بازگشت

ادا کردن بعضي از حقوق آن حضرت بر ما


سخن در اين زمينه در چند قمست بيان مي شود:

اوّل: به حکم عقل اداي حقوق کساني که حق بر گردن انسان دارند از مهم ترين امور است و اين واضح است.

دم: به حکم شرع نيز اداي حقوق از مهم ترين امور مي باشد، چند روايت بر اين معني دلالت دارد، از جمله:

ثقة الاسلام کليني رحمه الله در اصول کافي به سند صحيحي از حضرت ابي عبد اللَّه جعفر بن محمد صادق عليه السلام آورده که فرمود: خداوند به چيزي بهتر از اداي حقّ مؤمن عبادت نشده است. [1] .

و در بحار از امير المؤمنين عليه السلام روايت شده که فرمود: اداي حقوق برادران ديني بهترين اعمال متّقين است.

سوم: اين که آن حضرت حقوق بسيار بزرگي برعهده ما دارد که در بخش سوم کتاب قسمت اندکي از آن ها گذشت. در اين جا سخن را به درازا نمي کشيم چون شمارش حقوق آن بزرگوار از ما برنمي آيد، خدا مي داند که حقوق آن حضرت چقدر است. دليل بر اين، روايتي است در بحار از امام جعفر صادق عليه السلام که فرمود: هيچ کس نمي تواند خداوند را توصيف کند و به کُنه قدرت و عظمتش پي ببرد و همين طور که کسي نمي تواند به کُنه ووصف خداوند برسد و نهايت قدرت و عظمتش را درک کند، هم چنان احدي نتواند به وصف رسول خداصلي الله عليه وآله و فضيلت ما دست يابد. کسي نمي تواند دريابد که خداوند چه به ما داده و چه حقوقي از ما را واجب کرده، و همان گونه که هيچ کس نمي تواند فضيلت ما و آنچه خداوند از حقوق ما واجب نموده را دريابد، همچنين کسي نمي تواند حق مؤمن را توصيف کند و آن را انجام دهد.... [2] .



[ صفحه 442]



مي گويم: پوشيده نماند که تمام حقوق مؤمن از شاخه هاي حقوق و فضيلت ائمه عليهم السلام است.

چهارم: اهتمام و کوشش براي اداي حقوق، مايه رفعت و بزرگي در درگاه الهي است، و هرکس در اين راه کوشش و اهتمامش بيشتر و تمام تر باشد در پيشگاه خداوند عزيزتر و گرامي تر خواهد بود. دليل بر اين معني روايتي است که در احتجاج از امام يازدهم حضرت ابومحمد حسن عسکري عليه السلام آمده که فرمود: آن که بيشتر حقوق برادرانش را مي شناسد و بيشتر در اداي آن ها کوشش مي کند در پيشگاه خداوند منزلتش بالاتر است. [3] .

پنجم: از جمله حقوق مؤمن بر مؤمن ديگر دعا کردن براي او است. دليل بر آن - اضافه بر آنچه در اوّل بخش چهارم آورديم و در بحث قبولي اعمال خواهد آمد که از راه هاي حاصل شدن و اداي حق واسطه نعمت، دعا کردن براي او است - روايتي است که علامه مجلسي در بحار از فقه الرضاعليه السلام آورده که فرمود: بدان که، خداوند تو را رحمت کند، حق برادران واجب و فرض است - تا اين که فرمود: - و توجه به سوي خدا به وسيله دعا کردن براي آن ها.... [4] .

