صبر کردن بر اذيت و تکذيب و ساير محنتها
برادرم! بدان که خداوند - تبارک و تعالي - بندگان خود را در زمان غيبت وليّ اش با انواع محنت ها و بلاها امتحان مي کند تا بد از خوب جدا شود، پس درجات خوبان را بالا برده، و پليدان را بعضي با بعض ديگر درآميزد و با هم گرد آورد، آن گاه همه را در آتش دوزخ بيفکند، و خداي عز و جل فرموده است: «ما کانَ اللَّهُ لِيَذَرَ المُؤْمِنِينَ عَلي ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتّي يَمِيزَ الخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ»؛ [1] خداوند مؤمنان را بر اين حال کنوني [که مؤمن و منافق به هم مشتبهند] وا نخواهد گذاشت تا اين که پليد را از پاکيزه جدا سازد.... و اين سنّت خداوند در گذشتگان و آيندگان است، همچنان که خداي تعالي فرموده: «أَ حَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَکُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ - وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»؛ [2] آيا مردم چنين پندارند که به صِرف اين که گفتند ايمان آورديم رها شوند و [بر اين ادّعا] هيچ امتحان نشوند، و همانا که ما امت هايي که پيش از اينان بودند را به آزمايش آورديم تا خداوند راستگويان را از دروغگويان کاملاً معلوم سازد. و حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود: اي مردم خداوند شما را از اين که بر شما ستم کند دور داشته، ولي شما را ايمن ننموده از اين که شما را بيازمايد و او که بزرگوارترين گويندگان است فرموده: «إِنَّ فِي ذلِکَ لَآياتٍ وَإِنْ کُنّا لَمُبْتَلِينَ»؛ [3] و به راستي که در اين [وقايع و حوادث] آيات و
[ صفحه 407]
نشانه هايي است و ما البته [خوب و بد بندگان را] امتحان مي کنيم.
مي گويم: و از جمله آن محنت ها و ابتلائات اين که مي بيني بسياري از اهل باطل در وسعت و ثروت زندگي مي کنند و داراي شوکت و قدرت مي باشند، و بسياري از اهل حق را مي بيني که در سختي و تنگدستي زندگي مي کنند، و به آنان اعتنا نمي شود، و گفته آن ها پذيرفته نيست، و اهل باطل آنان را با دست و زبان اذيت و مسخره مي کنند، و ايشان را از جهت اعتقادشان در امر امامشان و غيبت و ظهور دولت آن حضرت عليه السلام تکذيب مي نمايند، و در اينجانفس و عقل با هم نزاع مي کنند، که نفس به پيروي اهل باطل امر مي کند تا در وسعت و رفاه زندگي کني و از دنياي فاني آن ها برخوردار شوي و لذّت بري، و عقل فرمان مي دهد که بر آزارهاي شان صبر کني و تکذيب کردنشان را تحمُّل نمايي، و ترغيب مي کند به پيروي از اهل حق و انتظار دولت حقّه، به خاطر دست يابي به نعمت هاي اخروي جاوداني، پس شخص پاک سرشت هوشمند کسي است که عاقبت نيک را اختيار نمايد و بر تکذيب و اذيّت صبر کند. ببينيد امام صادق عليه السلام در خبر صحيح طولاني که در روضه کافي روايت آمده به حُمران چه فرموده است، حمران از آن حضرت پرسيده بود: اينان (بني العباس) تا کي سلطنت مي کنند؟ يا کي از آن ها راحت مي شويم؟ [امام صادق عليه السلام فرمايد:] بدو گفتم: آيا نمي داني که هر چيزي را مدّتي هست؟ گفت: چرا. گفتم: آيا تو را سود مي بخشد که بداني اين امر هرگاه فرا رسد از يک چشم برهم زدن زودتر آيد! همانا اگر حال و وضع آن ها را نزد خداي عزوجل بداني که چگونه است، خشم تو نسبت به آنان بيشتر مي شد و اگر تو با تمامي اهل زمين کوشش نمايند که آنان را به وضعي بدتر از آنچه در آنند - از گناه و جرم - درآورند نخواهند توانست، پس شيطان تو را نلغزاند و پريشان ننمايد، زيرا که به راستي عزّت از آن خداوند و رسول صلي الله عليه وآله و مؤمنين است، ولي منافقان نمي دانند، آيا نمي داني که هر کس منتظر امر ما باشد و بر آنچه از اذيّت و ترس مي بيند صبر کند، فرداي [قيامت] در گروه ما خواهد بود.... [4] .
