بازگشت

نتايج دعا براي فرج


مقصود اصلي تأليف کتاب نيز بيان همين موضوع بوده است و شايسته است پيش از شروع به مقصود چند نکته را تذکر دهيم:

1 - بدان که هدف اين است که هرچه خوبي و ثمره و فايده مهم بر مسأله تعجيل فرج مولي صاحب الزمان - عجّل اللَّه فرجه الشريف - مترتب است، اين جا بياوريم، خواه آن فايده منحصر در اين عمل شريف باشد و خواه ضمن عمل ديگري که از ناحيه شرع مقدّس رسيده، بوده باشد.

و منظور اين نيست که تمام آثار و فوايدي که ذکر مي کنيم مربوط به اين عمل (دعا) بدانيم، و نيز نمي توان گفت که فوايد اين دعا منحصر در همين مطالبي است که مي آوريم، بلکه چه بسا کسي که در احاديث و روايات جستجو کند اضافه بر آنچه آورده ام مطالبي بيابد، که آنچه ندانسته ام بيشتر از آن است که دانسته ام و آنچه نگاشته ام از برکات آقا و مولايم حضرت صاحب الزمان - عجّل اللَّه فرجه الشريف - مي باشد.



هُوَ العَلَمُ الهادِي بِإِشْراقِ نُورِهِ

وَإِنْ غابَ عَنْ عَيْنِي کَوَقْتِ ظُهُورِهِ



أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الشَّمْسَ يُنْشَرُ ضَوْءُها

إِذا هِيَ تَحْتُ القَزْعِ حِينَ عُبُورِهِ



اوست آن نشانه که با اشراق نورش هدايت کند، اگرچه از چشمانم غايب است، همچون زمان ظهورش هدايتگر است.

مگر نمي بيني که خورشيد نورش همه جا پراکنده مي شود، با ا ينکه در پس ابرهاي عبورکننده قرار مي گيرد.

اين دو بيت را با الهام از مضامين توقيع شريف آن حضرت که در بخش سابق، در نفع



[ صفحه 410]



آن حضرت گذشت، سروده ام.

2 - ممکن است براي بعضي توهم شود که چون امام زمان عليه السلام وسيله رسيدن برکات به مخلوقات است، بنابراين از مردم بي نياز و مستغني است، بنابراين چه نيازي به دعاي مردم هست؟

به اين توهم به چند وجه پاسخ مي دهيم:

الف) اين که دعاي ما براي آن حضرت از باب هديه شخص حقير فقيري به رادمرد بزرگواري است، و ترديدي نيست که اين نشانه نياز اين فقير به بخشش آن بزرگ است و اين شيوه بندگان نسبت به ارباب مي باشد، چه خوش گفته اند:



أَهْدَتْ سُلَيْمانَ يَوْمَ العِيدِ قُبَّرَةٌ

بِرِجْلَةٍ مِنْ جَرادٍ کانَ فِي فِيها



تَرَنَّمَتْ بِلَطِيفِ القَوْلِ ناطِقَةً

إِنَّ الهَدايا عَلي مِقْدارِ مُهْدِيها



به عيدي مورچه ران جرادي

نمودي هديه از بهر سليمان



چه خوش گفتا که قدر خويش هرکس

نمايد هديه اي تقديم سلطان



ب) آنچه از روايات به دست مي آيد، ظاهراً اين است که وقت ظهور امام زمان عليه السلام از امور بدائيّه است که امکان پيش و پس افتادنش هست - چنان که در حرف «ع» اشاره شد - بنابراين شايد جلو افتادن آن به جدّيت و اهتمام اهل ايمان در دعا کردن براي تعجيل فرج آن حضرت مشروط باشد.

