بازگشت

لواي آن حضرت


از جمله امور مهم، دعا کردن براي برافراشته شدن پرچم و لواي آن حضرت است که به خاطر آن، دل ها مسرور و تمام غصّه ها دور مي گردد، چنان که در کتاب کمال الدين از حضرت امير المؤمنين عليه السلام آمده که بالاي منبر چنين فرمود: مردي از فرزندانم در آخر الزمان ظهور مي کند، رنگش سفيد آميخته به سرخي، شکمش برآمده، ران هايش بزرگ و گرده شانه هايش قوي است، بر پشتش دو خال هست يکي به رنگ پوستش و ديگري همانند مهر نبوّت پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله، او دو نام دارد يکي محرمانه و مخفي است و ديگري آشکار، نام مخفي اش احمد و نام آشکارش محمد است، هرگاه پرچم خود را به اهتزاز درآورد شرق و غرب را روشن سازد، دست بر سر بندگان خدا کشد، پس هيچ مؤمني باقي نماند مگر اين که دلش از کوه آهنين هم محکم تر گردد و خداوند متعال قوّت چهل مرد به



[ صفحه 336]



او بدهد، و هيچ ميّتي نماند مگر آن که در قبر اثري از خوشحالي ظهور به او برسد که مؤمنين در قبر از هم ديدن کنند و به ظهور قائم - صلوات اللَّه عليه - يکديگر را مژده دهند. [1] .

مي گويم: منظور از قبر، منزل روح مؤمنين است در عالم برزخ، شاهد بر آن رواياتي است که بعضي از بزرگان در اين باره آورده اند.

و نيز در کمال الدين روايت شده که در پرچم مهدي عليه السلام است که: بيعت [رفعت و برتري] از آن خداوند - عزّوجلّ - است. [2] در همان کتاب از امير المؤمنين عليه السلام روايت شده که فرمود: ما را پرچمي هست که هرکه از آن پيشي بگيرد سرکش و هرکه از آن عقب بيفتد هلاک شده و هر آن که از آن پيروي کند به مقصد رسيده است. [3] .

و از امام صادق عليه السلام است که فرمود: گويا قائم عليه السلام را مي نگرم که بر پشت نجف رسيده، چون بر پشت نجف قرار مي گيرد بر اسب تيره رنگ ابلقي مي نشيند که ميان دو چشمش سفيدي باريکي هست، آن گاه اسب او را به جنبش آورد، پس هيچ شهري نماند که گمان نبرند قائم عليه السلام در آن شهر با آن ها است. و چون پرچم رسول خداصلي الله عليه وآله را بگشايد، سيزده هزار و سيزده فرشته از آسمان بر او فرود آيد که همه در انتظار فرمان قائم عليه السلام باشند. [4] .

و از ابوحمزه ثمالي منقول است که گفت: حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام به من فرمود: گويي قائم عليه السلام را مي نگرم که در کوفه پشت نجف آشکار شده، و چون بر نجف برآيد پرچم رسول خداصلي الله عليه وآله را برافرازد، و عمود آن از عمودهاي عرش خداي تعالي و بقيه اش از نصرت خداي - عزّوجلّ - مي باشد، آن را بر کسي فرود نياورد مگر اين که خداوند متعال او را نابود سازد.

راوي گويد: عرضه داشتم: آيا اين پرچم با او هست يا برايش مي آورند؟ فرمود: بلکه برايش مي آورند، جبرئيل عليه السلام آن را مي آورد. [5] .



[ صفحه 337]



و باز در همان کتاب از نبي اکرم صلي الله عليه وآله در حديثي طولاني آمده: براي او عَلَمي هست که هرگاه وقت خروجش برسد، آن عَلَم خود به خود برافراشته گردد، و خداوند تبارک و تعالي آن را به نطق آورد، و او را ندا کند: اي وليّ خدا! خروج کن و دشمنان خدا را به قتل رسان. و براي او دو پرچم هست و دو نشانه، و او را شمشيري است در نيام که هر وقت موقع خروجش شود آن شمشير بيرون آيد و خداوند - عزّوجلّ - او را به نطق آورد پس آن حضرت را ندا مي کند و مي گويد: اي وليّ خدا! خروج کن که براي تو روا نيست که از دشمنان خدا آرام بنشيني.... [6] .

و در بحار از ابوبصير آمده که گفت: حضرت ابوعبد اللَّه صادق عليه السلام فرمود: هنگامي که امير المؤمنين عليه السلام با اهل بصره برخورد کرد و پرچم برافراشت. پرچم پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله را گشود، لذا متزلزل شدند و هنوز شعاع خورشيد زرد نگرديده بود که فرياد زدند: اي پسر ابي طالب! ما را هلاک کردي. در اين هنگام آن حضرت دستور داد که: اسيران را نکشيد و بر زخمي ها حمله نکنيد و فراريان از جبهه را دنبال ننماييد، و هرکه اسلحه خود بر زمين گذارد ايمن است، و هرآن که درب خانه اش را ببندد در امان است.

در جنگ صفين [ياران آن حضرت] خواهش کردند که آن پرچم را دوباره بگشايد، ولي آن جناب نپذيرفت، حسن و حسين عليهما السلام و عمّار ياسررحمه الله را واسطه قرار دادند، آن حضرت به حسين عليه السلام فرمود: فرزندم براي اين مردم مدتي تعيين شده که به آن خواهند رسيد، و اين پرچمي است که پس از من کسي جز قائم عليه السلام آن را نخواهد گشود. [7] .

و در حديث ديگري از حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام در وصف پرچم آن حضرت آمده که فرمود: به خدا سوگند آن پرچم از پنبه و کتان و ابريشم و ديبا نيست. راوي گويد: عرض کردم: پس از چيست؟ فرمود: از برگ درخت بهشت است. پيغمبرصلي الله عليه وآله روز بدر آن را برافراشت. سپس به هم پيچيد و آن را به علي عليه السلام داد، پيوسته نزد آن جناب بود تا روز بصره (جنگ جمل) فرا رسيد، پس امير المؤمنين عليه السلام آن را برافراشت و خداوند پيروزي را



[ صفحه 338]



برايش قرار داد، سپس آن را پيچيد، و آن پرچم نزد ما است. کسي آن را نمي گشايد تا قائم عليه السلام بپاخيزد، وقتي او قيام کند احدي در مشرق و مغرب باقي نماند مگر اين که آن را ببيند، و به مسافت يک ماه راه، رُعب پيشاپيش آن و از سمت راست و از سمت چپ پيش مي رود.

سپس فرمود: او به خونخواهي پدرانش قيام مي کند، خشمگين و اسفناک براي غضب خداوند بر خلايق، پيراهن پيغمبرصلي الله عليه وآله را - که روز احد پوشيده بود - دربر دارد و عمامه سحاب و زره آن جناب را پوشيده و شمشير ذوالفقار رسول خداصلي الله عليه وآله را نيز با خود دارد، آن گاه شمشير مي کشد و تا هشت ماه از کشته پشته مي سازد. [8] .

مي گويم: اين احاديث دلالت دارد که آن حضرت پرچم هاي متعددي دارد، اخبار ديگري نيز بر اين معني دلالت مي کند که در اين مختصر از ذکر آن ها خودداري شد.


پاورقي

[1] کمال الدين: 653:2.

[2] کمال الدين: 654:2.

[3] کمال الدين: 654:2.

[4] کمال الدين: 671:2.

[5] کمال الدين: 672:2.

[6] کمال الدين: 268:1.

[7] بحار الانوار: 367:52.

[8] بحار الانوار: 360:52.