و در تحف العقول در سفارش هاي امام صادق عليه السلام به مؤمن الطاق آمده است: اي پسر نعمان، هيچ بنده اي مؤمن نخواهد بود تا اين که در او سه سنّت باشد: سنّتي از خداوند و
[ صفحه 408]
سنّتي از رسول او و سنّتي از امام. امّا سنّتي که از خداي - عزّوجلّ - بايد داشته باشد، اين که بايد اسرار را کتمان نمايد. خداوند - جلّ ذکره - مي فرمايد: «عالِمُ الغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلي غَيْبِهِ أَحَداً»؛ [5] اوست داناي غيب، پس احدي را بر غيب خويش آگاه نسازد. و امّا سنّتي که از رسول خدا صلي الله عليه وآله بايد دارا باشد، اين که با مردم به رفتار و اخلاق اسلامي مدارا کند. و اما سنّتي که از امام عليه السلام لازم است در او باشد، صبر در سختي ها و ناراحتي ها است، تا اين که خداوند براي او فَرَج برساند.... [6] .
و نيز در روضه کافي به سند خود از حسن بن شاذان واسطي آورده که گفت: به حضرت ابوالحسن امام رضاعليه السلام نامه اي نوشتم که در آن از جفاي اهالي واسط، گلايه کردم. چون در اين شهر گروهي از عثماني ها بودند که مرا اذيت مي کردند، جواب به خط آن حضرت عليه السلام چنين آمد: خداوند تبارک و تعالي از دوستان ما پيمان گرفته بر صبر کردن در دولت باطل، پس به حکم پروردگارت صبر کن که هرگاه سرور خلق بپاخيزد خواهند گفت: (اي واي بر ما چه کسي ما را از آرامگاهمان برانگيخت، اين است آنچه خداوند رحمان وعده داده و فرستادگان راست گفتند). [7] .
مي گويم: منظور از «سرور خلق» حضرت قائم - عجّل اللَّه فرجه الشريف - مي باشد، و اين که فرمود: خواهند گفت... اين است آنچه خداوند رحمان وعده داده.... اشاره به آن است که آن حضرت به اذن خداي تعالي آن ها را زنده مي کند و از آنان انتقام مي گيرد، چنان که در روايات آمده است.
و در اصول کافي از امام صادق عليه السلام آمده که فرمود: رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمودند: زماني بر مردم خواهد آمد که حکومت جز به وسيله کشتن و ستمگري به دست نيايد و ثروت جز با غصب و بُخل فراهم نگردد و محبّت و دوستي جز با بيرون راندن دين و پيروي هواي نفس حاصل نشود، پس هر که آن زمان را دريابد و بر فقر صبر کند در حالي که بتواند به ثروت رسد، و بر دشمني مردم صبر کند با اين که [به وسيله از دست دادن دين و
[ صفحه 409]
پيروي از هوس] بتواند محبّت مردم را جلب نمايد، و بر خواري و ذلّت صبر کند در صورتي که قدرت عزيز شدن را داشته باشد، خداوند پاداش پنجاه صِدّيق از تصديق کنندگان مرا به او خواهد داد. [8] .
و در خرايج آمده است: رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: پس از شما قومي خواهند آمد که يک تن از آن ها اجر پنجاه تن از شما را خواهند داشت، عرض کردند: اي رسول خدا ما در بَدْر و أُحُد و حُنين با تو بوديم و قرآن در ميان ما فرود آمد! فرمود:آنچه بر آن ها فرود آيد شما تحمل نمي کنيد و مانند آن ها صبر نداريد.
مي گويم: اين اشاره به حال مؤمنين صبور در زمان غيبت امام عصر است، چنان که ساير اخبار شاهد بر آن است.
و در البرهان آمده: در تفسير فرموده خداي تعالي: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصابِرُوا وَرابِطُوا»؛ [9] اي کساني که ايمان آورده ايد شکيبايي کنيد و يکديگر را به صبر و استقامت سفارش نماييد و مرابطه کنيد. امام صادق عليه السلام فرمود: بر اذيّتي که در راه ما مي بينيد شکيبايي کنيد. رواي پرسيد: (و يکديگر را به صبر و استقامت سفارش کنيد)؟ فرمود: بر دشمنانتان با وليّ تان. [راوي گفت]: (و مرابطه کنيد)؟ فرمود: با امامتان [پايدار] بمانيد....