دليل بر آن حديثي است که به نقل مجلسي در بحار در تفسير عيّاشي به روايت فضل بن ابي قرّه از امام صادق عليه السلام آمده، راوي مي گويد: شنيدم که حضرت ابوعبد اللَّه صادق عليه السلام مي فرمود: خداوند به ابراهيم وحي فرستاد که برايش فرزندي متولد خواهد شد، آن جناب اين خبر را به ساره داد. ساره گفت: آيا من فرزندي خواهم زاييد در حالي که پيرزنم؟ پس خداوند به ابراهيم وحي فرستاد که او (ساره) خواهد زاييد و فرزندانش چهارصد سال عذاب خواهند شد به خاطر اين که سخن مرا جواب گفت.

امام صادق عليه السلام فرمود: وقتي عذاب و سختي بر بني اسرائيل طول کشيد، به درگاه خداوند چهل روز گريه و ناله کردند، پس خداوند به موسي و هارون وحي فرستاد که بني اسرائيل را خلاص کنند، و از صد و هفتاد سال صرف نظر کرد.



[ صفحه 411]



حضرت صادق عليه السلام افزود: شما نيز همين طور اگر اين کار را بکنيد خداوند از ما فرج مي کند، ولي اگر چنين نباشيد اين امر تا آخرين حدّ خواهد رسيد. [1] .

ج) ترديدي نيست که امامان عليهم السلام - به مقتضاي وضع انساني خود - به بيماري ها و غم ها و اندوه ها دچار مي شوند که براي رفع آن هاوسائلي هستند که برخي از آن وسائل از اهل ايمان ساخته است، و از مهم ترين وسائل دفع بلا و گرفتاري، جدّيت و اهتمام در دعا کردن و از خدا خواستن است، چنان که روايات بر آن معني دلالت مي کنند، از جمله:

در اصول کافي به سند صحيحي از حمّاد بن عثمان مروي است که گفت: شنيدم آن حضرت مي فرمود: به درستي که دعا قضا را برمي گرداند و پيچيدگي آن را مي گشايد، چنان که رشته نخ بازتاب شود با اين که به سختي تابيده شده باشد. [2] .

و نيز در خبر صحيح ديگري از زراره آمده که گفت: حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام به من فرمود: آيا تو را راهنمايي نکنم به چيزي که رسول خداصلي الله عليه وآله در آن استثنايي نزده؟ عرض کردم: چرا. فرمود: دعا، که قضاي پيچيده سخت را برمي گرداند - و انگشتانش را به هم مي فشرد -. [3] و نيز احاديث ديگري که در جاي خود ذکر شده. بنابراين هرگاه مؤمن احتمال دهد ابتلاي مولاي خودش را - که از جانش عزيزتر است - احتمال دهد که امام او به يکي از امور ياد شده دچار گرديده، کوشش و جدّيت خواهد کرد که به وسيله دعا آن را از او دور گرداند، همان طور که با وسايل از او دفاع مي نمايد.

د) با توجه به اين که ما هدف ارزنده اي داريم که موانعي جلو رسيدن به آن را گرفته است، بر ما واجب است که در دفع و رفع آن موانع همّت و جدّيت کنيم، و چون تأخير ظهور مولاي ما صاحب الزمان عليه السلام به سبب موانعي است که از ناحيه خود ما سرچشمه گرفته، بر ما است که از خداوند متعال برطرف کردن آن موانع را بخواهيم. پس دعا کردن براي تعجيل فرج امام عصرعليه السلام در حقيقت دعا براي خودمان و سودمند به حالمان مي باشد.



[ صفحه 412]



خود آن حضرت هم به اين معني اشاره فرموده، در توقيعي که در کتاب هاي کمال الدين و احتجاج و بحار آمده است: و بسيار دعا کنيد براي تعجيل فرج که آن فرج شما است. [4] و اين اشاره به بي نيازي آن حضرت عليه السلام از ما مي باشد.

ه) فضل و رحمت و لطف و عنايت الهي حدّ و مرز و پاياني ندارد، همچنين در وجود امام عليه السلام کمبود و نقصاني که مانع پذيرش فيض الهي باشد، نيست. بنابراين هيچ مانعي ندارد که با دعاي مؤمنين براي مولا و آقايشان، عنايت و لطف مخصوصي به حضرتش برسد.

