سخن مترجم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَالصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهرين سيَّما مولانا صاحِب الزَّمان وَ خليفة الرّحمن الحُجّة بن الحسن روحي له الفداء.
از روزي که خداوند، عالم و آدم را آفريد و به ممکنات جامه هستي پوشانيد، قلمِ تکليف در ميان نهاد و آن را معيار آزمون خلايق قرار داد، تا هر کدام بهتر عمل کرد و خوبتر فرمان برد مقامش بالاتر رود و تقرّب بيشتري يابد. در اين هنگامه گذشت أعصار و گردش روزگار، در فراز و نشيبها و زير و زبر شدنها، در کشاکش مرگ و زندگي و جلوه هاي نور و ظلمت و جنگ و ستيز حق و باطل آدمي در بوته آزمايش قرار گرفته و پروردگار توانا اينهمه صحنه را براي ابتلا و امتحان او بر پا فرموده است، تا انسان از استعدادهاي نهفته در وجود خويش بهره گيرد و مراتب معرفت را بپيمايد، و مشمول رحمت مخصوص خداوند گردد. خداوند مي فرمايد: «الّذي خَلَقَ الموتَ وَ الحَياةَ لِيَبْلُوَکُمْ أيُّکُمْ أحْسَنُ عَمَلاً»؛ [1] خدايي که مرگ و زندگاني را آفريد تا شما بندگان را بيازمايد که کداميک از شما نيکوکارتر است. «وَ مَا خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الإنْسَ إلَّا لِيَعْبُدُونِ»؛ [2] و من جن و إنس را نيافريدم مگر براي اينکه مرا [به يکتايي] پرستش کنند. «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِيٍّ
[ صفحه 18]
عَدُوّاً شَيَاطِينَ الإنسِ وَ الجِنِّ»؛ [3] و اين چنين در برابر هر پيغمبري دشمني از شيطانهاي انس و جن برانگيختيم.
پر واضح است که امتحان بدون تعليم و توجيه قبلي نامعقول است، لذا خداوند حکيم، براي ارشاد و تعليم افراد بشر پيغمبران و رسولان را برانگيخت و امامان را نصب فرمود و تمام ابزارهاي تعليم و تزکيه - از بشارت و انذار و حکمت و... - را همراهشان ساخت، و چنين فرمود: «وَ لقدْ أرْسَلْنا رُسُلَنَا بالبَيِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الکِتَابَ وَ الميزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ [4] همانا ما پيغمبران خود را با دلايل روشن و معجزات [به سوي خلق] فرستاديم و برايشان کتاب و ميزان عدل نازل کرديم تا مردم به راستي و عدالت گرايند.
البته خود معلمان و مربيان بشر نيز در مَعْرض آزمايشها بوده اند و پس از انجام هر آزمون به مرتبه و مقام ديگري نايل مي شدند، و گونه هايي از اين ابتلاءها را در قرآن مي خوانيم، از جمله: «وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إلي آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْلَهُ عَزْماً»؛ [5] و همانا ما با آدم عهدي بستيم و در آن عهد او را استوار و ثابت قدم نيافتيم. «وَ إذَا بتَلَي إبْراهِيمَ رَبُّهُ بِکلِماتٍ فَأتِمَّهُنَّ قَالَ إنّي جَاعلُکَ للنَّاسِ إمَاماً قَالَ وَ مِنْ ذُرّيَّتي قالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظّالمين»؛ [6] و به ياد آور هنگامي که خداوند ابراهيم را به اموري چند امتحان فرمود و او همه را به جاي آورد خدا بدو گفت من تو را به امامت خلق برگزينم عرض کرد اين پيشوايي را به فرزندان من نيز عطا فرمايي؟ فرمود [آري اگر صالح و شايسته آن باشند] که عهد من هرگز به ستمکاران نخواهد رسيد. و در مورد آزمايشهاي ملّتها و أُمّتها چنين آمده است: «أحَسِبَ النَّاسُ أنْ يُتْرَکُوا أنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا يُفْتَنونَ»؛ [7] آيا مردم چنين پنداشتند که به صِرف اينکه گفتند ما ايمان آورده ايم رهايشان کنند و بر اين دعوي هيچ امتحانشان ننمايند، و ما اُممي که پيش از اينان بودند را به آزمايش و امتحان آورديم تا خداوند دروغگويان را از راستگويان کاملاً معلوم سازد. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَي ءٍ مِنَ الخَوْفِ
[ صفحه 19]
وَ الجُوع وَ نَقْصٍ مِنَ الأَمْوَالِ وَ الاَنْفُسِ وَ الثمَّرَاتِ»؛ [8] و البتّه شما را به گونه هايي از ترس و گرسنگي و تقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بيازماييم.
متأسفانه تعداد اندکي از کاروان عظيم انسانها از آزمونها سربلند بيرون آمدند، و هر چه پيغمبر از سوي خداوند براي هدايت مردم مبعوث شد او را استهزا نمودند و از تعاليم آن مربّيان بزرگ کمتر بهره گرفتند، پيغمبران و پيغمبر زادگان را کشتند، و از پيروي آنان سر باز زدند، و به سعادت و کمال خود پشت کردند. و از جمله امتحانهاي بزرگ الهي براي عموم افراد بشر مسئله غيبت حضرت ولي عصر - عج اللَّه تعالي فرجه - مي باشد که از جهات مختلف امتحانها و آزمايشهايي در بر دارد، و هر کدام از افراد به فراخور استعداد و ظرفيّت خويش مورد ابتلا و آزمايش قرار مي گيرند.
