بازگشت

شباهت به ائمه معصومين


نظر به اين که بيان کردن هر يک از اين ويژگي ها و صفات و احوال و معجزات پدران پاک



[ صفحه 321]



آن حضرت و تطبيق آن ها با صفات و حالات و معجزات آن جناب، شرحي طولاني و ميدان وسيعي مي خواهد، و ما را از منظور اصليمان باز مي دارد، به ناچار در ذکر هر يک از امامان عليهم السلام به آشکارترين و مشهورترين اوصاف اکتفا مي کنيم:

امّا امام امير المؤمنين عليه السلام:

اظهر صفاتش علم و زهد و شجاعت مي باشد، و تمام آن ها در حضرت قائم عليه السلام نمودار است، که در حروف «ج» و «ح» و «ز» و «ع» گذشت.

و امّا امام حسن عليه السلام:

بارزترين صفاتش حلم و بردباري است، و از جمله آثار اين صفت: سکون و آرامش داشتن و سبکسري نکردن در مواقعي است که شخص از ديگران نارواها ببيند، و چه خوش گفته اند:



تَحَلَّمْ عَلَي الأَدْنَيْنِ وَاسْتَبْقِ وُدَّهُمْ

فَلَنْ تَسْتَطِيعَ الحِلْمَ حَتّي تَحَلَّما



بر آزارهاي افراد پست، خودت را به بردباري بزن و محبتشان را باقي بدار؛ که بردبار نتواني بود تا اين که خودت را به بردباري بزني.

و اگر در ناراحتي ها و ابتلاهاي شديد مولا حضرت حجّت - صلوات اللَّه عليه - از دست رعيّتش تأمل کني، حلم و بردباري آن بزرگوار برايت روشن مي شود، به طوري که از احدي به اين کيفيت، اين صفت ظاهر نگرديده است.

و امّا امام حسين عليه السلام:

شباهت به آن حضرت در فصل آينده خواهد آمد ان شاء اللَّه تعالي.

و امّا حضرت علي بن الحسين عليهما السلام:

بارزترين صفاتش عبادت مي باشد که به «زين العابدين» و «سيّد العابدين» و «ذو الثفنات» ناميده شد، وجه ناميده شدنش به «ذو الثفنات» اين بود که بيني آن حضرت ساييده، و پيشاني و زانوها و کف دست هايش از اثر عبات مداوم برآمدگي پيدا کرده بود، چنان که در خبري از حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام از فاطمه بنت علي بن ابي طالب عليهما السلام آمده که از يکي از کنيزان امام سجادعليه السلام راجع به حالات آن حضرت پرسيد، در جواب گفت: مختصر کنم يا مفصل بگويم؟ گفت: مختصر کن، گفت: هيچ گاه در روز برايش غذا نبرده و در شب رختخواب نگستردم. [1] .

و اخبار بسياري که درباره کثرت و شدّت اهتمام آن حضرت در عبادت وارد شده است و مولاي ما حضرت حجّت - عجّل اللَّه فرجه الشريف - از جدّ بزرگوارش



[ صفحه 322]



سيّد العابدين عليه السلام الگوي خوبي دارد، که از حضرت ابوالحسن موسي بن جعفرعليهما السلام آمده، در وصف حضرت قائم - روحي فداه - فرمود: با آن چهره گندمگون، زردي بي خوابي شب نيز آميخته است، پدرم فداي آن کس که شبش را در حال سجود و رکوع و ستاره شماري (کنايه از بيداري) خواهد گذراند.... [2] .

تمام اين حديث را در بخش هشتم خواهيم آورد ان شاء اللَّه تعالي.

و امّا حضرت ابوجعفر محمد بن علي باقرعليه السلام:

بارزترين صفاتش، شباهت به رسول خداصلي الله عليه وآله بود. لذا جابر انصاري هنگامي که نگاهش به آن حضرت افتاد گفت: به پروردگار کعبه قسم شمائل پيغمبر است. - چنان که در چند روايت از او نقل شده -. [3] با اين که جابر پيش از امام باقر، حسن و حسين و علي بن الحسين عليهم السلام را ديده،ولي چنين سخني درباره آن ها نگفته بود، مولاي ما حضرت صاحب الزمان عليه السلام نيز شبيه به پيغمبر است بلکه شباهتش به پيغمبر بيشتر و کامل تر مي باشد. به دليل روايات بسياري از طرق خاصّه و عامّه از رسول اکرم صلي الله عليه وآله در وصف امام قائم - عجّل اللَّه فرجه الشريف - نقل شده که آن حضرت فرمود: شبيه ترين مردم به من است در شمائل و اقوال و افعالش. که مقداري از اين روايات در حرف «ج» گذشت.

و امّا حضرت ابوعبد اللَّه صادق عليه السلام:

بارزترين صفاتش، کشف علوم و بيان احکام براي مردم بود به طوري که براي امامان پيش از آن حضرت اين امر ميسّر نشد، يکي از اهل حديث گفته: چهار هزار نفر از افراد مورد اعتماد از آن حضرت روايت کرده اند. [4] .

مي گويم: با اين حال تمام علومي که نزد آن حضرت بود کشف نشده و براي ظهور قائم عليه السلام به تأخير افتاده که آن حضرت تمام احکام را بيان خواهد ساخت و آنچه گذشتگان از امامان و پيغمبران اهليّت و شايستگي آن را در مردم نديدند فاش خواهد کرد. امير المؤمنين عليه السلام گاهي به سينه خود اشاره مي کرد و مي فرمود: «إِنَّ هيهُنا لَعِلْماً عِلْماً جَمّاً لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً...»؛ در اين جا علم بسياري هست اگر براي آن حاملاني بيابم....