و اين که گفته اند: چون امامان عليهم السلام وسيله و واسطه رسيدن فيض به بندگان هستند، منافات دارد با اين که به وسيله بندگان به درجه اي نايل شوند، جز استبعاد و تعجّب چيزي نيست، و هيچ گونه منافاتي ندارد که امامان عليهم السلام علّت غايي و هدف از آفرينش مخلوقات باشند، و فيض خداوند به وسيله ايشان به مخلوقات برسد، در عين حال از لوازم و ويژگي هاي بشري نيز برخوردار، و براي زندگي ظاهري خود به آنچه از زمين مي رويد، نيازمند باشند - همان طور که ساير مردم محتاج هستند -.

از آنچه گفتيم اين معني نيز معلوم شد که نتيجه و ثمره صلوات مؤمنين بر پيغمبر و آل پيغمبرعليهم السلام، هم به خود درود فرستندگان برمي گردد و هم به کساني که بر آن ها درود فرستاده شده، نه از اين جهت که احتياجي به صلوات و درود فرستادن مؤمنين باشد تا اشکالات ياد شده وارد گردد، بلکه از اين جهت که آن ها (پيغمبر و آل اوعليهم السلام، قابليّت و شايستگي دارند، زيرا خداوند بلندمرتبه بدانان فيض هايي که حدّ و نهايت ندارد، ارزاني داشته است، چرا که، هميشگي و استمرار و تازه شدن اين فيوضات، از لوازم قدرت کامل و تمام و همگاني و هميشگي خداوند مي باشد.

3 - امکان دارد که ميان فرمان به دعا براي تعجيل فرج و ظهور مولايمان صاحب الزمان و احاديثي که از تعجيل در ظهور نهي کرده، تناقضي احساس شود - ما ان شاء اللَّه اين احاديث را در باب هشتم بيان خواهيم داشت - ولي اين گمان نادرست است، زيرا شتابي که از آن نهي شده است، سه گونه مي باشد:

اول: آن شتابي که موجب يأس و نااميدي از ظهور قائم عليه السلام شود، زيرا فرد به خاطر کم



[ صفحه 413]



صبري و ناشکيبايي مي گويد: اگر ظهور شدني بود، هم اکنون واقع مي شد و به تأخير افتادن آن، فرد را به سوي انکار صاحب الزمان سوق مي دهد.

دوم: آن شتابي که منافي تسليم فرمان خدا و رضا به قضاء و حکم خدا باشد، و اينگونه شتاب براي ظهور، اگر ظهور به عقب افتد، فرد را به سوي انکار حکمت آفريدگار بلند مرتبه مي کشاند.

از اين روي، در دعايي که توسط جناب عثمان بن سعيد عَمري روايت شده، چنين مي خوانيم: «فَصَبِّرْنِي عَلي ذلِکَ حَتّي لا أُحِبُّ تَعْچِيلَ ما أَخَّرْتَ، وَلا تَأْخِيرَ ما عَجَّلْتَ، وَلا أَکْشِفُ عَمَّا سَتَرْتَ، وَلا أَبْحَثُ عَمَّا کَتَمْتَ، وَلا أُنازِعُکَ فِي تَدْبِيرِکَ، وَلا أَقُولُ لِمَ؟ وَکَيْفَ؟ وَما بالُ وَلِيِّ الأَمْرِ لا يَظْهَرُ؟ وَقَدِ امْتَلَأَتِ الأَرْضُ مِنَ الجَوْرِ؟!»؛ [5] پروردگارا! مرا بدان (غيبت آن حضرت) صبر و تحمل ده تا دوست ندارم آنچه به تأخير انداخته اي جلو بيفتد، و نه آنچه را تعجيل بخواهي من به تأخيرش مايل باشم، و هرچه تو در پرده قرار داده اي افشايش را نطلبم، و در آنچه نهان ساخته اي کاوش ننمايم، و در تدبير امور جهان با تو [که همه مصالح را مي داني] به نزاع نپردازم، و نگويم که چرا و چگونه و از چه جهت وليّ امر غايب آشکار نمي شود و ظهور نمي کند در حالي که زمين پر از ستم گرديده است؟!....