حوادث و دگرگوني ها و فتنه ها و مکتبها و مذهبها و... انسانها را به حيرت مي افکنند، و آزمونها برايشان پيش مي آورند. در روايات به اين آزمايشهاي سخت تصريح شده و بزرگان دين مردم را از مردود شدن، در آنها بر حذر داشته اند. امامان بر حق عليهم السلام فرموده اند: «مردم غربال خواهند شد و جز تعداد بسيار اندکي از آن بيرون نخواهند ماند». «دين نگهداشتن در عصر غيبت بسان آتش سرح در کف داشتن است». «روزگاري فرا خواهد رسيد که از اسلام جز نامي و از قرآن جز نشاني باقي نماند». «مسجدهايشان آراسته و معمور ولي دلهايشان از ايمان تهي باشد». «شيعيان نيز با يکديگر اختلاف کنند تا آنجا که بر روي هم آب دهان افکنند و همديگر را تکفير کنند». با اين وصف راه خلاصي از مهالک و خوب بيرون آمدن از امتحانها نيز از احاديث خاندان عصمت عليهم السلام به وضوح ديده مي شود، و هيچ کس نمي تواند ادعا کند که ندانسته به ضلالت افتاده است.
ثقة الإسلام کليني از مفضل بن عمر روايت آورده که گفت: از حضرت امام صادق عليه السلام شنيدم که مي فرمود: مبادا فاش کنيد، به خدا قسم امام شما سالياني از روزگار غايب خواهد ماند و شما در امتحان سخت واقع خواهيد شد، تا اينکه درباره او حرفهاي مختف گفته مي شود، مرده، کشته شده، در کدام وادي رفته است؟ البته ديدگان مؤمنين بر او گريان خواهد بود، و در أمواج حوادث واژگون خواهيد شد همانطور که کشتي در
[ صفحه 20]
أمواج دريا واژگون مي شود، پس کسي نجات نمي يابد مگر آنکه خداوند از او پيمان گرفته و در دلش ايمان ثبت گرديده باشد و او را به روحي از جانب خود تأييد نموده باشد. و دوازده پرچم اشتباه انگيز بر پا خواهد شد که نمي دانند به کدام سوي رو کنند؛ راوي گويد: پس گريه کردم و گفتم: پس چه بايد کرد؟ آن حضرت نگاهي به خورشيد افکند که به ايوان تابيده بود و فرمود: اي ابا عبداللَّه اين آفتاب را مي بيني؟ گفتم: بله. فرمود: به خدا سوگند أمر ما از آفتاب روشن تر است. [9] راه نجات از مهالک در زمان غيبت دعا کردن براي تعجيل فَرَج مي باشد، که در آيات قرآن و روايات أدلّه و شواهد بسياري بر آن هست، از جمله: حضرت امام حسن عسکري عليه السلام به احمد بن اسحاق فرمودند: وَ اللَّهِ لَيَغبَنَّ غَيبةً لا ينجُو فيها من الهَلکةِ إلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَي القَوْلِ بإمامتِهِ وَ وَفِّقَهُ [فيها] للدُّعاءِ بِتَعجيلِ فَرَجِهِ؛ به خدا سوگند [فرزندم مهدي] غيبت خواهد کرد غيبت کردني که، در آن نجات نخواهد يافت مگر کسي که خداي عز و جل او را بر اعتقاد به امامتش ثابت دارد، و به دعا کردن براي تعجيل فَرَجش توفيق دهد. [10] .
و در توقيع شريفي از حضرت وليّ عصر - عجل اللَّه تعالي فرجه - آمده: و بسيار دعا کنيد براي تعجيل فَرَج که همان فَرَج شما است. [11] و در روايات ديگر....
در اين کتاب علاوه بر اينکه مطلب مورد بحث به طور گسترده و بي نظيري بررسي شده و با دلايل محکم و شواهد مُتْقَن اثبات و روشن گرديده، مطالب و مباحث بسياري نيز مورد پژوهش و تحقيق قرار گرفته و مسائل جالبي در رشته هاي مختلف علوم و معارف، تحليل و ترسيم شده است که نشانگر کثرت اطلاع و دقت نظر و صفاي باطن مرحوم مؤلّف بزرگوار کتاب مي باشد. زبان من از حمد و ثنا، و خامه از توصيف شکر و سپاس، و فکر از شمارش نعمتهاي بي پايان خداي عزّ و جل و الطاف و عنايات بي کران وليّ اعظمش مولانا حجة بن الحسن - روحي فداه - عاجز است که چنين سعادت بزرگي نصيبم دادند و توفيق ترجمه اين اثر مهم به اين حقير و غلام درگاه حضرت صاحب الزمان عليه السلام
[ صفحه 21]
روزي گرديد. اميد است اين خدمت ناچيز را مولايم - که گردنم زير بار منّت اوست - از من بپذيرد و از درگاه خداوند خواهانم که تمام کارهايم را در جهت خدمت به آن حضرت قرار دهد. و نيز رجاءِ واثق دارم که خوانندگان عزيز بر آن شوند که آن دستور بزرگ، يعني دعا براي تعجيل فرج را به کار بندند و ديگران را نيز به انجام آن دلالت و ترغيب نمايند و مؤلّف و مترجم و مصحح و باني و ناشر را از دعاي خير فراموش نفرمايند.
شهر مقدس قم - شعبان المعظم 1404 ه. ق.
سيد مهدي حائري قزويني
[ صفحه 25]
پاورقي
[1] سوره ملک، آيه 2.
[2] سوره ذاريات، آيه 56.
[3] سوره انعام، آيه 112.
[4] سوره حديد، آيه 25.
[5] سوره طه، آيه 155.
[6] سوره بقره، آيه 124.
[7] سوره عنکبوت، آيه 2.
[8] سوره بقره، آيه 155.
[9] اصول کافي، 336:1.
[10] کمال الدين، 384:2.
[11] کمال الدين، 485:2.