و روايتي است که ثقة الاسلام کليني از معلّي بن خنيس از حضرت ابي عبد اللَّه صادق عليه السلام آورده که گفت: به آن حضرت عرض کردم: حق مسلمان بر مسلمان چيست؟ فرمود: هفت حقّ واجب دارد هيچ کدام غير واجب نيست. اگر از اين حقوق چيزي را ضايع کند از ولايت و طاعت خداوند خارج شده است، و خداي را در او قسمتي نخواهد بود. گويد: عرض کردم: فدايت شوم! اين حقوق چيست؟ فرمود: اي معلّي! من به تو مهربان هستم، مي ترسم آن ها را تضييع نموده و رعايت نکني، و بداني و عمل ننمايي. عرض کردم: لا قوّة إلاّ باللَّه! به خواست و قوه الهي عمل خواهم کرد.

فرمود: آسان ترين حق آن است که آنچه براي خودت دوست مي داري براي برادرت دوست بداري و آنچه براي خودت بد مي داني براي او هم نپسندي.



[ صفحه 443]



حق دوم: اين که از خشمگين ساختن او اجتناب ورزي و موجبات خرسندي اش را فراهم آوري و امرش را اطاعت نمايي.

حق سوم: اين که او را با جان و مال و زبان و دست و پايت کمک نمايي.

حق چهارم: اين که چشم او و راهنما و آينه او باشي.

حق پنجم: اين که سير نشوي در حالي که او گرسنه بماند و سيراب نگردي در حالي که او تشنه باشد و نپوشي در حالي که او برهنه و نپوشيده باشد.

حق ششم: اين که اگر خدمتگزاري داشتي و برادرت نداشت، واجب است خادمت را بفرستي که لباس هايش را بشويد، و غذا برايش فراهم سازد، و جايش را آماده سازد.

حق هفتم: اين که سوگندش را باور کني، و دعوتش را اجابت نمايي، و در بيماري اش به عيادتش روي، و در تشييع جنازه اش حاضر شوي، و اگر بداني که حاجتي دارد به انجام آن مبادرت ورزي و نگذاري ناچار شود که از تو درخواست کند، بلکه پيش از آن که به تو اظهار نمايد به انجامش سرعت کني. اگر اين کارها را انجام دهي ولايتت به ولايت او، و نيز ولاي او به ولايت تو متّصل گرديده است. [5] .

مي گويم: ظاهراً منظور از واجب در اين حديث معناي لغوي آن است که شامل واجب و مستحبّ شرعي - هر دو - مي شود. شاهد بر اين معني چند روايت است که آوردن آن ها مايه طولاني شدن مطلب است.

علامه مجلسي رحمه الله در بحار فرموده است: ممکن است کلمه وجوب را اعم از معني اصطلاحي شرعي و مستحبّ مؤکّد دانست، چون گمان نمي کنم که احدي [از علما] بيشتر اين امور را واجب دانسته باشد، اضافه بر اين که بسيار دشوار هم هست. [6] .

و در مرآة العقول گفته است: ظاهراً اين حقوق نسبت به مؤمنين کامل است يا برادري که در راه خدا با او قرار برادري گذاشته، و گرنه رعايت تمام اين امور نسبت به همه شيعه بسيار مشکل بلکه ممتنع است. مگر اين که گفته شود: مقيّد به توانايي يا آسان بودن انجام آن ها است به طوري که صدمه اي به حالش نرساند.



[ صفحه 444]



حال که اين مطلب را دانستي، مي گويم: بدون ترديد اين حقوق براي مولاي ما حضرت صاحب الزمان عليه السلام بر تمام اهل ايمان ثابت است. به هر تقدير اين حقوق براي امام عليه السلام مسلّم مي باشد، زيرا که ايمان امام از هر مسلماني کامل تر است، و در حديث عبد العزيز بن مسلم از حضرت رضاعليه السلام از امام به برادر مهربان تعبير شده، و دعاي در حق او اطاعت امر و کمک کردن او به زبان است، چنان که توضيح خواهيم داد.


پاورقي

[1] کافي: 170:2.

[2] بحار الانوار: 65:67.

[3] احتجاج: 267:2.

[4] بحار الانوار: 226:74.

[5] کافي: 169:2.

[6] بحار الانوار: 238:74.