بازگشت

پيروي از پيغمبران و امامان


دعا براي تعجيل فرج مولاي غايب ما حضرت ولي عصر - عجّل اللَّه فرجه الشريف - تأسّي جستن به پيغمبر اکرم و امامان - صلوات اللَّه عليهم اجمعين - مي باشد، با آنچه در بخش ششم و هفتم - ان شاء اللَّه تعالي - از اخبار خواهد آمد، اين مطلب روشن مي شود. در اين جا فقط به يک حديث اکتفا مي کنيم:

شيخ نعماني در کتاب الغيبه به سند خود از يونس بن ظبيان از حضرت امام صادق عليه السلام آورده که فرمود: چون شب جمعه شود پروردگار متعال فرشته اي را به آسمان دنيا مي فرستد، وقتي فجر طالع گشت آن فرشته روي عرش بر فراز بيت المعمور مي نشيند، و براي محمد و علي و حسن و حسين عليهم السلام منبرهايي از نور نصب مي شود که بر آن ها بالا مي روند، و فرشتگان و پيامبران و مؤمنين براي آن ها جمع مي گردند، و درهاي آسمان گشوده مي شود، هنگامي که خورشيد به وقت زوال مي رسد رسول خداصلي الله عليه وآله مي گويد:



[ صفحه 516]



پروردگارا! وعده ات را که در کتاب خود آن را آورده اي وفا کن و آن اين آيه است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَُيمَکِنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضي لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً»؛ [1] خداوند به کساني از شما که ايمان آورده و عمل صالح انجام داده باشند، وعده کرده که در زمين خلافت دهد، هم چنان که به کساني که پيش از شما بوده اند خلافت بخشيد و دينشان را که پسنديده، تمکين و تسلط خواهد داد و ترسشان را به امنيت مبدّل خواهد ساخت.

فرشتگان و پيغمبران هم همين را مي گويند سپس محمد و علي و حسن و حسين عليهم السلام به سجده مي افتند و مي گويند: پروردگارا! غضب کن که به تحقيق حرمتت درهم شکسته و برگزيدگگانت کشته شده و بندگان صالحت خوار گرديده اند، پس خداوند آنچه بخواهد مي کند و آن روز معلوم است. [2] .

توجّه:

جمعي از علما نظر داده اند که يونس بن ظبيان ضعيف و دروغگوي غلو کننده اي است، و بعضي ديگر درباره او توقف کرده اند. ولي حق آن است که - به تبع عالم محقق نوري - او مورد اطمينان و بزرگوار است، بلکه آن طور که از تعدادي اخبار برمي آيد او ازاصحاب اسرار بوده است، و اگر تفصيل بحث درباره نامبرده را مي خواهيد به کتاب مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مجلّد سوم مراجعه کنيد.

در اين جا اشکالي هست که احياناً به ذهن برخي خطور مي کند اين که: ترديدي نيست که شرايط اجابت در دعاي پيغمبر و امامان و فرشتگان و انبياعليهم السلام موجود است، پس اگر آن ها هر جمعه دعا مي کنند که ظهور منتقم از دشمنانشان زودتر واقع شود، سبب تأخير افتادن آن چيست؟ و بر دعاي آنان چه فايده اي مترتّب است؟ به چند وجه از اين اشکال جواب داده مي شود:

اول: آنچه در مکرمت پيشين گفتيم که هيچ بعيد نيست که براي ظهور



[ صفحه 517]



امام عصر - عجّل اللَّه فرجه الشريف - دو وقت باشد، يکي نزديک تر از ديگري، و وقوع آن در وقت نزديک تر بستگي به اهتمام در دعا براي آن داشته باشد، که ترک دعا موجب تأخيرش گردد.

دوم: اين که گفته شود: خداوند - عزّوجلّ - دعاي آنان را مستجاب نموده ولي بدون شک تحقّق يافتن اين امر - برحسب حکمت هاي الهي - بر تحقّق يافتن امور معيّن و برطرف شدن امور ديگري متوقّف است که اين ها به تدريج انجام مي شود. بنابراين تأخير ظهور تا زمان ما و بعد از اين، دليل بر مستجاب نشدن دعا نيست.

سوم: ممکن است به سبب دعاي آنان عليهم السلام وقوع فرج در زمان نزديکي تقدير گردد، ولي بر اثر کارهاي بندگان موانعي پيش بيايد که مايه تأخير آن شود، و اين است معني اين که اين امر از امور بدائيه است، و نظير اين در احاديث کم نيست. مثل اين که وارد شده که: بنده اي دعا مي کند پس دعايش در وقت معيّني، به اجابت مي رسد. سپس معصيت مي کند، خداوند به فرشتگان به اين مضمون مي گويد: قضاي حاجت او را به تأخير اندازيد زيرا که در معرض سخط و خشم من قرار گرفته و مستوجب محروميتش شده است.

و در چند کتاب از قبيل غيبت نعماني و طوسي و بحار از ابوحمزه ثمالي آمده که گفت: به حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام عرض کردم: علي عليه السلام مي فرمود: تا سال هفتاد بلا هست، و نيز مي فرمود: بعد از بلا راحتي و رفاه است، و حال آن که سال هفتاد گذشته ولي ما رفاهي نديديم! امام باقرعليه السلام فرمود: اي ثابت! خداوند متعال اين امر را در سال هفتاد وقت گذاشته بود، و چون حسين عليه السلام کشته شد خشم خداوند بر اهل زمين شدّت يافت و آن را تا سال صد و چهل به تأخير انداخت، پس اين مطلب را براي شما گفتيم و شما سخن را فاش کرديد و از آن پرده برداشتيد، پس خداوند آن را به تأخير انداخت، و براي آن وقتي نزد ما تعيين ننمود و خداوند آنچه را بخواهد محو و هرچه را بخواهد اثبات مي کند و نزد او است امّ الکتاب. [3] .


پاورقي

[1] سوره نور، آيه 55.

[2] غيبت نعماني: 147.

[3] غيبت طوسي: 263.