و در اين معني روايات بسياري هست که با آوردن آن ها کتاب را طولاني نمي کنيم. همه اين ها اضافه بر ساير آيات و روايات است که در فضيلت صبر و امر به آن وارد شده، زيرا که صبر بر مصايب در زمان غيبت امام عليه السلام از مهم ترين و روشن ترين مصاديق صبر است چنان که پوشيده نيست.
ثقة الاسلام کليني رحمه الله در اصول کافي اخبار متعددي از صحيح و حسن و غير آن آورده از امام صادق عليه السلام که فرمود: صبر نسبت به ايمان همچون سَر نسبت به بدن است، که اگر سر از بين برود بدن هم از بين مي رود، و هم چنين اگر صبر از بين برود ايمان از بين رفته است. [10] .
[ صفحه 410]
و در همان کتاب در حديث ديگري از حفص بن غياث آمده که گفت: حضرت ابوعبداللَّه امام صادق عليه السلام فرمود: هر کس صبر کند مدت کمي را صبر کرده [11] و هر کس بي تابي نمايد مقدار اندکي بي تابي نموده است. سپس فرمود: بر تو باد که در تمام امور خود صبر کني، که خداي عز و جل حضرت محمد صلي الله عليه وآله را برانگيخت و او را به صبر و مدارا امر کرد، و فرمود: «وَاصْبِرْ عَلي ما يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً - وَذَرْنِي وَالمُکَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ»؛ [12] و بر آنچه [دشمنان] مي گويند صبر کن و به گونه اي نيکو از آنان دوري گزين، و کار تکذيب کنندگان مغرور مال و منال را به من واگذار. و نيز خداي - تبارک و تعالي - فرموده: «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَکَ وَبَيْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ - وَما يُلَقّاها إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَما يُلَقّاها إِلّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ»؛ [13] بدي خلق را به نيکوترين گونه دفع و مقابله کن تا کسي که ميان تو و او دشمني هست همچون دوستي مهربان شود، و [ليکن] اين حالت را جز کساني که صبر کنند و جز کسي که بهره بزرگي دارد نخواهد يافت. پس رسول خدا صلي الله عليه وآله صبر کرد تا جايي که آن حضرت را به امور بزرگي نسبت دادند و به [سحر و جنون و...] متهم کردند، پس سينه اش تنگ شد، خداي - عزّوجلّ - اين آيه را نازل فرمود: «وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ يَضِيقُ صَدْرِکَ بِما يَقُولُونَ - فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَکُنْ مِنَ السّاجِدِينَ» [14] و به تحقيق که ما مي دانيم به سبب آنچه [کافران و تکذيب کنندگان مي گويند سينه ات تنگ مي شود، پس با حمد پروردگارت تسبيح گوي و از سجده گزاران باش. سپس آن حضرت را تکذيب کردند و تهمت زدند، از اين جهت غمگين شد، پس خداي - عزّوجلّ - اين آيه را فرستاد: «قَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُ لَيَحْزُنُکَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُکَذِّبُونَکَ وَلکِنَّ الظّالِمِينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ - وَلَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلي ما کُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّي أَتاهُمْ نَصْرُنا»؛ [15] ما مي دانيم که سخنان آن ها تو را غمگين مي سازد،
[ صفحه 411]
آن ها تو را تکذيب نمي کنند بلکه ستمگران آيات خداوند را انکار مي نمايند، و البته پيش از تو رسولاني تکذيب شدند پس بر آنچه از تکذيب و اذيّت ديدند صبر کردند تا هنگامي که نصرت ما به ايشان رسيد. آن گاه پيغمبر صلي الله عليه وآله دل بر صبر نهاد، تا اين که آن ها [بي شرم و آزار را] از حد گذارانيدند و خداي تبارک و تعالي را ياد کردند و او را تکذيب نمودند، پيغمبراکرم صلي الله عليه وآله فرمود: من درباره خود و خاندان و آبرويم صبر کردم ولي بر بدگويي نسبت به معبودم صبر ندارم، پس خداي - عزّوجلّ - اين آيه را نازل کرد: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ -فَاصْبِرْ عَلي ما يَقُولُونَ»؛ [16] و ما آسمان ها و زمين و آنچه در بين آن هاست را در شش روز آفريديم و هيچ رنج و خستگي به ما نرسيد، پس بر آنچه مي گويند صبر کن. آن حضرت صلي الله