اگر اشکال کنيد: بدون شک دعا کردن براي تعجيل ظهور از محبّت و شوق سرچشمه مي گيرد، و اين منافات دارد با فرمايش حضرت که: تا دوست ندارم آنچه به تأخير انداخته اي جلو بيفتد....

در جواب مي گويم: در گذشته بيان نموديم که از احاديث به دست مي آيد که زمان فرج و ظهور از اموري است که بداء در آن راه دارد، بنابراين وقتي يک فرد دلباخته امام عصر - عجّل اللَّه فرجه الشريف - نزديک شدن وقت ديدار و ظهور آن حضرت را ممکن بداند که با کوشش و اهتمام در دعا کردن، اين مقصود تحقق پذير است، تمام تلاش و جدّيت خود را در اين راه مبذول خواهد داشت، و اين کار با تسليم بودن به آنچه در علم الهي تقدير شده است هيچ گونه منافاتي ندارد.



[ صفحه 414]



البته اگر بر فرض، آن وقت معيّن را که خداوند ختم نموده، و قضاي غير قابل تغيير و تبديل الهي بر آن تعلق گرفته، اگر آن وقت را دقيقاً بداند، ديگر جايي براي دعا کردن نمي ماند و بايد به امر پروردگار تسليم باشد.

سوم: عجله اي که سبب پيروي از گمراهان و گمراه کنندگان و شياطين بدعت گذار شود، که پيش از ظاهر شدن علامت هاي حتمي که از پيشوايان معصوم عليهم السلام روايت شده، اقدام به فريب دادن افراد مي نمايند - چنان که براي بسياري از جاهلان اتفاق افتاد - خداوند ما و تمام مؤمنين را از نيرنگ هاي شياطين محفوظ بدارد.

در بخش هشتم در اين باره به تفصيل سخن خواهيم گفت و روايات مربوط به آن را مي آوريم، در اين جا فقط اشاره اي شد.

بيان ديگري در حلّ اين اشکال به نظر رسيده اين که: عجله کردن بر دو قسم است: ممدوح و مذموم.

عجله مذموم: آن است که انسان خواستار انجام گرفتن چيزي پيش از رسيدن وقت آن بوده باشد، که از جهت عقل و نقل زشت و ناپسند است.

و عجله ممدوح: آن است که شخص در اوّلين فرصت امکان، تحقّق يافتن امري را بخواهد.

و چون ظهور حضرت صاحب الامرعليه السلام از اموري است که - به خواست خدا - ممکن است جلو بيفتد و منافع آن نيز بي شمار است، هر مؤمني که بر اين باور باشد بر خود واجب مي داند که جدّيت کند تا در اوّلين زماني که صلاحيّت ظهور در آن باشد، خداوند آن را برساند، در عين حال صبر کند و تسليم باشد تا آن هنگام فرا رسد. ان شاء اللَّه توضيح بيشتري در اين باره خواهد آمد.

اکنون به بيان آثار و فوايد و ويژگي هايي که بر دعا کردن براي تعجيل فرج مترتب است، مي پردازيم. ابتدا فهرست وار سپس با تفصيل و توضيح بيشتر به مقتضاي حال بيان مي کنيم:

1 - فرمايش حضرت وليّ عصر - عجّل اللَّه فرجه الشريف -: و بسيار دعا کنيد براي تعجيل فرج که آن فرج شما است.



[ صفحه 415]



2 - اين دعا سبب زياد شدن نعمت ها است.

3 - و اظهار محبّت قلبي.

4 - و نشانه انتظار.

