 تا صفحه 94 بتفضيل ذکر شده است.

[14] علائم الظهور کرماني، ص 114 چاپ سال 1329 هجري قمري.

[15] به کتاب يوم الخلاص، ص 643 چاپ چهارم، و اشعار شاه نعمت الله مراجعه فرمائيد.

[16] مجله ي خواندنيها سال شماره ي به نقل از کتاب «نوستر آداموس» نوشته ي ژان شارل دوفن برون، صفحات 340 و 341، سنتري اول رباعي 70، و سنتري دهم رباعي 21.

[17] «پرشيا» نام قديم ايران است که از لفظ قديم يوناني «پرسيس» که به معني ايالت فارسي بوده گرفته شده است. در مآخذ تاريخي و جغرافيايي قديم، ايرانشهر به معني مملکت ايران به کار رفته است و در مغرب زمين از قرون وسطي به نامهائي از قبيل: پرس - به لهجه ي فرانسوي -پرشا- به لهجه ي انگليسي - مقتبس از لفظ پرسيس که نام يوناني قسمتي از ايران - کما بيش مطابق با فارس بوده، خوانده مي شده، و در سال 1935 ميلادي طبق تقاضاي دولت ايران به جاي پرس، پرشا- پرشيا- و غيره کلمه ي ايران پذيرفته شده است براي اطلاع بيشتر به کتاب تاريخ ايران قديم تأليف حسين پيرنيا، جغرافياي کامل جهان ص 161، جغرافياي مفصل ايران ج 1 ص 41 و لغتنامه ي دهخدا کلمه ي «ايران» مراجعه فرمائيد.

[18] پيشگوئيهاي نوستر آداموس صفحه ي 82 و 825 رباعي 70 از سانتوري اول و رباعي 21 از سانتوري دهم.

[19] نوستر آداموس از آينده ي جهان خبر مي دهد، ترجمه ي عنايت الله شکيباپور صفحات 54 و 55.

[20] کلمه ي «مسوپوتاميا» که در اين پيشگوئي به کار رفته است معناي منطقه ي بين دو رود را مي دهد که عبارت از «بين النهرين» باشد، واين نام، نام قديمي کشور عراق است. اول بار بعد از زمان اسکندر مقدوني بنام «مسوپوتاميا» خوانده شد. در تورات بنام فدان ارام (سفر پيدايش 20، 25) خوانده شده، قسمت شمالي آنرا اعراب «الجزيره» مي نامند. به لغتنامه ي دهخدا ماده ي بين النهرين مراجعه فرمائيد.

[21] پيشگوئي هاي نوستر آداموس، ترجمه ي و پژوهش پوران فرخ زاد ص 682 رباعي 170 از سانتوري هشتم.

[22] به کتاب غيبت نعماني ص 147 باب 10 ح 5 ط صدوق و بحارالانوار ج 52 ص 227-226 مراجعه فرمائيد.