بازگشت

معني نور


بدان که «نور» اسم است براي چيزي که خودش ظاهر است و اشياء غير خودش را ظاهر کند، چه ظهور و روشني خودش از خودش باشد يا از غير خود، آن را کسب کرده باشد. تعريف ديگري هم که شده به اين معني برمي گردد که گفته اند: نور چيزي است که اشياء به وسيله آن ظاهر مي شود، چون ظاهر شدن اشياء به وسيله آن فرع بر ظهور خودش مي باشد، زيرا که فاقد شي ء معطي آن نيست.

و امّا اين که در تعريف نور گفته شده: «الظاهر بنفسه المظهِر لغيره؛ به خودي خود ظاهر است و مظهِر غير خودش». اگر منظور همين بيان ما باشد، تعريف درستي است ولي اگر مقصود اين باشد که ظهور نور از خودش هست و به غير خودش تکيه ندارد، و ظهور اشياء ديگر مستند به آن است - چنان که باء سببيت در الظاهر بنفسه اين معني را مي رساند - ناتمام و ممنوع است، زيرا که لازمه اش آن است که کلمه «نور» را بر غير خداوند نتوان به طور حقيقي اطلاق کرد، پس اين تعريف جامع افراد نيست.



[ صفحه 347]



نور - بنابر همه اين تعاريف - کلّي مشکّکي است که افراد آن متفاوت است، حدّ اعلاي آن ذات اقدس خداوند است که به خودي خود ظاهر است و غير خودش را ظاهر کرده، و از حدّ و مرز ممکنات خارج است و آفريننده تمام انوار. و چه خوش گفته اند:



يا مَنْ هُوَ اخْتَفي لِفَرْطِ نُورِهِ

الظَّاهِرُ الباطِنُ فِي ظُهُورِهِ



اي آن که بر اثر شدّت نورش مخفي شده اي؛ ظاهري که در ظهور و آشکاري اش باطن است.

اين نور نه جوهر است و نه عرض، بلکه آشکار کننده تمام جوهرها و عرض ها است، با اين بيان اطلاق نور بر خداوند متعال در آيه: «اَللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَالأَرْضِ»؛ [1] خداوند نور آسمان ها و زمين است. هيچ نيازي به تکلّف و مجاز شمردن و امثال اين ها ندارد، و همين گونه است دعايي که در کتاب مهج الدعوات از نبي اکرم صلي الله عليه وآله روايت شده که: «بِسْمِ اللَّهِ النُّورِ بِسْمِ اللَّهِ نُورٌ عَلي نُورٍ...». [2] و شرح اين کلام جاي ديگري دارد.

قسم ديگري از نور تحت عنوان «جوهر» واقع مي شود که مصداق اعلاي آن وجود مقدس پيغمبر و حبيب ما حضرت محمد بن عبد اللَّه صلي الله عليه وآله مي باشد که خداوند متعال آن حضرت را مثل نور خود قرار داده است. وجود مقدّس امام عليه السلام نيز از همين قسم است، - چنان که خواهد آمد - و از اقسام نور جوهر، عالم است و اقسام ديگري که درجات مختلفي دارند.

قسم ديگري از نور در عنوان «عرض» وارد است، مانند: نور برق و چراغ و امثال اين ها. بايد توجّه داشت که اطلاق نور بر همه اين ها حقيقت است، و با اين بيان واضح مي شود که در ميان رواياتي که در تفسير آيه نور هست اختلافي نيست، زيرا که هر يک از آن ها بيان يکي از مصاديق نور است، و اگر ترس طولاني شدن مطلب نبود حقّ تحقيق را در اين جا ادا مي کردم.



[ صفحه 348]




پاورقي

[1] سوره نور، آيه 16.

[2] مهج الدعوات: 7.