5 - و زنده کردن امر ائمّه اطهارعليهم السلام.

6 - و مايه ناراحتي و وحشت شيطان لعين.

7 - و نجات يافتن از فتنه هاي آخر الزمان.

8 - و ادا کردن قسمتي از حقوق آن حضرت است - که ادا کردن حقّ هر حقداري واجب ترين امور است -.

9 - و تعظيم خداوند و دين خداوند است.

10 - حضرت صاحب الزمان عليه السلام - عجّل اللَّه فرجه الشريف - در حق او دعا مي کند.

11 - و شفاعت آن حضرت عليه السلام در قيامت شامل حال او مي شود.

12 - و شفاعت پيغمبرصلي الله عليه وآله ان شاء اللَّه شامل حالش مي شود.

13 - و اين دعا فرمانبري امر الهي و طلب فضل و عنايت او است.

14 - و مايه استجابت دعا مي شود.

15 - و ادا کردن اجر و مزد رسالت است.

16 - و مايه دفع بلا است.

17 - و سبب وسعت روزي است ان شاء اللَّه.

18 - و باعث آمرزش گناهان مي شود.

19 - و تشرّف به ديدار آن حضرت در بيداري يا خواب.

20 - و رجعت به دنيا در زمان ظهور آن حضرت.

21 - و از برادران پيغمبرصلي الله عليه وآله خواهد بود.

22 - و فرج مولاي ما حضرت صاحب الزمان عليه السلام زودتر واقع مي شود.

23 - و پيروي از پيغمبر و امامان عليهم السلام خواهد بود.

24 - و وفاي به عهد و پيمان خداوندي است.

25 - و آثار نيکي به والدين براي دعا کننده حاصل مي گردد.



[ صفحه 416]



26 - و فضيلت رعايت و اداي امانت برايش حاصل مي شود.

27 - و زياد شدن اشراق نور امام عليه السلام در دل او.

28 - و طولاني شدن عُمر ان شاء اللَّه.

29 - و تعاون و همکاري در کارهاي نيک و تقوي.

30 - و رسيدن به نصرت و ياري خداوند و پيروزي بر دشمنان به کمک خداوند.

31 - و هدايت به نور قرآن مجيد.

32 - و نزد اصحاب اعراف معروف مي گردد.

33 - و به ثواب طلب علم نايل مي شود ان شاء اللَّه.

34 - و از عقوبت هاي اخروي ايمن مي ماند ان شاء اللَّه.

35 - و هنگام مرگ به او مژده مي رسد و با او به نرمي رفتار مي شود.

36 - و اين دعا اجابت دعوت خدا و رسول صلي الله عليه وآله است.

37 - و با امير المؤمنين عليه السلام در درجه آن حضرت خواهد بود.

38 - و محبوب ترين افراد نزد خداوند خواهد بود.

39 - و عزيزترين و گرامي ترين افراد نزد پيغمبرصلي الله عليه وآله مي شود.

40 - و از اهل بهشت خواهد شد ان شاء اللَّه.

41 - و دعاي پيغمبرصلي الله عليه وآله شامل حالش مي گردد.

42 - و کردارهاي بد او به کردارهاي نيک مبدّل شود.

43 - و خداوند متعال در عبادت او را تأييد فرمايد.

44 - و با اين دعا قعوبت از اهل زمين دور مي شود ان شاء اللَّه.

45 - و ثواب کمک به مظلوم را دارد.

46 - و ثواب احترام به بزرگ تر و تواضع نسبت به او را دارد.

47 - و پاداش خونخواهي مولاي مظلوم حضرت ابي عبد اللَّه الحسين عليه السلام را دارد.

48 - و شايستگي دريافت احاديث ائمه اطهارعليهم السلام را مي يابد.

49 - و نور او براي ديگران نيز - روز قيامت - درخشان مي گردد.



[ صفحه 417]



50 - و هفتاد هزار نفر از گنهکاران را شفاعت مي کند.

