مبارزه با غلات
ما پيش از اين در شرح حال بيشتر ائمه هدي عليهم السلام اين مسأله را دنبال کرده و يادآور شديم که يکي از اساسي ترين محورهاي مبارزات فرهنگي و سياسي آن بزرگواران مبارزه با انشعابات دروني تشيع و در رأس آنها مسأله ي غلات بوده است . در اين اواخر ، نفوذ غلات بيشتر شد و با همراهي برخي از فرزندان امامان نظير جعفر بن علي الهادي با آنها ، و نيز حمايت برخي از شخصيت هاي سياسي شيعه ، کار آنها رونق گرفت .
از جمله غلاتي که در اين دوره به صحنه آمدند ، يکي محمد بن نصير مؤسس نصيريه بود که در زمان امام هادي عليه السلام و پس از آن ادعاهاي غلوآميزي از وي بر سر زبانها افتاد . شيخ طوسي مي گويد : او در زمان نايب دوم ، عقايد غلوآميزي نظير عقايد غلات پيشين از قبيل اعتقاد به ربوبيت ائمه عليهم السلام و جواز نکاح با محارم را رواج مي داد .
ابوجعفر او را مورد لعن و نفرين قرار داد و از وي بيزاري جست . پيروان او پس از وي به سه فرقه تقسيم شدند که البته چندان دوامي نياوردند . [1] .
از ديگر کساني که در ابتدا از فقهاي اماميه و از وکلاي ائمه عليهم السلام محسوب مي شد ، محمد بن علي شلمغاني بود . وي با وجود سمتي که داشت ، به دلايل جاه طلبانه اي به سوي غلو کشيده شد و مخصوصا به نظريه ي حلول تکيه فراواني کرد . او مي کوشيد برخي از زيردستان خود را که از خاندان برجسته ي بنوبسطام بودند فريب داده و لعن و طردهاي حسين بن روح را درباره ي خود چنين توجيه کند که چون او اسرار را درک کرده و اکنون به افشاي آن مي پردازد ، و به همين دليل اين چنين مورد طرد و لعن قرار مي گيرد . [2] .
بنا به نقل شيخ طوسي ، او مي پنداشت روح رسول خدا عليه السلام در کالبد نايب دوم و روح اميرمؤمنان علي بن ابيطالب عليه السلام در بدن نايب سوم و روح فاطمه زهرا عليهاالسلام در ام کلثوم دختر ابوجعفر نايب دوم حلول کرده است . حسين بن روح اين عقيده را کفر و الحاد آشکار دانست و او را فردي نيرنگ باز و حيله گر ناميد و عقايد او را مانند
[ صفحه 586]
عقائد نصارا درباره ي مسيح و نيز شبيه عقايد حلاج دانست . [3] وي براي بي اعتبار کردن شلمغاني تلاش زيادي کرد و در نهايت نيز توقيع امام زمان عليه السلام بر مجاهدت او در اين زمينه مهر تأييد نهاد . [4] .
در عين حال شگردهاي شلمغاني براي مدتي توانست براي اماميه مشکلاتي ايجاد کند . بدون ترديد او و همکارانش يکي از مهمترين اسباب بدنامي براي شيعيان بودند . غير از اشخاص معيني که رهبري غلات را بر عهده داشتند ، گاه و بيگاه در ميان توده ي شيعيان نيز عقايد غلو گونه اي بروز مي کرد . در روايتي که آن را شيخ طوسي نقل کرده در اين باره چنين آمده است :
جماعتي از شيعيان بر سر اين که آيا خدا توانايي خلق کردن و روزي دادن را به ائمه هدي عليهم السلام اعطا کرده يا نه ، با هم اختلاف کردند . گروهي آن را مجاز دانسته و گروه ديگر بر بطلان آن حکم کردند . در نهايت به ابوجعفر نايب دوم رجوع کرده و از او خواستند تا توقيعي در اين مورد از حضرت ولي عصر براي آنها بياورد . جواب امام عليه السلام چنين بود :
ان الله تعالي هو الذي خلاق الأجسام و قسم الأرزاق لأنه ليس بجسم و لا حالا في جسم ، ليس کمثله شي ء و هو السميع العليمم ؛ و أما الأئمة عليهم السلام فانهم يسألون الله تعالي فيخلق و يسألونه فيرزق ايجابا لمسألتهم و اعظاما لحقهم . [5] .
همه چيزها را خدا آفريده و روزي را او تقسيم مي کند ؛ زيرا او نن جسم است و نه در جسمي حلول مي کند . او را انبازي نيست و همو شنوا و بيناست . اما ائمه هدي عليهم السلام از خدا مي خواهند و او به درخواست آنها و براي احترام آنها ، خلق مي کند و روزي مي دهد . بدين ترتيب روشن مي شود که بحث و جدل درباره ي عقايد غلوآميز در آن زمان به طور جدي مطرح بوده و يکي از وظايف خطير نواب حل اين مشکلات و مبارزه بي امان با انديشه هاي انحرافي غلات بوده است .
[ صفحه 587]
پاورقي
[1] همان ، صص 245 - 244.
[2] همان ، ص 248.
[3] همان ، ص 249.
[4] همان ، ص 250 و نک : تاريخ الغيبة الصغري ، ص 518 . گزارش مفصلي از شلمغاني در تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم ، صص 206 - 200 آمده است.
[5] الغيبه ، طوسي ، ص 178.