بازگشت

در بيان مقدار کمي از معجزات و کرامات متواتر مولا صاحب الزمان


1 - روايتي است که شيخ صدوق از محمد بن عثمان عمري نقل کرده که گفت: هنگامي که حضرت مهدي عليه السلام متولد شد، نوري از بالاي سرش تا بر فراز آسمان درخشيد، سپس روي بر زمين نهاد و براي پروردگارش - تعالي ذکره - به سجده افتاد و بعد سر برداشت در حالي که مي گفت: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَالمَلائِکَةُ وَأُولُوا العِلْمِ»؛ [1] خداوند به يکتايي خود شهادت دهد، و فرشتگان و دانشمندان نيز به يکتايي او گواهند.

2 - روايت شده است که: وقتي آن حضرت متولد شد، پرندگان سفيدي از آسمان فرود آمدند و بال هاي خود را بر سر و صورت و ساير اعضاي بدنش کشيدند، سپس به آسمان پرواز کردند، آن گاه حضرت امام حسن عسکري عليه السلام فرمود: آن ها فرشتگان بودند که براي تبرّک به اين نوزاد فرود آمدند و هرگاه اين فرزند ظهور کند آن ها ياران اويند.

اين حديث را شيخ صدوق در کتاب کمال الدين آورده است. [2] .

2 - در خبر صحيحي از محمد بن شاذان بن نعيم آمده که در نيشابور نقل کرده است که:



[ صفحه 85]



مقدار پانصد درهم بيست درهم کم از مال حضرت قائم - عجّل اللَّه فرجه الشريف - نزد من جمع شد که خوش نداشتم آن را ناقص بفرستم، لذا بيست درهم کسري را از مال خودم تکميل کردم و پانصد درهم را نزد محمد بن جعفر فرستادم، ولي ننوشتم که بيست درهم از من است. پس محمد بن جعفر قبض آن را از ناحيه مقدّسه حضرت قائم - عجّل اللَّه فرجه الشريف - برايم فرستاد که در آن نوشته شده بود: پانصد درهم که بيست درهمش از خودت بود رسيد.

مي گويم: همين روايت را در کافي از علي بن محمد از محمد بن علي بن شاذان نيشابوري با مختصر تفاوت نقل کرده است. [3] .

4 - همچنين در خبر صحيحي از محمد بن هارون روايت کرده که گفت: پانصد دينار از مال حضرت قائم عليه السلام بر عهده من بود، شبي از شب ها که طوفان و تاريکي شديد بغداد را فرا گرفته بود. در بغداد بودم و به خاطر وامي که بر عهده داشتم سخت هراسان شدم و با خود گفتم: چند دکان دارم که آن ها را پانصد و سي دينار خريده ام ولي آن ها را به پانصد دينار به حضرت قائم عليه السلام واگذار مي کنم. وي گفت: پس از آن شخصي به سراغم آمد و آن دکان ها را به حساب آن حضرت از من تحويل گرفت، در صورتي که به حضرتش ننوشته و به هيچ کس آن راز را نگفته بودم و حتي بر زبانم هم جاري نشده بود. [4] .

5 - روايتي است از علي بن محمد سيمري (يا سمري) نقل شده اين که: به محضر مقدّس قائم - عجّل اللَّه تعالي فرجه - نامه نوشت و درخواست کفن کرد. جواب آمد که: در سال هشتاد يا هشتاد و يکم به آن نيازمند خواهي شد. پس در همان وقتي که آن حضرت برايش تعيين کرده بود وفات يافت و يک ماه پيش از فوتش کفن برايش فرستاده شد.

اين روايت در کمال الدين آمده است. [5] .

مي گويم: و از جمله معجزات آشکار آن حضرت، حصول خواسته هاي مردم است که با افکندن عريضه حاجت در چاه آب يا آب جاري انجام مي پذيرد و اين امر کاملاً ديده



[ صفحه 86]



مي شود و مجرّب است و ما آن را در خاتمه کتاب خواهيم آورد ان شاء اللَّه تعالي.

خواننده عزيز! اگر بخواهي بر معجزات آن حضرت مطلع شوي، به کتاب هايي که براي اين منظور فراهم شده مراجعه کن تا بيشتر استفاده کني. از جمله کتاب ها، کمال الدين شيخ صدوق، و کتاب خرايج شيخ سعيد بن هبة اللَّه و بحار الانوار فاضل کامل مولانا محمدباقر مجلسي و النجم الثاقب عالم کامل ميرزا حسين نوري - که خداوند زحمات همگي آنان را بپذيرد و پاداش هاي بسيار به ايشان عطا فرمايد - را مي توان نام برد.

من اگر بيش از اين مقدار در اين زمينه عنان سخن را رها سازم، از کار اصلي ام باز مي مانم. لذا به همين مختصر بسنده مي کنيم که: در خانه اگر کس است يک حرف بس است.



[ صفحه 89]




پاورقي

[1] کمال الدين: 433:2؛ و آيه اي که امام مهدي عليه السلام تلاوت کرد. (سوره آل عمران، آيه 18).

[2] کمال الدين: 431:2.

[3] کمال الدين: 485:2؛ و اصول کافي: 523:1.

[4] کمال الدين: 492:2.

[5] کمال الدين: 501:2.