انتقام آن حضرت از دشمنان خدا
از جمله القاب امام زمان - عجّل اللَّه فرجه الشريف - المنتقم است. و در کتاب کمال الدين به سند خود از امام صادق، از پدران بزرگوارش، از امير المؤمنين - عليهم السلام - روايت کرده است که پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله فرمود: هنگامي که به سوي آسمان (به معراج) برده شدم، پروردگار من به من وحي فرمود که: اي محمّد! من نظري به سوي زمين افکندم و تو را از آن اختيار نمودم و پيغمبر ساختم و اسم تو را از نام خود برگرفتم که من محمودم و تو محمّدي، دوباره بر زمين نظري افکندم و علي را از آن برگزيدم و او را وصيّ و خليفه و شوهر دختر تو قرار دادم و براي او هم، نامي از نام هاي خود برگرفتم، پس من عليّ اعلي هستم و او علي است و فاطمه و حسن و حسين را از نور شما خلق کردم.
آن گاه ولايت آنان را بر فرشتگان عرضه کردم تا هر که پذيرفت در پيشگاه من از مقرّبين گردد. اي محمد! اگر بنده اي از بندگانم آن قدر عبادتم کند تا درمانده شود و بدنش مانند مشک پوسيده گردد، ولي در حالي که منکر ولايت آنان باشد به نزد من آيد، او را در بهشتم جاي نخواهم داد، و در زير عرشم سايه نخواهم بخشيد. اي محمد! مي خواهي آنان را ببيني؟ عرض کردم: آري پروردگارا! خداوند - عزّوجلّ - فرمود: سرت را بلند کن. پس سرم را بلند کردم که به ناگاه انوار علي و فاطمه و حسن و حسين و علي بن الحسين، و محمد بن علي، و جعفر بن محمد، و موسي بن جعفر، و علي بن موسي، و محمد بن علي، و علي بن محمد، و الحسن بن علي، و محمد بن الحسن را - که در ميان ايشان - مانند ستاره درخشاني بپاخاسته بود، مشاهده نمودم.
عرض کردم: پروردگارا! اين ها کيانند؟ فرمود: اين ها امامان هستند، و اين قائم است؛ آن که حلال مرا حلال و حرام مرا حرام کند، و به وسيله او از دشمنانم انتقام مي گيرم، و او براي اولياي من مايه راحت است و او است که دل شيعيان و پيروان تو را از ظالمين و کافرين شفا مي بخشد و لات و عزّي را تر و تازه بيرون مي آورد، پس آن ها را خواهد سوزانيد. البته فتنه و امتحان مردم با آنان سخت تر از فتنه گوساله و سامري خواهد بود. [1] .
[ صفحه 112]
همچنين در بحار به نقل از علل الشرايع به سند خود از عبد الرحيم قصير از حضرت ابوجعفر امام باقرعليه السلام روايت کرده که فرمود: هرگاه قائم ما بپاخيزد، حميرا به سوي او بازگردانده شود تا حدّ تازيانه به او بزند تا انتقام فاطمه دخت محمدصلي الله عليه وآله را از او بگيرد. گفتم: فدايت شوم؛ چرا حدّ تازيانه به او مي زند؟ فرمود: به خاطر تهمتي که بر مادر ابراهيم زد. گفتم: پس چطور شد که اين کار (حد زدن) را خداوند براي زمان حضرت قائم تأخير انداخت؟ فرمود: به تحقيق خداوند - تبارک و تعالي - محمدصلي الله عليه وآله را رحمت فرستاد، ولي قائم عليه السلام را به منظور نقمت و کيفردهي برمي انگيزد. [2] .
و در همان کتاب بحار از مزار کبير به سند خود از حضرت ابوعبد اللَّه صادق عليه السلام آورده که فرمود: هرگاه قائم ما بپاخيزد براي خدا و رسول او و همه ما خاندان پيغمبر انتقام خواهد گرفت. [3] .
و در همان کتاب به نقل از ارشاد ديلمي از امام صادق عليه السلام آمده: و دست بني شيبه را مي بُرد و بر در کعبه مي آويزد و بر آن مي نويسد: اين ها دزدان کعبه هستند. [4] .
و در احتجاج از پيغمبرصلي الله عليه وآله در خطبه غدير چنين نقل شده که فرمود: توجّه کنيد! خاتم امامان از ما مهدي - صلوات اللَّه عليه - مي باشد. آگاه باشيد! اوست چيره شونده بر همه دين، اوست انتقام گيرنده از ظالمين، اوست فاتح و منهدم کننده دژها، اوست که تمام قبائل اهل شرک را نابود مي سازد، اوست که خون بهاي تمام اولياي حقّ را مي گيرد، اوست که از درياي ژرف مي نوشاند، اوست که هر کسي را بر اساس فضل و شايستگي سمت مي دهد، او برگزيده و منتخب خداوند است، او وارث همه علوم و محيط بر همه آن ها است، اوست که از پروردگار خود خبر مي دهد و حقايق ايمان به او را مطلع مي سازد [برپاي مي دارد] ، او است که صاحب رشاد و سداد در رأي و عمل مي باشد، امور دين به او تفويض و واگذار شده و پيغمبران قبل و امامان پيشين به او مژده داده اند، او حجّت باقي است و بعد از او حجّتي نيست، و حقّي نيست مگر با او و نوري نيست جز نزد او، کسي بر
[ صفحه 113]
او غالب و منصور نمي شود. او وليّ خداوند در زمين و حاکم الهي بر خلايق و امين پروردگار در ظواهر و اسرار است.
و در قسمت ديگري از اين خطبه آمده است: اي گروه هاي مردم! نور مخصوص خداوند - عزّوجلّ - در وجود من است، سپس در وجود علي تجلّي خواهد کرد و سپس در نسل او تا قائم مهدي که حقّ خداوند و هر حقّي را که براي ما هست، مي گيرد. [5] .
و در تفسير قمي درباره آيه: «فَمَهِّلِ الکافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً»؛ [6] پس کافران را مهلت بده، آن ها را به اندک مهلتي. چنين آمده است: براي هنگام قيام قائم، پس او را بر جبّارها و طاغوت هاي قريش و بني اميّه و ساير مردم براي من انتقام مي گيرد. [7] .
پاورقي
[1] کمال الدين: 252:1.
[2] بحار الانوار: 314:52؛ و علل الشرايع: 267:2.
[3] بحار الانوار: 376:52.
[4] بحار الانوار: 338:52.
[5] الاحتجاج، 80:1.
[6] سوره طارق، آيه 18.
[7] تفسير القمي: 721.