عليه وآله در همه احوال خود صبر کرد، [تا] آن گاه که به امامان از عترتش مژده داده شد، و ايشان به صبر توصيف شدند، که خداوند - جلّ ثناؤه - فرمود: «وَجَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَکانُوا بِ آياتِنا يُوقِنُونَ»؛ [17] و از آنان اماماني قرار داديم که به امر ما هدايت کنند آن گاه که صبر کردند و به آيات ما يقين داشتند. در آن هنگام آن حضرت صلي الله عليه وآله فرمود: صبر از ايمان است همچون سر نسبت به بدن، پس خداي - عزّوجلّ - هم در ازاي صبر، به او احسان فرمود، و خداي - عزّوجلّ - اين آيه را نازل کرد: «وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الحُسْني عَلي بَنِي اِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَدَمَّرْنا ما کانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَما کانُوا يَعْرِشُونَ»؛ [18] و احسان پروردگارت بر بني اسرائيل به حدّ کمال رسيد به خاطر صبري که کردند و آنچه فرعون و قوم او مي ساختند و عمارت هايي که مي پرداختند را از بين برديم. پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله فرمود: اين مژدگاني و انتقام است، که خداي عز و جل نبرد با مشرکين را به آن حضرت رخصت داد، و [خداوند] نازل فرمود که: «فَاقْتُلُوا المُشْرِکِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ»؛ [19] پس مشرکان را هر جا که يافتيد بکشيد و آنان را بگيريد و محصورشان کنيد و به هر کمين گاهي بر سر راه آن ها بنشينيد.
[ صفحه 412]
«وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثِقِفْتُمُوهُمْ» [20] و آن مشرکان را هر جا که يافتيد بکشيد. پس خداوند آن ها را بر دست رسول خود صلي الله عليه وآله و دوستان حضرتش به قتل رسانيد، و آن را پاداش صبر آن بزرگورا قرار داد با آنچه در آخرت براي آن حضرت ذخيره فرموده، پس هر آن که صبر کند و در راه خدا تحمل نمايد، از دنيا بيرون نمي رود تا اين که خداوند نسبت به دشمنانش ديده اش را روشن نمايد، به اضافه آنچه براي آخرت او ذخيره مي سازد.
و در همان کتاب در خبر صحيحي از ابوالصباح کناني [21] روايت آمده که گفت: در محضر امام ابوعبداللَّه صادق عليه السلام شرفياب بودم که پيرمردي به حضور آن جناب رسيد و عرضه داشت: اي ابوعبداللَّه، من به محضر شما شکايت آورده ام از فرزندانم و ناسپاسي آن ها و برادرانم و جفاکاري ايشان در اين هنگام که سِنّم بالا رفته است؟ حضرت ابوعبد اللَّه امام صادق عليه السلام فرمود: اي مرد همانا حق را دولتي است و باطل را دولتي، و هر کدام در دولت ديگري خوار است، و کم ترين چيزي که در دولت باطل به مؤمن مي رسد عقوق فرزندان و جفاي برادرانش مي باشد، و هيچ مؤمني نيست که چيزي از رفاه و آسايش را در دولت باطل ببيند مگر اين که پيش از مردنش مبتلا مي گردد، يا در بدنش و يا درباره فرزندانش و يا در مورد مالش تا اين که خداوند او را از آنچه در دولت باطل کسب کرده خلاص کند، و در دولت حق سهم او را زياد گرداند، پس صبر کن، و تو را مژده باد. [22] .
و در همان کتاب از حضرت ابوجعفر امام باقرعليه السلام روايت آمده که فرمود: هنگامي که فوت پدرم علي بن الحسين عليه السلام نزديک شد مرا به سينه گرفت و فرمود: پسرم تو را سفارش مي کنم به آنچه پدرم هنگام رحلت مرا سفارش کرد، و ياد فرمود که پدرش او را به آن سفارش کرده بود: پسرم بر حق صبرکن هر چند که تلخ باشد. [23] .
و در کتاب کمال الدين به سند خود از بزنطي آورده که گفت: حضرت رضاعليه السلام
[ صفحه 413]
فرمود: چه خوب است صبر کردن و انتظار فَرَج کشيدن، آيا نشنيده اي فرموده خداي - عزّوجلّ - را: «وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَکُمْ رَقِيبٌ»؛ [24] و منتظر باشيد که من نيز با شما منتظر هستم. و فرموده خداي را - عزّوجلّ -: «فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَکُمْ مِنَ المُنْتَظِرِينَ»؛ [25] پس منتظر باشيد که من نيز با شما از منتظرانم. پس بر شما باد صبر که همانا گشايش فَرَج بر نوميدي غالب مي آيد، و کساني که پيش از شما بودند از شما صبورتر بودند. [26] .
