بازگشت

معني تواضع


بدان که تواضع و تکبر از صفات و کيفيت هاي نفساني است که از هر يک، آثار بسياري ظاهر مي شود. و تواضع اين که: شخص پيش خودش نسبت به غير حقير باشد. و تکبّر اين که: شخص در پيش خود نسبت به ديگري بزرگ جلوه کند و ديگري را نسبت به خودش حقير بداند. با اين قيد فرق بين تکبّر و عُجب معلوم مي شود، زيرا که عُجب آن است که شخص در نظر خودش از لحاظ جمال يا کمال يا اعمال يا نسب، يا همه اين ها پسنديده و خوب



[ صفحه 577]



باشد - يا صرف نظر از ديگري - در صورتي که تکبّر آن است که نسبت به ديگري خودش را برتر و بهتر بداند. تکبّر از جهل سرچشمه مي گيرد که شخص، بدي هاي خودش و خوبي هاي ديگران را نشناسد يا از آن ها غفلت ورزد.

همان طور که به اين صفت نفساني تکبّر گفته مي شود، آثار آن را نيز به همين عنوان مي نامند. مثل: راه رفتن متکبّرانه، و کشيدن جامه بر زمين، و ترک جواب سلام، و امثال اين ها. همين طور تواضع بر آن صفت نفساني ياد شده و نيز به آثار آن گفته مي شود. از قبيل: احترام بزرگان، و نشستن با فقرا و مستمندان، و اجابت دعوت آنان، و پيش سلام بودن و امثال اين ها.

و بدان که تکبّر از صفات ناپسند و مايه هلاکت دين است. و در مذمّت آن، آيات و روايات بسياري وارد شده است. از جمله: ثقة الاسلام کليني در اصول کافي به سند خود از حضرت امام صادق عليه السلام آورده که فرمود: ريشه هاي کفر سه چيز است: حرص و تکبّ و حسد. [1] .

در همان کتاب از امام صادق عليه السلام روايت کرده که گفت: ابوجعفرعليه السلام فرمود: عزّت، رداء خداوند و بزرگ منشي، ازار او است، پس هرکس به آن ها دست بيازد، خداوند او را به رو به جهنّم افکند. [2] .

و نيز به سند خود از حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام آورده که فرمود: کبر، رداي الهي است و متکبر در آن با خداوند کشمکش دارد. [3] .

و به سند خود از حضرت امام صادق عليه السلام روايت کرده فرمود: کبر رداي الهي است، پس هر آن که در چيزي از آن با خداوند منازعه کند، خداوند او را در جهنم سرنگون سازد. [4] .

و به سند موثّق همچون صحيحي از امام صادق عليه السلام روايت کرده که فرمود: در جهنم درّه اي هست براي متکبّرين که (سقر) ناميده مي شود، از شدّت حرارت خود به خداي - عزّوجلّ -



[ صفحه 578]



شکايت کرد و از خدا خواست که به او اجازه تنفس دهد، پس چون نفس کشيد جهنم را سوزان ساخت. [5] .

و به سند خود از امام صادق عليه السلام آورده که فرمود: متکبّران روز قيامت به صورت مور درآيند، مردم آن ها را پايمال کنند تا خداوند از حساب فراغت يابد. [6] .

و بين اين اخبار و خبر ديگري که در کافي روايت شده منافاتي نيست. در آن خبر صحيح از محمد بن مسلم، از يکي از دو امام (باقر و صادق عليهما السلام) آمده که فرمود: داخل بهشت نشود کسي که در دلش به مقدار خردلي تکبّر باشد. راوي گويد: من گفتم: «إنّا للَّه و إنّا إليه راجعون». گفت: چرا استرجاع گفتي؟ عرض کردم: به خاطر آنچه از شما شنيدم. فرمود: نه چنان است که پنداشته اي، مقصود من انکار است و جز انکار نيست. [7] .

زيرا که اين حديث عقوبت محروم ماندن از بهشت را به انکار و سرکشي از عبادت و اطاعت خداوند يا اطاعت پيغمبران و اوليائش اختصاص مي دهد، مانند ابليس و امثال او و حزب و دار و دسته اش از کافران و غاصب مناصب امامان عليهم السلام. روايات سابق بر اين دلالت داشت که متکبّر اهل آتش است - خواه منکر خدا باشد يا نه - ولي داخل نشدنش را به بهشت متعرض نشده اند. و اما اين حديث دلالت دارد که داخل نشدن به بهشت به اين صفت از متکبّرين (منکرين) اختصاص دارد، نه اين که تکبّر به معني انکار خدا باشد.

خلاصه اين که: تواضع کليد هر خير، و تکبّر کليد هر شرّ است. زيرا که تکبّر صاحب خود را از تحصيل فضايل و دوري از رذايل باز مي دارد. تفصيل مطلب جاي ديگري دارد که اگر خداوند توفيقم دهد کتاب مستقلّي در اين باره خواهم نگاشت. ان شاء اللَّه تعالي.


پاورقي

[1] کافي: 289:2.

[2] کافي: 309:2.

[3] کافي: 309:2.

[4] کافي: 310:2.

[5] کافي: 310:2.

[6] کافي: 311:2.

[7] کافي: 310:2.