51 - و دعاي امير المؤمنين عليه السلام درباره او روز قيامت.

52 - و بي حساب داخل بهشت شدن.

53 - و ايمن بودن از تشنگي روز قيامت.

54 - و جاودانه بودن در بهشت.

55 - و مايه خراش روي ابليس و مجروح شدن دل او است.

56 - و روز قيامت هديه هاي ويژه اي دريافت مي دارد.

57 - و خداوند - عزّوجلّ - از خدمتگزاران بهشت نصيبش فرمايد.

58 - و در سايه گسترده خداوند قرار گرفته و رحمت بر او نازل مي شود - مادامي که مشغول آن دعا باشد -.

59 - و پاداش نصيحت مؤمن را دارد.

60 - و مجلسي که در آن براي حضرت قائم - عجّل اللَّه فرجه الشريف - دعا شود، محل حضور فرشتگان گردد.

61 - و دعا کننده مورد مباهات خداوند شود.

62 - و فرشتگان براي او طلب آمرزش مي کنند.

63 - و از نيکان مردم - پس از ائمه اطهارعليهم السلام - مي شود.

64 - و اين دعا اطاعت از اولي الامر است که خداوند اطاعتشان را واجب ساخته است.

65 - و مايه خرسندي خداوند - عزّوجلّ - مي شود.

66 - و مايه خشنودي پيغمبرصلي الله عليه وآله مي گردد.

67 - و اين دعا خوشايندترين اعمال نزد خداوند است.

68 - و از کساني خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت دهد ان شاء اللَّه.

69 - و حساب او آسان مي شود.

70 - و اين دعا در عالم برزخ و قيامت مونس مهرباني خواهد بود.



[ صفحه 418]



71 - و اين عمل بهترين اعمال است.

72 - و مايه دوري غصه ها مي شود.

73 - و دعاي هنگام غيبت بهتر از دعاي هنگام ظهور امام عليه السلام است.

74 - و فرشتگان درباره اش دعا مي کنند.

75 - و دعاي حضرت سيد الساجدين عليه السلام - که نکات و فوايد متعددي دارد - شامل حالش مي شود.

76 - و اين دعا تمسّک به ثقلين (کتاب و عترت) است.

77 - و چنگ زدن به ريسمان الهي است.

78 - و سبب کامل شدن ايمان است.

79 - و مانند ثواب همه بندگان به او مي رسد.

80 - و تعظيم شعائر خداوند است.

81 - و اين دعا ثواب شهيد با پيغمبرصلي الله عليه وآله را دارد.

82 - و ثواب شهيد زير پرچم حضرت قائم عليه السلام را دارد.

83 - و ثواب احسان به مولاي ما حضرت صاحب الزمان - عجّل اللَّه فرجه الشريف - را دارد.

84 - و در اين دعا ثواب گرامي داشتن عالم هست.

85 - و پاداش گرامي داشتن شخص کريم را دارد.

86 - و در ميان گروه ائمه اطهارعليهم السلام محشور مي شود.

87 - و درجات او در بهشت بالا مي رود.

88 - و از بدي حساب در روز قيامت ايمن باشد.

89 - و نايل شدن به بالاترين درجات شهدا روز قيامت.

90 - و رستگاري به شفاعت فاطمه زهراعليها السلام.

و در آخر، فصلي قرار مي دهيم که متضمن بيان ده خصوصيّت است که بر قضاء حاجت مؤمن مترتب است، و از آثار اين دعا مي باشد.

و حالا مي پردازيم به توضيح و شرح اموري که فهرست آن ها از نظرتان گذشت. خداوند يار و نگهدار است.



[ صفحه 419]




پاورقي

[1] بحار الانوار: 131:52.

[2] کافي: 469:2.

[3] کافي: 470:2.

[4] کمال الدين: 485:2؛ و احتجاج: 284:2؛ و بحار الانوار: 181:53.

[5] کمال الدين: 512:2.