و در همان کتاب به سند خود از محمد بن مسلم آورده که گفت: شنيدم حضرت ابوعبداللَّه امام صادق عليه السلام مي فرمود: به درستي که پيش از [ظهور] حضرت قائم - عليه الصلاة و السلام - از سوي خداوند عز و جل براي مؤمنين، نشانه هايي خواهد بود. عرض کردم: آن نشانه ها چيست خداوند مرا فداي تو گرداند؟ فرمود: آن فرموده خداي عز و جل است: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ»؛ و البته شما را مي آزماييم. يعني: مؤمنين را پيش از خروج حضرت قائم عليه السلام «بِشَيْ ءٍ مِنَ الخَوْفِ وَالجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأَمْوالِ وَالأَنْفُسِ وَالَّثمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرِينَ»؛ [27] به چيزي از ترس و گرسنگي و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت، و مژده و بشارت بده صابران را. فرمود: آن ها را آزمايش مي کند به مقداري ترس از پادشاهان بني فلان در آخر حکومتشان، و گرسنگي به گراني نرخ هاي شان، (و نقصان اموال) فرمود: کسادي تجارت ها و کمي بازده، (و نقصان نفوس) فرمود: مرگ فراگير و زودرس (و نقصان زراعت ها) فرمود: کمي رشد و حاصل آنچه کشت مي شود، (و بشارت ده صابران را) در آن هنگام به زود رسيدن خروج قائم عليه السلام سپس امام صادق عليه السلام به من فرمود: اي محمد، اين است تأويل آن، خداي تعالي مي فرمايد: «وَما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرّاسِخُونَ فِي العِلْمِ»؛ [28] و تأويل آن را کسي نمي داند جز خداوند و راسخان در علم.
و در تفسير نيشابوري از پيغمبراکرم صلي الله عليه وآله روايت آمده که فرمود: يکديگر را به معروف امر، و از منکر نهي کنيد، پس هرگاه ديدي شخص فرومايه اي اطاعت مي شود و
[ صفحه 414]
هواي نفس پيروي مي گردد، و دنيا ترجيح داده مي شود، و هر صاحب رايي نظر خود را مي پسندد، پس بر تو باد خودت، و کار عوام را واگذار، و همانا که در پس شما روزهايي خواهد بود که صبر در آن ها همچون آتش سرخ به کف داشتن است، به عمل کننده [به وظيفه اش] از آن ها همچون پاداش پنجاه تن که عمل او را [در زمان هاي ديگر] انجام دهند عطا مي شود.
و در غيبت نعماني به سند خود از امام صادق از پدرش عليهما السلام آوره که فرمود: مؤمنان آزمايش مي شوند و خداوند آنان را نزد خود از هم تمييز مي دهد، همانا خداوند مؤمنان را از با و تلخي هاي دنيا ايمن نداشته، وليکن آن ها را از کوري و بدبختي در آخرت ايمن داشته است، سپس امام باقرعليه السلام فرمود: حضرت حسين بن علي عليهما السلام کشتگان خود را [در سرزمين کربلا] کنار هم مي گذاشت سپس مي فرمود: کشتگان ما کشتگان پيغمبران هستند. [29] و در همان کتاب به سند خود از امام زين العابدين عليه السلام آورده که فرمود: دوست مي داشتم که [در گفتار] آزاد بودم و سه کلمه با مردم سخن مي گفتم، آن گاه خداوند آنچه مي خواست درباره من انجام مي داد، ولي عهدي است که با خدا بسته ايم که صبر کنيم. سپس اين آيه را تلاوت کرد: «وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَکُوا أَذيً کَثِيراً وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ»؛ [30] و همانا شما از کساني که پيش از شما کتاب آسماني بر آنان نازل گشت و از آنان که شرک ورزيدند [طعنه ها] آزار بسيار خواهيد شنيد و اگر صبر کنيد و تقوا پيشه سازيد سبب نيرومندي و قوت يافتن در کارها است. [31] و در همان کتاب از آن حضرت عليه السلام حديثي آمده که در بحث مرابطه ان شاءاللَّه خواهيم آورد، تا آن جا که فرموده:... و مؤمنان مرابطه و صبر کنند و يکديگر را به صبر وادارند تا اين که خداوند حکم فرمايد، و اوست بهترين داوران. [32] و روايات بسيار ديگري که در جاي خود ياد شده است. خلاصه اين که حال و وضع مؤمن در گرفتاري ها و بليّات آن است که در ديوان منسوب به مولايمان اميرمؤمنان علي عليه السلام آمده:
[ صفحه 415]
إذا زِيدَ شَرّاً زادَ صَبْراً کَأَنَّما
هُوَ المِسْکُ ما بَيْنَ الصَّلابَةِ وَالفِهْرِ
لِأَنَّ فَتْيَتَ المِسْکِ يَزْدادُ طِيبُهُ
عَلَي السَّحْقِ وَالحَرِّ اصْطِباراً عَلَي الشَّرِّ
اگر شر و گرفتاري بر او زياد شود بر صبر خود مي افزايد، او همچو مشک است در ميان ابزارهاي ساييدن آن زيرا که خورده هاي مشک عطر و بويش با ساييدن و حرارت بيشتر مي شود از جهت صبر بر گرفتاري.