[ صفحه 323]



و در کشف علوم شاهد اين معني خواهد آمد إن شاء اللَّه تعالي.

و امّا حضرت ابوابراهيم موسي بن جعفرعليه السلام:

آن حضرت عليه السلام دچار تقيّه و شدّت ترس از دشمنان بود - بيش از آنچه پدران گرامي اش بدان دچار بودند - و اين مطلب براي کسي که در احوال زندگي آن حضرت دقّت کند واضح است. مولاي ما حضرت قائم عليه السلام نيز همين طور است، - چنان که در حرف «خ» به آن اشاره شد -.

و امّا حضرت ابوالحسن علي بن موسي الرضاعليه السلام:

خداوند رياست و مقام ظاهري را براي آن حضرت قرار داد به طوري که براي پدران طاهرينش واقع نشده بود، و تقيّه و ترس در زمان آن حضرت تا حدودي برداشته شد، قائم عليه السلام نيز خداوند متعال ترسش را به امنيّت بدل خواهد ساخت و او را در زمين اقتدار و تسلّطي خواهد داد که براي احدي از پيشينيان ميسّر نشده است، و غلبه آن حضرت بر تمام جهان مانند غلبه سلطان روز است بر سلطان شب تار. [5] .

علي بن ابراهيم به سند صحيحي از حضرت ابوجعفر باقرعليه السلام درباره آيه: «وَالنَّهارِ إِذا تَجَلّي»؛ [6] سوگند به روز آن گاه که تجلّي نمايد. آورده که فرمود: «روز» همان قائم ما اهل البيت است که هرگاه بپاخيزد، بر دولت باطل پيروز مي شود.... [7] .

و امّا حضرت ابوجعفر محمد بن علي تقي عليه السلام:

وقتي امامت به آن حضرت رسيد که به سنّ مردان نرسيده و عمرش از هشت بهار نگذشته بود، حضرت حجّت عليه السلام نيز همين طور بود، که در سنين طفوليّت لواي امامت را به دست گرفت - چنان که گذشت -.



[ صفحه 324]



و امّا حضرت ابوالحسن علي بن محمد هادي عليه السلام:

هيبتي داشته که نظير آن را احدي نداشته به طوري که دشمنان آن حضرت احترام ها و تعظيم هايي براي آن جناب انجام مي دادند که براي هيچ کس آن احترام ها را انجام نمي دادند، که اين امر بر اثر هيبت آن حضرت بود نه از روي محبت و علاقه به آن بزرگوار، قائم عليه السلام نيز همين طور است که - به ويژه در دل دشمنان - هيبت و رعب خاصي دارد، و در بحث شباهت آن حضرت به ذوالقرنين مطالب مناسبي گذشت.

حضرت ابومحمد امام حسن عسکري عليه السلام:

آن حضرت عليه السلام نيز، همين صفت را داشته است که بجا است اين بحث را با بيان روايت شريفي که در مجلّد دوازدهم بحار آمده به پايان بريم.

مرحوم مجلسي رحمه الله به سند خود آورده که: عباسيان و صالح بن علي و گروهي از منحرفين از مسير اهل بيت عليهم السلام بر صالح بن وصيف، هنگامي که امام حسن عسکري عليه السلام نزد او زنداني بود بر او وارد شدند و به او گفتند: بر آن حضرت سخت بگير و در وضع او رفاه و آسايشي فراهم مکن. در جواب گفت: با او چکار کنم در حالي که از بدترين افرادي که توانسته ام بر او گماشته ام ولي آنان در نماز و عبادت به جايگاه بلندي رسيده اند. سپس آن دو نفر گماشته را احضار کرد و به آن ها گفت: واي بر شما! درباره اين شخص چه فکر مي کنيد؟ گفتند: چه بگوييم درباره مردي که روزش را روزه دار و شبش به عبادت مي گذرد، نه سخن مي گويد و نه غير عبادت به کاري مشغول مي شود، هرگاه به ما نظري بيفکند لرزه بر اندام ما افتد، و به طوري هيبت او در دلمان واقع شود که خودداري نتوانيم کرد. هنگامي که عباسيان اين گفتار را شنيدند با خواري و سرافکندگي رفتند. [8] .

و در بحث شباهت به امام حسين عليه السلام مطالب مناسبي خواهد آمد. البته در گوشه ها مطالب نهفته بسيار بود که از آوردن آن ها خودداري گرديد تا مبادا کتاب طولاني شود، توفيق از خداوند مي خواهيم.


پاورقي

[1] بحار الانوار: 62:46.

[2] بحار الانوار: 81:86.

[3] بحار الانوار: 223:46.

[4] مناقب ابن شهرآشوب: 372:3.

[5] مي گويم: شايد نکته اينکه از آن حضرت به «روز» تعبير شده آن است که وقتي سلطان روز آشکار مي شود، تاريکي شب را مقهور و مغلوب مي نمايد. قائم عليه السلام نيز همين طور است که چون ظاهر شود، دولت باطل را مقهور ساخته و بر آن پيروز گردد. و نيز هنگامي که روز فرا مي رسد جهاني به نور خورشيد روشن مي شود، همچنين قائم عليه السلام وقتي ظهور کند تمام جهان به نور آن حضرت روشن گردد به طوري که مردم از نور خورشيد و ماه بي نياز شوند - چنانکه در حديث آمده - و نيز خورشيد استفاده مي کنند. قائم عليه السلام هم هنگامي که ظهور مي نمايد، تمام مخلوقات از نور آن حضرت بهره مي برند و هر يک به قدر ظرفيت و استعداد خود از وجود اقدسش استفاده مي کنند. (مؤلف).

[6] سوره ليل، آيه 4.

[7] تفسير القمي: 425:2.

[8] بحار الانوار: 308:50.