توجه: از آنچه ياد کرديم معلوم شد که صبر در زمان غيبت امام عليه السلام بر چند گونه است؛ از جمله:
1- صبر بر طول غيبت، به اين که از شتابزدگاني که به سبب طولاني شدن غيبت دل هاي شان قساوت مي گيرد نباشد، که شتابزدگان در مورد امام عليه السلام به ترديد افتند، و اين عنوان در امر بيست و دوم گذشت.
2- صبر کردن مؤمن بر آنچه از آزار و استهزاء و تکذيب و مانند آن ها از مخالفين خود مي بيند.
3- صبر بر اقسام بلاها و محنت هايي که بر او وارد مي شود، که بعضي از آن ها در آيه شريفه ياد گرديد، خداي تعالي فرمايد: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ...».
4- صبر بر آنچه از گرفتاري مؤمنين به دست معاندين و آزار مخالفين نسبت به ايشان مي بيند، در صورتي که نتواند آن ها را خلاص کند و از ايشان دفاع نمايد، که در اين حال وظيفه او صبر و دعا کردن است. و اقسام ديگر صبر که مؤمن هنگام ابتلا در مي يابد.
پاورقي
[1] سوره آل عمران، آيه 179.
[2] سوره عنکبوت، آيات 2 و 3.
[3] سوره مومنون، آيه 30؛ نهج البلاغه: خطبه 102.
[4] روضه کافي، 37.
[5] سوره جن، آيه 26.
[6] تحف العقول، 230.
[7] روضه کافي، 247، ح 346، سوره يس، آيه 52.
[8] اصول کافي، 91:2.
[9] سوره آل عمران، آيه 200.
[10] اصول کافي، 87:2، باب الصبر، ح 2.
[11] يعني: دوران ابتلا در دنيا کوتاه است پس کسي که صبر کند مدت کمي صبر کرده از جهت کمي ايام آن و هر کس بي تابي کند مدت کوتاهي بي تابي کرده ولي زمان متنعم شدن در آخرت طولاني و دائم است.(مؤلف).
[12] سوره مزمل، آيه 10 و 11.
[13] سوره سجده، آيه 24 و 25.
[14] سوره حجر، آيه 97 و 98.
[15] سوره انعام، آيه 23 و 24.
[16] سوره ق، آيه 39.
[17] سوره سجده، آيه 24.
[18] سوره اعراف، آيه 127.
[19] سوره توبه، آيه 5.
[20] سوره بقره، آيه 191.
[21] اين خبر را در آخر باب تعجيل عقوبة الذنب آورده، و ابوالصباح کناني کوفي است. و اسم او ابراهيم بن نعيم است، و ثقه مي باشد که امام صادق عليه السلام او را «ميزان» ناميده، و چنانکه در کتب رجال آمده به او فرمود: «انت ميزان لا عين فيه» (مولف).
[22] اصول کافي، 447:2، ح 12.
[23] اصول کافي، 91:2، باب الصبر، ح 13.
[24] سوره هود، آيه 93.
[25] سوره اعراف، آيه 71.
[26] کمال الدين، 645:2.
[27] سوره بقره، آيه 155.
[28] سوره آل عمران، آيه 70، و کمال الدين، 649:2.
[29] غيبت نعماني، 112.
[30] سوره آل عمران، آيه 186.
[31] غيبت نعماني، 105.
[32] غيبت نعماني، 105.